شبکه اجتهاد: مسأله، داوری درباره جایگاه صحابه امروزه بحران بزرگی را در روابط میان عموم اهل سنت و امامیه ایجاد کرده است. ما در ادامه، دیدگاه خود را در این باره اعلام و خواستهی خود را از هردو گروه اهل سنت و شیعه بیان میکنیم.
نادرستی انحصار طلبی در برداشتهای تاریخی
اولین نکته این است که همانگونه که پیش از این گفته و پس از این نیز میگوییم، هر مسلمانی حق دارد در زمینهی مسائل گوناگون دین که پس از شهادتین خودنمایی میکند، به اجتهاد پرداخته و تلاش علمی کند. از شاخص ترین این مسائل، تاریخ است، چراکه تاریخ اسلام زمینهی مساعدی برای پژوهشها و تلاشهای علمی است و دیدگاهها، ارزیابیها و داوریهای متفاوتی درباره آن وجود دارد و منطقی نیست که چنین حقی از دیگران سلب شده و دراین باره انحصارطلبی شود. از این رو، از برادران اهل سنت تقاضا داریم دربارهی ممنوع بودن نقد و خرده گیری بر رفتار برخی صحابه، بازنگری نمایند، زیرا هیچ اشکالی وجود ندارد که انسانی در پژوهشهای تاریخی خود، رفتار برخی صحابه را نادرست بیابد، حال چه ما در این زمینه با او هم رأی باشیم و چه نباشیم؛ بنابراین، برای رسیدن به توافق، لازم است که اهل سنت زمینهی اجتهاد و پژوهشهای تاریخی دربارهی حوادثی که برای نسل اول مسلمانان و در میان صحابه روی داده است را فراهم کنند. همانگونه که درمقابل، شیعه باید به دیگران فرصت دهد تا بتوانند دربارهی تاریخ امامان و عالمان خود به اجتهاد بپردازند.
این، تنها راه است تا مسائل، بدون ایجاد بحران، درمسیر علمی قرار گیرد، چرا که دربارهی هر شخصیتی غیر از پیامبر اعظم (ص) میان مسلمانان اختلاف شده است، امامیه عدالت صحابه را و اهل سنت امامت اهل بیت را نفی کرده اند و یگانه راه درست دربارهی اختلافها، بحث علمی است.
بحث علمی در زمینه تاریخ نیز کلید فهم اسلام از دیدگاه تاریخی است و لازم است همهی ما با ابزار و روشهای علمی دربارهی تاریخ اسلام بیاندیشیم.
نادرست دانستن عملکرد صحابه و تکفیر
دومین نکته این است که هنگامی که شیعه با توجه به عدم باور به عدالت صحابه ـ چه رسد به عصمت آنها ـ در نتیجهی پژوهشهای خود به این برسد که صحابه مسیر نادرستی را پیموده اند، آیا این کفراست؟! هرچند در دیدگاه طرف مقابل این نتیجه، نادرست و خطا باشد اما خطا هرگز مساوی کفر نیست و هرچند در دیدگاه طرف مقابل، قرآن بر عدالت صحابه دلالت آشکار داشته باشد اما دیدگاه دیگر چنین دلالتی را نمییابد. از این رو، نمیتوان آن را متهم به مخالفت و دشمنی با قرآن و پیامبر (ص) نمود.
بدین جهت لازم است همواره خطا و اشتباه را از کفر، خیانت،دشمنی و مانند آن تفکیک کنیم وگرنه هرکس در مسألهای تاریخی یا عقایدی با ما مخالف باشد، کافر میشود و دیگر در امت اسلام، هیچ سنگی بر سنگ دیگر قرار نمیگیرد.
