شبکه اجتهاد: همانگونه که آغاز بهار همراه با طراوت و تحول و انعکاسها و بازتابهای آن بر روح، روان و زندگی و اجتماع انسانی است، شروع سال تحصیلی نیز باید خاستگاه توجه هر بیشتر حوزویان به تحولات پرطراوت دانشی و آموزشی باشد.
تزریق تحول به سال تحصیلی، به این معنی است که از همان آغاز، گامهای آموزشی و دانشی را به صورتی برداریم و بنهیم که بر دوش خود، بار تحول – یا دست کم رویکرد به تحول- را به جلو بکشند. حوزه باید در حرکت تحول خواهانه، میان خود و نظام مقدس برخاسته از انقلاب، پل پر رفت و آمد برقرار کند.
سه ساحت مهم تحول
نمیتوان تحول را بدون توجه به ساحتهای آن پی گرفت، حوزه باید در سال جدید سه ساحت “نظام آموزشی”، “مدیریت علم” و “گشایش دانشهای دینی بینارشتهای” را در معرض تجربه تحول گرایانه قرار دهد.
تحول در متون و محتواهای آموزشی
تحول در آموزش دو زیر شاخه تحول در متون و تحول در روشها دارد، در مقوله تحول در متون باید بر هدف از این تحول و ساحتهای آن و لوازم آن تمرکز کنیم. هدف از افکندن تحول در متون و محتواهای آموزشی تولید معرفت دینی است.
این حوزهها هستند که توش و توان علمی اصیل و مطمئن را جهت تولید معرفت دینی بر عهده دارند؛ حوزهها باید نقطه هدف را در تحول، تولید معرفت دینی قرار دهند؛ آن هم معرفتی گسترده و ناظر به نیازهای معاصر؛ در غیر این صورت قافیه خدمت به دین را باخته ایم.
حوزه نباید در “محتوا گزینی آموزشی” نسبت به سه مجموعه نیازها شامل نیازهای اسلام جهت حضور در جهان معاصر، نیازهای نظام جهت حل مسائل معاصر و نیازهای انسان جهت بودن و بالیدن در زندگی معاصر، بی تفاوت باشد.
حوزه مجدانه و بی هر تعارف، مواد درسی را که برمیگزیند، مسائلی را که موضوع درسهای خارج قرار میدهد، تحقیقهایی را برای کلاسها تعیین مینماید، و حتی مثالهایی را که برای درسها انتخاب و اختیار میکند، همه و همه را باید به سمت تولید و ارائه “معرفت دینی ناظر به زمان” تنظیم نماید. در غیر این صورت باید به صراحت گفت، بهره گیری از فرصتهای طلایی به نفع دین به هدر داده شده است.
تحول در شیوه آموزشی
اگر محتوای آموزشی تحول یابد، ولی شیوههای آموزشی سنگین پا، بریده از پژوهش، بیگانه با تتبع و ناتوان از بهره گیری از علوم و فنون زمان باقی بماند، حوزه راه به جایی نخواهد برد.
در تعریف موضوعات پیچیده نباید در چاله “اگر” و” شاید” بیفتیم و نباید به کلی گوییها وکلی بافیها سرگرم شویم، گفت: اگر شناخت موضوعات را به جای نگاههای عینی و دانشی بر بستری از نگاههای فرضی و توهمی قرار دهیم، به جایی نخواهیم رسید.
مدیریت علم
بخش مهمی از تحول در حوزه، رفتن به سمت مدیریت علم است. با توجه به این که انسان چند لایه به معارف چند لایه دین نیاز دارد، نباید حوزه بر فقه تنها، یا در فقه، بر بخشی از آن اکتفا کنند و برای جلوگیری از این اکتفا که به یک پدیده ریشه دار تبدیل شده باید مدیریت علم به میدان بیاید.
رها کردن دانشهای دیگر که گاهی پشتیبانی کننده فقه، فضا دهنده و مجال دهنده به فقه هستند و ایمان به فقه را تقویت و انسان را از مرحله فقدان هویت دینی به هویت دینی انتقال میدهند، درست نیست.
اگر در حوزه همزمان با تحول درسی و شروع سال تحصیلی، مدیریت دانش انجام نگیرد و همه به سراغ فقه روند و یا همه در فقه بر بخشی از مسائل تکیه میکنند و مسائل اساسی تری که امروزه انسانها را ممکن است به گرداب خود فرو ببرد، وانهند، حوزه نتوانسته است نقش خود را ادا کند.
تحول در مطالعات بینارشتهای دینی
اگر در علوم به صورت عام، مطالعات بینا رشتهای لازم است در مطالعات دینی که از اجزاء آن در یک پیوستگی منظومهای گسترده قرار دارند، مطالعات بینارشتهای از ضرورت بیشتری برخوردارند، پیشنهاد میشود در این سال تحصیلی، کمیتهای به این امر اختصاص یابد.