انقلاب اسلامی در بخش مبانی فقه کُدهایی و پیشنهاداتی برای فقه داشتهاند و ارائه کردهاند اما آیا دستگاه فقاهت این پیشنهادات را دریافت کرد و جدی گرفت یا نه سخنی دیگری است. انقلاب برای فقه با توسعه قلمروهای فقه کُدهایی هم چون ناتوانی مبانی موجود در همراهی با قلمروهای نوین ارائه کرد. انقلاب به فقه فهماند که با این مبانی نمیتواند هم چنان حضوری فعال در تحولات اجتماعی داشته باشد.
به گزارش شبکه اجتهاد، نشست تخصصی با عنوان «تأثیر انقلاب اسلامی در توسعه مبانی فقه» به همّت جامعه المصطفی العالمیه-واحد مشهد و با مشارکت پژوهشکده اسلام تمدّنی در سالن جلسات تخصصی واحد علی خواهران جامعه المصطفی العالمیه-واحد مشهد برگزار شد.
در این نشست که با ارائه بحث توسط حجتالاسلام و المسلمین علی شفیعی، مدیر و عضو هیئت علمی گروه فقه کاربردی پژوهشکده اسلام تمدّنی برگزار شد، طلاب سطوح عالی و اساتید و دانش پژوهان و دانشجویان دورههای تحصیلات تکمیلی حضور پیدا کردند.
حجتالاسلام شفیعی در ابتدا با اشاره به مفهوم مبانی در عنوان نشست گفت: مبانی دو کاربرد دارد که عبارتند از: مبانی به معنای ادله و مبانی به معنای اصول موضوعه و پیش فرضها که در این نشست آن چه مدنظر است معنای دوم مبانی است؛ یعنی در این نشست سخن از نقش انقلاب و استقرار جمهوری اسلامی در اصول موضوعه و پیش فرضهای فقه است.
تأثیر انقلاب اسلامی بر فقه
وی در ابتدا با اشاره به این که انقلاب اسلامی دو نوع تاثیر میتوانسته است بر مبانی فقه بگذارد گفت: این دو نوع تاثیر را میتوان تاثیرگذاری مستقیم و بی واسطه و تاثیر غیر مستقیم و مع الواسطه نام نهاد. در تاثیر مستقیم انقلاب اسلامی دو ره آورد برای فقه داشته است که عبارتند از: ۱- ایضاح و عینیت بخشی به مشکلات فقه و به عبارت دیگر آنالیز کردن مشکلات فقهی برآمده از جهان جدید برای دستگاه فقاهت و فقیهان؛ ۲- ایجاد قلمروهای جدید و توسعه قلمروهای پیشین برای فقه.
رهآوردهای انقلاب اسلامی در توسعه مبانی فقه
شفیعی با اشاره به ره آوردهای تاثیر غیرمستقیم انقلاب برای دستگاه فقاهت گفت: انقلاب در بخش تاثیرات غیر مستقیم نیز برای فقه ره آوردهایی به همراه داشته است که از آن جمله میتوان به این دو مورد اشاره کرد: ۱- برطرف کردن موانع سر راه ظرفیتها و استعدادهای فقه؛ ۲- ایجاد ظرفیتهای جدید برای فقه. فقه یک ظرفیتهای بالقوهای دارد و یک ظرفیتهای بالفعل که انقلاب به فقه کمک کرد تا زمینه برای تمام استعدادهای فقه فراهم شود. فقه الان در تمام نظام حضوری حداکثری دارد؛ هم در تقنین؛ هم در قضا هم در دیگر حوزهها هر چه داشته و دارد را میتوانسته است به مرحله عینیت برساند. علاوه بر این ظرفیتهای جدیدی در قالب فقههای مضاف نیز برای نهاد فقاهت پس از انقلاب ایجاد و تعریف شده است. فقه و فقیهان دیگر نمیتوانند از نبود فضا و ظرفیت برای تحقق آرزوها و داشتههای فقه سخن بگویند.