همچنین مشکل آنجاست که برخی، اعتقاد شیعیان امامیه به عصمت اهل بیت پیامبر را با دیدهای منفی مینگرند و معتقدند هیچ انسان مقدسی در اسلام وجود ندارد، اما همین افراد، ناخودآگاه دهها هزار نفراز صحابه را در زمرهی مقدسان در میآورند. در حالی که اگر بناست این افراد چنین حقی داشته باشند که با اجتهاد خود، صحابه را مقدس انگارند، باید این حق را به دیگران نیز بدهند که به آنچه دربارهی امامان خود با اجتهاد علمی دست یافته اند،باور پیدا کنند و برای هیچ گروهی روا نیست که گروه دیگر را تکفیر نموده و به دلیل اعتقاد به قداست شخصی او را سرزنش کند.
و نیز گفتنی است که مسـأله خطاهای صحابه فقط در میان احادیث و کتابهای تاریخی امامیه نیامده است، بلکه جستجویی اندک روشن میکند که شیعه نیز دراین باره به دهها سند از اهل سنت استناد میکنند د واین بدان معناست که میراث حدیثی و تاریخی سایر مسلمانان نیز در بردارندهی خرده گیریها و نقدها بر صحابه است و توجه به آن، زمینهی بیشتری را برای درک بحثها و اجتهادهای علمی دیگران دراین موضوع فراهم میکند.
میراث امامیه دربارهی صحابه
سومین نکته این است که همانگونه که از اهل سنت درخواست کردیم، از شیعیان امامیه میخواهیم بدون درنظر گرفتن رسوبات تاریخی و مذهبی، دیدگاهشان را دربارهی صحابه بازبینی نموده و روشن سازند که آنچه صحابه انجام داده اند آیا خطا در اجتهاد و برداشت بوده است یا لغزش، یا توطئهای از پیش طراحی شده، یا کفر و ارتداد و یا چیز دیگری؟ آیا به راستی آنگونه که برخی میگویند همهی صحابه مگر چند نفری به تعداد انگشتان دست، کافر نشده اند؟ میراث امامیه سرشار از گفتهها و گفتارهایی است دربارهی رضایتمندی از بسیاری از صحابه است و در این باره یکی از عالمان معاصر شیعه کتابی تألیف کرده و بیش از صد و پنجاه صحابهای را که رضایتمندی از آنها در میراث امامیه آمده، گردآوری نموده است. درخواست ما این است که امامیه این اندیشه را عمومیت بخشیده و با این کار، تصور سنتی و رایج دربارهی خود را از بین ببرند، چرا که در دیدگاه رایج و سنتی این گونه قضاوت میشود که امامیه همه صحابه را خطاکار بلکه مجرم و گناهکار میدانند و ازاین میان فقط به تعداد انگشتان دست انگونه نیستند. لازم است در این باره بازبینی صورت بگیرد تا نتیجهای غیرایدئولوژیک و تکراری فراچنگ آید.
در میان میراث امامیه تصریحاتی فراوان وجود دارد که متضمن تسامح و تساهل درقبال عموم صحابه است؛ از قبیل آنچه در کتاب «رساله فی معرفه الصحابه» ـ کتابی که به شخصیت ۴۸۱ صحابی میپردازد ـ نوشتهی شیخ حر عاملی وجود دارد و ایشان در این باره مینویسد: «بسیاری از اسامی اشخاص که از این پس آورده میشود،دربارهی آنها مدح و توثیقی وجود ندارد ولی کسی که ذم نشده و نکتهای منفی از او بدست نیامده است، همین صحابی بودن گونهای مدح برای اوست…».(شیخ حرعاملی، رساله فی معرفه الصحابه، ص ۲)
بنابراین، شیخ حر عاملی در اینجا اصل را دربارهی صحابی مدح قرار میدهد،مگر آنکه منافی آن وجود داشته باشد و آنچه مشهور است که اساس اندیشهی شیعه دربارهی صحابه ذم و جرح آنان است، نادرست است.
گردآوری تصریحات موجود در کتابهای شیعه در طول تاریخ که به تسامح در قبال صحابه فرامی خواند، میتواند زمینهای مناسب برای ارائه تصویری بهتر از تاریخ صدر اسلام فراهم کند.
برگرفته از کتاب «آیین اعتدال»، حیدر حب الله – ترجمه حسین زاده- اخوت