فضلای حوزه باید به خودشان اجازه گفتن و شنیدن حرفهای متنوع را بدهند، نگوییم حد نهایی فقه، شیخ انصاری بوده است یا حالا در دوران معاصر حضرت آیتالله خویی است. این سیره خود علما هم نه بوده و نیست، البته علمای سلف ما نسبت به یک مطلب به درستی دغدغه دارند و آن، مساله قاعدهمند و روی حساب و کتاب حرف زدن است؛ منظور، حفظ آن بنیانها و استواریهای اجتهاد و فقاهت و به تعبیر جامعتر، فهم از دین است که این باید حفظ شود.
به گزارش شبکه اجتهاد، کرسی ترویجی «چیستی و الزامات حوزه انقلابی» با سخنرانی حجتالاسلام والمسلمین دکتر علیرضا پیروزمند، چندی پیش در پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی قم برگزار شد. در این نشست پیروزمند تفسیر خودش از مفهوم «حوزه انقلابی» را در قالب تلاش تخصصی برای تمدنسازی اسلامی ارائه کرد.
پیروزمند معانی و مفاهیم مختلفی را که از «حوزه انقلابی» به ذهن متبادر میشود، برشمرد و گفت: نخستین مفهوم این است که نسبت به انقلابی که اتفاق افتاده و منتهی به برافراشته شدن پرچم جمهوری اسلامی شده است و نسبت به این حاکمیت و نظام سیاسی که به تبع این انقلاب بهوجود آمده، بیتفاوت نباشد بلکه از آن حمایت کند.
این استاد حوزه و دانشگاه احتمال معنای دوم را پرنگتر دانست و افزود: احتمال دوم این بوده که افزون بر اینکه حوزه حمایت میکند، مسؤولیت اجرایی هم میپذیرد؛ یعنی در بخشهای مختلف حاکمیت (قوه قضاییه، نیروهای نظامی و انتظامی و دانشگاهها) که احتیاج به حضور روحانیت وجود دارد، حاضر است که مسؤولیت بپذیرد و وظیفه دینی و اسلامی خود را انجام دهد و این حضور در مناصب اجرایی بهعنوان امری نکوهیده در حوزه شمرده نشود.
موضعگیری فعال در اقامه اجتماعی و جهانی دین
او معنای سوم را که کاملتر از دو معنای گذشته است، موضعگیری فعال در اقامه اجتماعی و جهانی دین دانست و گفت: حوزه انقلابی یعنی حوزهای که پیشران جهانیسازی و تمدنسازی اسلامی و اقامه اجتماعی دین است. حوزهی انقلابی حوزهای است که پرستش اجتماعی را دریافته، قاعدهمند کرده و جامعه را به سمت ساز و کار و الزامات پرستش اجتماعی خدای متعال هدایت میکند.
پیروزمند با بیان اینکه انقلاب تمام نشده و تمام شدنی نیست، افزود: این تبیین از حوزه انقلابی، چند مطلب و پیام در دل خود دارد: نخست اینکه انقلاب تمام نشده و تمام شدنی نیست، به دلیل این که اقامه دین و همچنین اقامه توحید تمامشدنی نیست. ثانیاً آن بخشی از حوزه علمیه که به حیات اجتماعی و تأثیرگذاری دین در حیات اجتماعی بیتوجه یا کمتوجه است، در این معنایی که از حوزه انقلابی عرض میکنم حذف نمیشود ولی هضم میشود.
حوزه تحولخواه دیگر راضی به این وضع نخواهد بود
او دغدغه دین و نگاه به آینده را دو جزء مهم انقلابی بودن دانست و گفت: حوزه تحولخواه دیگر راضی به این وضع نخواهد بود، یعنی هر مقدار از مسؤولیت و فعالیت را که دارد، انجام میدهد و میداند که قدم بزرگتری هم است و راه نرفتهای هم وجود دارد و همیشه میداند که یک سؤال بیپاسخ مانده است.
پیروزمند ویژگی دیگر حوزه انقلابی را تحتعنوان «قدرت فهم روشمند دین در مقیاس وسیع» صورتبندی کرد و افزود: اگر حوزه انقلابی به این مراحل رسید و توجه به این پیدا کرد که برای اداره جامعه باید دین به طور کامل حاکمیت پیدا کند، بایستی نیرویی را که میخواهد در این جبهه فعالیت کند، تولید کند. چنین انسانی باید قدرت فهم روشمند از منابع دین را داشته باشد، منتها در یک مقیاس وسیعتر، اگر در گذشته حکم به طهارت، نجاست، حج، صوم، صلات، جهاد و امر به معروف را میتوانست از منابع دین بهدست بیاورد، اکنون باید حکم نظامسازی و حکم نظام سیاسی، اقتصادی و فرهنگی را به دست بیاورد؛ باید بتواند نسبت به الگوی پیشرفت اسلامی-ایرانی اتخاذ موضع کند.
