شیخنا الاستاذ، آیتالله تبریزی در کتاب اصولی دروس فی مسائل علم الاصول در ذیل مباحث، قواعد فقهی المیسور، نفی ضرر، الصحه، ید، فراغ و تجاوز، قرعه و… را مطرح میکنند. حتی در برخی از این قواعد، نظرات خاصی نیز مطرح میکنند که تا بحال مطرح نبوده است.
اختصاصی شبکه اجتهاد: آیتالله میرزا جواد تبریزی (ره)، اگرچه به ظاهر، فردی ساده و مرجعی معمولی و دارای مقلدین نهچندان زیاد به نظر میرسید، اما محبوبیت و مقبولیت علمی وی در حوزههای علمیه، هیچگاه با میزان آشنایی مردم با وی همسان نبود. این مقبولیت تا آنجاست که شاید بتوان گفت اکثر اساتید فعلی و مشهور دروس خارج فقه و اصول حوزه علمیه قم، در زمره شاگردان وی به شمار میآیند. سالروز درگذشت وی، فرصت مناسبی است تا به زوایای علمی، شخصی و اجتماعی وی پرداخته شود. در این خصوص با استاد عباسعلی زارعی سبزواری، از مهمترین شاگردان وی به گفتگو نشستیم. او که خود هماکنون از مهمترین اساتید دروس خارج فقه و اصول حوزه علمیه قم به شمار میآید و نگاشتههایش در شرح کفایه و اصولفقه و مجموعه چند جلدی قواعد فقهیه شهره است، در این گفتگو زوایای کمتر گرفته شده از زندگانی استاد را بیان کرد؛ از چرائی پرداخت دیرهنگام وی به دانش رجال و از فقدان ابداعات علمی فراوان در درس وی علیرغم تربیت شاگردان مبرز پرشمار. مشروح این گفتگو از نگاه شما میگذرد.
اجتهاد: دلیل موفقیت مرحوم آیتالله میرزا جواد تبریزی در تربیت شاگردان بسیار موفق، با وجود اینکه بیان ایشان کمی مغلق بود، چه بوده است؟
زارعی سبزواری: با مطالعه در سیره تدریسی اساتید بزرگ مانند شیخنا الاستاذ، آیتالله تبریزی پیمیبریم اساس موفقیت آنها در پرورش شاگردان فاضل، محقق و متتبع که بعداً خلف صالح علمی و عملی آنها باشند، زنجیرهای از امور مرتبط به هم بوده است.
اولاً اهتمام استاد به درس و بحث است؛ آیتالله تبریزی مانند سایر اساتیدی که خودشان داشتند، اهتمامشان به درس و بحث بسیار جدی بود. معلوم بود درسی که امروز میدهند، شب قبل کاملاً مطالعه شده و آمادگی برای طرح آن را دارند. علاوه بر اینکه درس ایشان همیشه برقرار بود، غیر از تعطیلات رسمی. حتی اواخر عمرشان که چند سالی -حدود چهار پنج سال- مریض بودند، درس را تعطیل نمیکردند. علاوه بر اینکه اگر تعطیلی نیز پیش میآمد، همواره مشغول تحقیق و تحفص و تألیف بودند. معروف است که ایشان فرموده بودند من چهل سال است که معنای تعطیلی را درک نکردهام. البته این سیره گذشتگان ما نیز بوده است. اگر در حالات مرحوم آخوند مطالعه کنید میبینید از آیتالله اصفهانی خاطرهای نقل شده که من در سالیان متمادی که در درس مرحوم آخوند شرکت کردم، فقط دو جلسه به درس ایشان نرفتم. یک جلسه مریض شده بودم. در جلسه دیگر نیز در نجف باران شدیدی آمده بود که در کوچههای نجف سیل به راه افتاده بود. با خود گفتیم با این سیل، آقای آخوند خراسانی امروز درس نمیروند. ما به درس آن روز نرفتیم ولی درس ایشان برقرار بود. در خصوص خود شیخنا الاستاذ روزی قرار بود درس در مسجد ارگ برقرار شود، ظاهراً خادم مسجد درب مسجد را باز نکرده بود. مجموعهای از شاگردان آمده بودند و اجتماع در بیرون مسجد داشتند. استاد بعد از دقایقی آمدند و دیدند درب مسجد بسته است. عدهای از شاگردان پیشنهاد دادند، درس را تعطیل کنید، ولی ایشان فرمودند در مدرسهای که نزدیک مسجد هست، زیرزمینی است که میتوان در آن درس را برقرار کرد.
