شبکه اجتهاد: همیشه در آغاز و پایان ماه رمضان بحث امکان و عدم امکان رؤیت هلال ماه نو و آغاز ماه جدید داغ میشود. اما چه چیزی باعث این همه اختلاف نظر و عدم توان تعیین آغاز ماه میشود؟ بسیاری میپرسند چرا با وجود پیشرفت علم نجوم، مؤمنین به دادههای نجومی استناد نمیکنند؟ بسیاری از فقها فتوا دادهاند که اگر با دادههای نجومی یقین به آغاز ماه حاصل شود، میتواند معیار عمل قرار گیرد؛ پس چرا این مشکل همچنان پابرجاست و همچنان در تعیین آغاز ماه دچار مشکلیم؟
ریشه این مشکل برمیگردد به معیار تعیین آغاز ماه. معیار تعیین آغاز ماه رؤیت و یا حداکثر امکان رؤیت هلال ماه است؛ نه حلول و تولد ماه نو؛ و چون مؤلفههای متعدد و متغیری چون فاصله و جدایی زاویهای خورشید و ماه، ارتفاع از افق، فاصله غروب خورشید تا غروب ماه و سن و ضخامت هلال در بررسی امکان رؤیتپذیری هلال دخیل هستند، پیشبینی قطعی امکان رؤیت هلال در هلالهای بحرانی( یعنی هلالهایی که سن و ضخامت آنها بسیار پایین است) تقریباً ممکن نیست. بنابراین امکان استناد به گفته منجمین در این امر ممکن نیست.
با توجه به تعدد و تغییر مؤلفههای مؤثر در امکان رؤیتپذیری هلال، ممکن است هلالی در سن ۸ ساعت و حتی کمتر هم رؤیت شود، ولی هلال دیگری با سن بالای ۲۴ ساعت رؤیت نشود. مثلاً همین امروز در بیست و هشتم رمضان ۱۴۳۹ ساعت ۱۲ ظهر که این یادداشت را مینویسم، هلال ماه شوال متولد شده است؛ ولی بهعلت غروب ماه پیش از غروب خورشید، نهتنها امکان رؤیت آن در غروب امشب وجود ندارد، حتی ممکن است فرداشب نیز رؤیت نشود.
پس تا معیار آغاز ماه بر اساس رؤیت باشد، این اختلافات پابرجا خواهد بود و باعث رنجش مؤمنین و وهن دین.
اما علت و چاره کار در چیست؟ علت در یک نکته است؛ معیار فقها در تعیین آغاز ماه، سنت دینی سلف است که آغاز ماه را با رؤیت تعیین میکردند. اما پرسش اینجاست که آیا مؤمنین سلف در قرون گذشته، امکاناتی جز چشم و رؤیت برای تعیین اول ماه داشتند؟ پاسخ واضح است؛ رؤیت تنها امکان و ابزار تعیین آغاز ماه بود. پس امروز میتوان از امکانات و ابزارهای جدید و از دادههای علم نجوم در تعیین آغاز ماه استفاده کرد. بدین ترتیب که حلول و تولد ماه نو را معیار قرار داد و هر قسمت از کره زمین که وارد شب شد، در آنجا آغاز ماه محسوب شود؛ بدین ترتیب هم وحدت رویه حاکم میشود و هم از تعیین روزهای مختلف برای آغاز و پایان ماه جلوگیری میشود و در عرض ۲۴ ساعت تمام مناطق کره زمین وارد ماه جدید میشود.
در پایان تذکر چند نکته برای تایید و استحکام بحث لازم است:
۱- از آنجا که تقویم قمری با غروب خورشید و آغاز شب شروع میشود، حلول یا رؤیت صبحگاهی نمیتواند معیار عمل قرار گیرد (در حالیکه اخیراً برخی فقها هلال صبحگاهی را نیز معتبر دانستهاند)؛
۲- اینکه برخی فقها اشتراک افق و اشتراک شب را برای آغاز ماه معتبر میدانند، مطابق مبنای رؤیتپذیری مورد قبول خودشان، نادرست است؛ چرا که اولاً حلول یا رؤیت در مناطقی که غروب آن بعد از غروب ما اتفاق میافتد، نمیتواند عطف بما سبق شده و معیار عمل ما باشد. ثانیاً بهعلت انحراف و زاویه محور زمین، امکان رؤیتپذیری هلال ماه بر روی نقشههای رؤیتپذیری کره زمین، بر روی خطی منحنی و مورب سیر میکند و معیار قراردادن نصف النهارها، و اشتراک افق خورشید، در مبنای رؤیتپذیری هلال کاملاً غلط است. در واقع در نقشههای رؤیتپذیری هلال، به علت زاویه محور زمین، نصفالنهارها تعیینکننده نیستند؛ بلکه مختصات مجموعه نصفالنهار و مدار تعیینکننده است.
پس در شرایط امروزین و با توجه به پیشرفتهای علم نجوم و امکانات در دسترس، و بر اساس مبنای تقویم قمری در تاریخگذاری بر اساس غروب آفتاب، باید به دادههای قطعی علم نجوم در تولد ماه جدید اعتنا کرد و هر قسمت از کره زمین که بعد از تولد ماه جدید وارد شب شد، از ماه جدید محسوب شود. مرتضی اکبری مباحثات