مسوولیتپذیری حوزه علمیه در قبال مسائل سیاسی و اجتماعی
او به مسوولیتپذیری حوزه علمیه در قبال مسائل سیاسی و اجتماعی اشاره کرد و گفت: این مسؤولیتپذیری سبب میشود که دانشهای لازم برای ایفای این نقش را تولید و نظام آموزشی لازمی که این دانشها را منتقل کند، ایجاد کنند. اکنون نظام آموزشی حوزه این کار را میکند.
این استاد حوزه افزود: حالا اگر یک بازخوانی نسبت به خودمان انجام دادیم و گفتیم مقیاس دینداری عوض شده و حوزه علمیه نسبت به این مقیاس از دینداری میخواهد مسؤولیت قبول کند و نمیخواهد خود را کنار بکشد، الزامات آموزشی دارد، یعنی علومی را آموزش میدهیم که مجتهدینی تراز و کمنظیر روی آنها فکر کردهاند، هزاران ساعت فکر و بحث کردهاند و متونی را نگاشتهاند. حالا ما توانستهایم بگوییم متون شیخ انصاری را درس میدهیم یا متون آخوند را کتاب درسی قرار میدهیم.
ضرورت نقد دائمی متون گذشته بهصورت قاعدهمند
محور بعدی سخنان پیروزمند درباره ضرورت نقد دائمی متون گذشته بهصورت قاعدهمند بود. او گفت: این نیازمندی که در ارتقای نقشآفرینی حوزه علمیه مطرح کردیم، قبل از این که به آموزش برسد باید متوجه پژوهشگران و فضلای حوزه بشود، اینها باید به این سؤالات فکر کرده و در موردش تحقیق کنند.
وی ادامه داد: باید به خودشان اجازه گفتن و شنیدن حرفهای متنوع را بدهند، با حفظ این جهتگیری، حتی در حوزه علوم عقلی هم نباید تمسک به یک حرف پیدا کنند؛ نگوییم آخرِ فلسفه ملاصدرا است و اگر کسی خواست ملاصدرا را نقد کند، سبب میشود علوم عقلی متزلزل شده و اعتقادات مردم هم متزلزل میشود. این فکر رشد نمیآورد. نگوییم حد نهایی فقه، شیخ انصاری بوده است یا حالا در دوران معاصر حضرت آیتالله خویی است. این سیره خود علما هم نه بوده و نیست، البته علمای سلف ما نسبت به یک مطلب به درستی دغدغه دارند و آن، مساله قاعدهمند و روی حساب و کتاب حرف زدن است؛ منظور، حفظ آن بنیانها و استواریهای اجتهاد و فقاهت و به تعبیر جامعتر، فهم از دین است که این باید حفظ شود.
او بیان کرد: همان صحبتی را که در مسؤولیتپذیری جدید حوزه قائل هستیم باید بتوانیم به حوزههای مختلف دانشی واریز کرده و نشر دهیم، یعنی باید بگوییم که فقه، فلسفه، کلام یا اخلاق و عرفان حوزه اگر بخواهد تمدنساز باشد باید چه قدمهای جدیدی را بردارد.
حوزه باید ارتباط خود را در دو سطح فرهنگ عمومی و تخصصی استمرار دهد
پیروزمند با اشاره به این که حوزه انقلابی در زمینه فرهنگی بهخصوص ابلاغ دین باید در مقیاس جامعهسازی و تمدنسازی اسلامی سهم ویژهای داشته باشد، گفت: حوزه باید ارتباط خود را در دو سطح فرهنگ عمومی و تخصصی استمرار دهد؛ در شکل سنتی، ارتباط حوزه ما در مقیاس فرهنگ عمومی از طریق ارتباط مستقیم با مردم است، به تعبیر دیگر هر کدام از دو سطح فرهنگ عمومی و تخصصی حوزه در این دو میدان یک سری ابزارها و مجاری داشته و دارد؛ در سطح فرهنگ تخصصی یکی از وظایف حوزه، تحولآفرینی در علوم انسانی است.
او افزود: اگر حوزه علمیه در حوزه مدیریت دانش در موضعی بایستد که نه تنها مثل سایر دانشجویان صرفاً اصطلاحات جدید را یاد بگیرد و با متفکرین جدیدی از غرب آشنا بشود بلکه به دانش و مهارتی مجهز بشود که امکان جریان دین در نظریههای علمی را فراهم کند، میتواند این نیاز را پاسخ دهد.
لزوم ارتباط حوزه علمیه با رشتههای تخصصی
بنابرگزارش صبح نو، پیروزمند به لزوم ارتباط حوزه علمیه با رشتههای تخصصی اشاره کرد و گفت: اگر حوزه علمیه در مورد جریان سازی اجتماعی بتواند در ارتباط با جامعه تخصصی و در رشتههای مختلف، افرادی را تربیت کند که بتوانند چنین نقشی را ایفا کنند، جریانسازی در حوزه دانش و فرهنگ تخصصی جامعه اتفاق میافتد و از طریق فرهنگ تخصصی غیرمستقیم هم روی فرهنگ عمومی جامعه تأثیر میگذارد، از این رو میتوانیم جریانسازی اجتماعی را دنبال کنیم.