لذا خصیصه اول مرحوم آیتالله تبریزی همانند دیگر اساتیدی که داشتند، اهتمام بسیار جدی به درس و بحث بود، هم مطالعه جدی برای تدریس و هم عدم تعطیلی درس به اندک بهانهای.
مطلب دومی که در زنجیره این موضوع و دلیل موفقیت ایشان قابل طرح است، احترام علمی و عملی به شاگردان و میدان دادن به آنها بود. اگر کسی اشکال داشت و اشکالش دارای پشتوانه علمی بود، شیخنا الاستاذ به معنای واقعی توجه میکرد؛ چه درس عمومی در مسجد ارگ و چه در جلسات خصوصی و گعدههای علمی که طرح اشکالات جدیتر بود. ایشان با دقت فراوان به اشکالات توجه میکردند و به آنها پاسخ میدادند. گعده علمی بعد از درس ایشان، هر روز از ساعت ۱۰ تا نماز ظهر برقرار بود. البته مشی مرحوم آیتالله خویی نیز که آیتالله تبریزی با ایشان در مباحث علمی ارتباطی جدی داشتند، بر همین روش بوده است.
نکته سوم اینکه درسهایی که ارائه میکردند بسیار مرتب بود. این ترتیب در عین عمیق سازی مباحث و نظر به آراء اعاظم به صورت مختصر بود؛ یعنی هم به عمق مباحث توجه داشت، هم به انظار اعاظم و هم سعی بر بیان مختصر مباحث بود. به این معنا که نکات اصلی و اساسی قابل طرح را در درس مطرح میکردند ولی نکات حاشیهای و فرعی، عمدتاً به فهم و تأمل شاگردان واگذار میشد. همین امر سبب پیش رفتن بیشتر بحث بود. این خود خصیصهای است که در تربیت شاگرد بسیار مهم است.
نکته چهارمی که قابل تعرض است، آن است که شیخنا الاستاذ خلأ موجود در مباحث اصول را پر میکردند. در اصول بیشتر مباحثی که طرح میشد را بهگونهای تطبیقی ارائه میکردند؛ یعنی به کاربرد مسائل اصولی و اختلاف انظاری که بزرگان در مسائل اصولی دارند، در فقه توجه داشت. این مورد نیز در تربیت شاگردان فاضل و نخبه بسیار تأثیرگذار است.
نکته پنجم اینکه خود شیخنا الاستاذ «استاد دیده» بود. شخصی نبود که استاد ندیده، استاد شده باشد. چون استاد دیده بود، میدانست چگونه شاگردان خود را در مسیر استاد شدن تربیت کند. ایشان دورههایی از اصول را خدمت آیتالله خویی گذرانده بود. از محضر آیتالله حجت و آیتالله بروجردی استفاده کرده بود. اساساً شاگردان مرحوم آیتالله خویی ازجمله شیخنا الاستاذ کسانی بودند که چند دوره اصول را در محضر استاد تلمذ کرده بودند. خاطرهای عرض کنم؛ آیتالله سید محمدمهدی خلخالی نقل میکردند، زمانی که قرار بود دوره اخیر درس آیتالله خویی شروع شود، تعدادی از مقرّران درس محضر استاد رفته و گفته بودند اگر اجازه دهید، دیگر در درس شرکت نکنیم. ولی آیتالله خویی فرموده بودند، در درس حاضر شوید و اینها نیز شرکت کرده بودند. لذا خصیصه پنجم در جهت پرورش شاگردان نخبه، آن بود که استاد دیده بودند و در محضر اساتید بزرگ تلمذ کرده بودند. این در مسیر پرورش شاگردانی که میخواهند وارد وادی استادی در حوزه علمیه شوند، بسیار مؤثر است.
اجتهاد: برخی بر این باورند که مرحوم آیتالله تبریزی مطالب را به عالیترین وجه فهم کرده ولی ابداع خاصی در مباحث علمی نداشتهاند؛ این مطلب را چگونه ارزیابی میفرمایید؟
زارعی سبزواری: قدرت آیتالله تبریزی در تفهیم، توضیح و تبیین آنها، چه اصول و چه فقه، برای کسانی که در درس ایشان شرکت میکردند، واضح و روشن بود؛ اما در جهت ابداع باید گفت، ابداع در مباحث علمی به خصوصی مباحث حوزوی، خصوصاً مباحث فقهی و اصولی، از دو منظر قابلمطالعه است:
یک ابداع در سبک طرح مباحث است؛ اینکه چینش جدیدی هم در طرح و هم در ترتیب مباحث ارائه شود.