تأثیر انقلاب اسلامی بر مبانی علم فقه
مدیرگروه فقه کاربردی پیش از اشاره به تاثیر انقلاب اسلامی در مبانی فقه به تبیین اهمیت مبانی در علوم پرداخت و گفت: مبانی هر علمی را میتوان بنیادهای آن علم دانست و این مبانی هستند که سهمی بلندی در توسعه؛ تحول؛ نوسازی و نوآوری علوم ایفا میکنند. مبانی یک علم اگر دست خوش تحول شوند آن علم هم نسیم تحول را استشمام خواهد کرد و اگر مبانی دست نخورده بمانند آن چه اتفاق خواهد افتاد رفوگری بیش نیست.
وی با اشاره به مبانی متعدد دانش فقه گفت: فقه مبانی متعددی دارد: مبانی معرفت شناختی؛ مبانی انسان شناسی؛ مبانی کلامی؛ مبانی تفسیری و…که هر گونه تحول و تغییر در فقه را باید در تحولات در این مبانی جستجو کرد. این مبانی ارکان و بنیادهای فقه هستند.
خدمات انقلاب اسلامی به علم فقه
عضو هیئت علمی پژوهشکده اسلام تمدنی گفت: انقلاب اسلامی در بخش مبانی فقه کُدهایی و پیشنهاداتی برای فقه داشتهاند و ارائه کردهاند اما آیا دستگاه فقاهت این پیشنهادات را دریافت کرد و جدی گرفت یا نه سخنی دیگری است. انقلاب برای فقه با توسعه قلمروهای فقه کُدهایی هم چون ناتوانی مبانی موجود در همراهی با قلمروهای نوین ارائه کرد. انقلاب به فقه فهماند که با این مبانی نمیتواند هم چنان حضوری فعال در تحولات اجتماعی داشته باشد.
مدیرگروه فقه کاربردی در پاسخ به این سوال که آیا این کُدها را دستگاه فقاهت جدی گرفت یا خیر؟ گفت: به نظر میرسد متاسفانه دستگاه رسمی و سنتی فقه این پیشنهادات و پیامها را جدی نگرفت و لذا کماکان ما با آراء فقهی چالش برانگیز مواجهه هستیم. چرا این پیامها جدی گرفته نشد به گمان بنده به جهت هزینههای این پیشنهادات بود. لازمه این پیشنهادات تغییر بنیادهای فقه است.
انقلاب اسلامی و حقوق بشر
وی گفت: این انقلاب اسلامی بود که به دستگاه فقاهت کمک کرد تا نسبت به حقوق زنان؛ حقوق دگراندیشان؛ محیط زیست؛ حقوق بشر و حقوق کودکان توجه جدی بکند و حداقل با چالشهای موجود در این مقولهها آشنا شود. فقیهان تا پیش از این اگر سخن جدی در باب نسبت حقوق شهروندان و حاکمان نداشتند انقلاب کمک کرد تا این کاستیها روشن و زمینه برای بازخوانی مبانی فراهم گردد.
آسیبشناسی تأثیر انقلاب اسلامی بر فقه
بنابر گزارش پایگاه پژوهشکده اسلام تمدنی، حجتالاسلام شفیعی در خاتمه با اشاره به آسیبهای احتمالی تاثیر انقلاب اسلامی بر مبانی فقه گفت باید صاحب نظران و مدیران تلاش کنند تا با مدیریت رابطه فقه و انقلاب اسلامی مانع بروز و ظهور آسیبهایی بشوند که میتوانند برای فقه خطرآفرین باشند.
وی نیز گفت: این خطرهای عبارتند از: ۱- فربه شدن فقه؛ ۲- توسعه انتظارات غیرمنقح؛۳- نادیده انگاری نیازهای غیر فقهی جامعه و افراد. فربه شدن فقه در طول تاریخ سبب شده که دیگر دانشها آن گونه که باید رشد لازم را نداشتهاند این وضعیت میتواند در صورت مدیریت نشدن رابطه انقلاب با فقه کماکان تداوم پیدا کند و دانشهای نحیف هم چنان در محاق عدم توجه جدی باقی بمانند.