شبکه اجتهاد: اواسط مردادماه آیتالله محمد آصف محسنی پس از طی دوره بیماری یکساله در سن ۸۴ سالگی درگذشت. ایشان مرجعی پرنفوذ در میان شیعیان افغانستان بود که افزون بر فعالیتهای حوزوی و دینی، حضوری فعال در عرصه سیاست و فرهنگ داشت. وی رئیس شورای علمای شیعه افغانستان و بنیانگذار حوزه علمیه و دانشگاه خاتم النبیین در کابل بود. او همچنین عضو شورای عالی مجمع جهانی اهل بیت(ع)، رهبر پیشین حزب حرکت اسلامی افغانستان و مؤسس شبکه تلویزیونی تمدن بود.
آیتالله محسنی تحصیلکرده حوزه علمیه نجف بود و از دروس خارج آیات عظام سید محسن حکیم، سید ابوالقاسم خویی، شیخ حسین حلی و سید عبدالاعلی سبزواری استفاده برده بود.
اما وی آرا و نظرات و فعالیتهای علمی پرحاشیهای داشت که موافقان و مخالفان سرسختی برایش به وجود آورده بود و به قول خودش منشأ زنده باد و مردهباش برای او شده بود.(تقریب مذاهب از نظر تا عمل، ص۶۱)
محور این موافقتها و مخالفتها در فعالیتهای وی دو موضوع بود:
۱- وحدت اسلامی: مرحوم شیخ آصف محسنی دغدغهی فراوانی نسبت به تقریب مذاهب اسلامی داشت و اقدامات زیادی در این راستا داشت. تأسیس شورای اخوت اسلامی افغانستان، انتشار کتابی با عنوان «تقریب مذاهب؛ از نظر تا عمل»، و همچنین راهاندازی دانشگاه خاتم النبیین برای تحصیل اهل سنت و شیعیان در کنار هم، بخشی از این تلاشها بود.
مرحوم محسنی مخاطب خویش را تنها شیعیان قرار نداده بود بلکه به تبلیغ آموزههای اهلبیت(ع) برای تمام مردم افغانستان اعم شیعه و سنی میپرداخت، وی بهترین روش تبلیغی را در این مسیر احترام مذهبی و دوری از سخنان توهینآمیز میدانست. وی در مصاحبهای میگوید:
«همین الآن در کابل، در خیلی موارد میبینیم که سنی ها مرا از مردم شیعه بیشتر دوست دارند. میآیند از من سؤال میکنند، وقتی که صحبت میکنیم، گوش میکنند. روز عاشورا، من دو ساعت ایستاده، دربارهی امام حسین(ع) صحبت کردم، همین سنیها نشسته بودند. آنها اصلا عادت ندارند نیم ساعت بیشتر بنشینند؛ اما آنها نشستند و تا آخر گوش کردند. مکرر به من میگفتند که وقتی تو در تلویزیون صحبت میکنی، زن و شوهر به همدیگر میگویند بیا رفیقت آمده، از بس که من را دوست دارند، آنها اهلسنت هستند.»(تقریب مذاهب از نظر تا عمل، ص۸۱)
بدیهی است که اقدامات مرحوم محسنی در مسیر وحدت اسلامی مورد پذیرش بعضی از شیعیان نباشد، خصوصا اینکه ایشان به شدت با رفتارهای توهینآمیز آنها همچون لعن مخالفت میکرد. همچنانکه ایشان با تندرویهایی همچون قمهزنی و خشونت در عزاداری مخالف بود و علیه آنها موضع میگرفت. همهی این خصوصیات موجب شده بود جبههای از متعصبین علیه ایشان ایجاد شود. متأسفانه بعضی بعد از فوت ایشان، با انتشار گزیدهای از چنین سخنانی که وی برای عموم مسلمانان کشور افغانستان بیان میکرد، سعی در تخریب چهره ایشان دارند.
۲- حدیث پژوهی و تهذیب روایات: مرحوم محسنی بخشی از عمر علمی خود را صرف تحقیق در دانش رجال و حدیث نمود وموفق به تدوین کتاب ارزشمند «معجم الاحادیث المعتبره» در جمعآوری و تبویب روایات معتبرالسند شد. ایشان همچنین در بخشی از اقدامات علمی خود به بررسی اعتبار سند روایات «بحارالانوار» پرداخت که دستاوردهای آن در کتابهای «مَشرَعَهُ بحارالانوار» دیده میشود؛ ایشان در میانۀ بحثهای سندی، به نقد و بررسی متن روایات نیز پرداخته و با صراحت گویی علمی، نکات مهمی را درنقد و تحلیل روایات بیان کرده است.
وی در انگیزه مقدمه این کتاب میگوید: «بسیاری از مبلغان و نویسندگان تقلید پیشه را میبینی که منقولات غالیان و مجهولان را از زبان رسول خدا(ص) و اوصیای پاکش نقل میکنند، به طوری که گویی در ارزش و اعتبار بسان سنت قطعیه یا آیات قرآنی هستند، تنها به این خاطر که آن را در «بحارالانوار»، یا مجموعه حدیثی دیگری یافته اند… به همین خاطر این فقیر، اقدام به نگارش این حاشیه و بنای این «مشرعه» کرد تا متوسطین از اهل علم بدانند که در “بحار”؛ دریای علامه مجلسی، رضوان اللّه علیه، با این که بحارالانوار، دریاهایی از نور است، آلودگیهایی است که به نوشنده اش آسیب میزند و مواد نادرستی است که باید از آن پرهیز کرد و اشیاء مشکوکی که توقف را واجب میکند.»
اما این فعالیتهای علم موردپسند بسیاری نبود، خصوصا کسانی که تحت تأثیر گرایشهای اخبارگرایانه بودند. در اینجا نیز بداخلاقیهای فراوانی نسبت به ایشان صورت گرفت و بعضی به جای نقد علمی سخنان ایشان، گزیدههای خاصی از سخنان ایشان را منتشر میکنند، درحالی که با چنین روشی هر عالمی را میتوان تخریب کرد.
حقیقت اینکه علمای شیعه از گذشته تا حال در بسیاری از فروعات و جزئیات اعتقادی با هم اختلاف نظر داشتهاند که بعضی از این نظرها نیز برخلاف تلقی و تصور عمومی شیعه بوده است. اما نباید این نظرات متفاوت را ملازم با فساد عقیده و انحراف دانست. زیرا با این کار مباحثات و کاوشهای علمی تضعیف میشوند و علما به سمت محافظهکاری و پنهانکاری علمی سوق داده میشوند. در زمان کنونی در حالی بعضی از بزرگان شیعه همچون شیخ مفید یا شیخ صدوق مورد ستایش علمی قرار میگیرند که بعضی نظرات آنها مورد تحمل متعصبین مذهبی نیست. همچون نظر شیخ مفید به عدم شهادت تمام ائمه(ع) و وفات آنها یا اعتقاد شیخ صدوق به سهو و خطا کردن پیامبر(ص) و ائمه(ع).
به هر حال اصل کردن فروع اعتقادی و شدت یافتن عتابهای جاهلانه مذهبی نسبت به علما به گونهای شده است که حتی بعضی افراد از مراجع نیز طلب موضع تکفیری در اینباره میکنند. در این میان اگر مراجع به تکفیر یا انحراف آن عالم نپردازند، خودشان تکفیر شده و منحرف خوانده میشود. چنانچه شنیدم که بعضی به آیتالله سیستانی به خاطر ستایش از فعالیتهای علمی مرحوم آصف محسنی متعرض شدهاند.