دوم ابداع در نظر است که از آن به نظریهپردازی تعبیر میشود. برخی از اندیشمندان حوزوی در هر دو جهت ابداع موفق بودند؛ مانند مرحوم شیخ اعظم انصاری که هم در چینش مباحث اصولی سبکی جدید ابداع کردند و همنظریهپردازی قوی در مباحث فقهی و اصولی بودند. یا مانند مرحوم شهید صدر که به نظر ما ابداعات ایشان در سبک، از ابداعات در نظر بیشتر است.
تقریباً همه فقها و اصولیون از ابداع نظر برخوردارند، هرچند شدت و ضعف دارد. اصلاً طبع مباحث اصولی و فقهی میطلبد، متخصص در این امور، فردی مبدع و نظریهپرداز باشد. باید گفت حتی اگر شخصی در میان فقها و یا اندیشمندان اصولی، پاسخ جدیدی به یک اشکال در یک مسئلهای بدهد، این فرد بهعنوان مبدع و نظریهپرداز شناخته میشود، هرچند در اصل آن بحث، همنظر با پیشینیان باشد.
در این جهت مرحوم آیتالله تبریزی نیز مانند بسیاری، گرچه ابداعی محسوس در سبک یا چینش مباحث ندارند؛ اما در طرح اشکالات، طرح پاسخ به این اشکالات و گاه ارائه نظریات جدید فقهی و اصولی، شخصیتی مثالزدنی هستند و این قابلانکار نیست. اهل تحقیق و نظر با مطالعه در کتب اصولی و فقهی این بزرگوار، نسبت به این مطلب اطمینان کافی پیدا میکند. با مطالعه کتب فقهی ایشان مانند اسس الحدود و التعزیرات، اسس القضا و الشهادات، تنقیح مبانی الاحکام، تنقیج مبانی العروه (اجتهاد و تقلید، اعتکاف، طهارت، صوم)، التهذیب فی مناسک العروه، یا اصولی مانند دروس فی علم الاصول که تعلیقه بر کتاب کفایه است، پیمیبریم ایشان هم در طرح اشکالات جدید مبدع است، هم در پاسخ به این اشکالات و هم در جهت ابداع نظریات؛ که الآن مجال طرح آن نیست و میطلبد در گفتگوهای دیگری تفصیلاً مطرح شود.
اجتهاد: مهمترین تلاشهای اجتماعی آیتالله تبریزی چه بود؟
زارعی سبزواری: شیخنا الاستاذ نیز مانند بقیه بزرگانی که در مقام مرجعیت قرار میگرفتند، قاعدتاً مراجعات مختلفی از طبقات مختلف جامعه داشتند. اهتمام ایشان به فقیر و فقرا و مستمندان، زبانزد همه است. ایشان فعالیتهای اجتماعی نیز داشتند که بارزترین آن که بیشتر در قم مطرح است، تأسیس درمانگاه حضرت بقیهالله الاعظم (عج) است که به مؤمنین و مؤمنات و خصوصاً طلبهها و اهل علم، توجه خاصی ابراز داشته و کمک جدی در رفع بیماری افراد میکنند. عمر مبارک ایشان طولانی نبود ولی اگر طولانیتر بود، قطعاً خدمات اجتماعی بیشتری میداشتند.
اجتهاد: معروف بود درس عمومی آیتالله تبریزی، با گعده بعد از درس، در طرح مباحث تفاوت داشته و در گعده مطالب ناب و کلیدی مطرح میکردند؛ آیا این امر صحیح است و در صورت صحت، دلیل آن چیست؟
زارعی سبزواری: اصل این مطلب در درس و بحثهای استاد، محسوس و منظور بود. ابداعات نظری ایشان در بحثهای عمومی مطرح میشد و طبعاً در جلسات خصوصیتر، ابداعات نظری و یا مطالب خاص با شرح و بسط بیشتری بیان میگردید. دلیل آن این است که گاه نکته کلیدی وجود دارد که اگر در بحث عمومی مطرح شود، عموم جلسه در تفهیم آن مشکل دارند. ولی در جلسات خصوصی که افراد خاص و اهل تحقیق و تأمل حضور دارند، آن مطالب به صورت مبسوط مطرح میشود. طبعاً وقتی به صورت محسوس مطرح شد، نکات جدید و نابی قابلاستفاده است. این مطلب منافاتی با آنکه در جلسات عمومی نیز ابداعات خود را مطرح میکردند، ندارد. مطالب کلیدی را نیز مطرح میکنند ولی در جلسات خصوصی به دلیل حضور افراد خاص، مطالب بسط بیشتری پیدا میکند و به همین دلیل استفاده بیشتر و بهینهتری نیز حاصل میشود.
این روش در گذشته در نجف نیز معمول بوده است. مرحوم آیتالله خویی در جلساتی خاص، افرادی که بیشتر از دیگران اهل تحقیق بودهاند، مورد توجه قرار میدادند. آنها نیز اشکالات خود را با فراغ وقت مطرح کرده و پاسخ را از استاد دریافت میکردند. این مطلب امری است که واقعاً امروز کمتر شده و باید اساتید به آن توجه کنند. بایستی سیره گذشتگان که مؤثر در اجتهاد بوده است، حفظ شود. علاوه بر این، گعدههای خصوصی برای خود اساتید نیز قابلاستفاده است.
اجتهاد: مرحوم آیتالله تبریزی در اواخر عمر شریف، بیش از گذشته به رجال روی آوردند؛ دلیل این امر چه بوده است؟
زارعی سبزواری: اینکه بگوییم شیخنا الاستاذ در این اواخر به مباحث رجالی روی آوردند، صحیح نیست. کسی که از ابتدا در مباحث استاد بوده و پیگیر آنها نیز بوده است، درمییافت که در مباحث ایشان، طرح مباحث رجالی ملموس بود. نهایتاً شاید در این اواخر احساس شده بود بایستی مباحث رجالی بیشتر وجدیتر مطرح گردد. دلیل آن نیز شاید این بود که در گذشته برخی بزرگان درسهایی اختصاصی مربوط به مباحث رجالی داشتند، ولی بعدها تدریس مستقل مباحث رجالی کمتر وجود داشت. به دلیل نبود درسهای مستقل رجالی، شایسته بود در بحثهای فقهی و برخی جلسات خصوصی، بحثهای رجالی بیشتر مطرح شود؛ اما اینکه گفته شود در این اواخر، استاد رویکرد رجالی داشتهاند، درست نیست. بلکه از گذشته این رویکرد بوده است و به دلیل نیاز به این مباحث، آنها را بیشتر مطرح میکردند.
اما در انتها چند نکته در مورد خصوصیات حضرت آیتالله تبریزی مطرح است که منجر به موفقیت وی در مباحث حوزوی شده و توفیقاتی برای این بزرگوار در پی داشته است:
اولاً اینکه این بزرگوار مشکلات مادی و سختیهای بزرگی تحمل کردند. درواقع با مشکلات پرورش یافتند. والد ایشان در عین آنکه تاجری بوده ولی خانواده ایشان رغبت آنچنانی به طلبه شدن ایشان نداشتند، نه اینکه به آن راضی نباشند بلکه رغبتی نداشتند؛ بااینوجود وقتی وارد حوزه شدند، راضی به زحمت انداختن خانواده نبودند لذا در حوزه با سختی زندگی کردند و تربیت شدند.
نکته دیگر اینکه واقعاً محبت ایشان به اهلبیت (ع) اظهار میشد. همه مراجع و بزرگان ما، به اهلبیت (ع) محبت دارند و این قابلانکار نیست. اساس توفیقات آنها همین بوده که ارتباط عمیقی با اهلبیت (ع) داشتند؛ اما آیتالله تبریزی در این مجال بروز و ظهور بسیار جدیتری داشتند. یکی از دوستان در نجف محضر آیتالله سیستانی حفظهالله مشرف شده بودند. گویا در آن جلسه در مورد شخصیت آیتالله تبریزی مطالبی مطرح میشود. آیتالله سیستانی میفرمایند: آقای میرزای تبریزی وقتی در نجفاشرف بودند، ولاء عجیبی داشتند و محب سرسخت اهلبیت (ع) بودند.
اخیراً ما در مباحث قواعد فقهی، تألیفی ارائه کردیم که در طی نگارش آن به تألیفات شیخنا الاستاذ رجوع شده و در این مطلب که ایشان اهتمامی به قواعد فقهی داشتهاند یا خیر، دقت شد. به این نتیجه رسیدم که ایشان در مباحث قواعد فقهی، نه به طور مستقل لکن در ذیل مباحث بسیار اهتمام جدی داشتند. لذا ایشان در کتاب اصولی دروس فی مسائل علم الاصول در ذیل مباحث، قواعد فقهی المیسور، نفی ضرر، الصحه، ید، فراغ و تجاوز، قرعه و… را مطرح میکنند. حتی در برخی از این قواعد، نظرات خاصی نیز مطرح میکنند که تا بحال مطرح نبوده است.
البته در حسن نیت نویسنده محترم تردیدی نیست اما تعبیر «اگرچه به ظاهر، فردی ساده و مرجعی معمولی و دارای مقلدین نهچندان زیاد به نظر میرسید» اگر متضمن بی احترامی نباشد حتماً خالی از احترام لارم است.