شبکه اجتهاد: نقل است که حضرت آیتالله سیستانی، در شب صدور فتوای جهاد علیه داعش، شب بسیار سختی را گذراندند. مسئولیت صدور فتوای جهاد و پیامدهای بسیار سنگینی که میتوانست داشته باشد و جانهای عزیزی که در این راه نثار میگشت، آیتالله سیستانی را به اندیشه و راز و نیاز واداشته بود. ایشان که به صدور فتاوای دقیق و تصمیمات با تامل شهره هستند، لحظاتی پس از نماز صبح، با اتکال به خداوند، آن فتوای تاریخی و بنبستشکن جهاد را صادر کردند. فتوایی که تنها یک فتوا نبود، بلکه یک راه حل تمام قد بود و جوششی عجیب و بی سابقه در مردم مومن عراق ایجاد کرد. تحت تاثیر این فتوا، فداکاری مردم عراق و همکاری کشورهایی چون ایران، ورق جنگ به نفع مردم عراق برگشت و داعش در موقعیتی قرار گرفت که چارهای جز شکست پیش روی نداشت. آن شب یک شب نبود و عمقی عجیب داشت، شبی با برکت برای مردم عراق و بس دشوار برای آیت الله. اینک نیز عراق با بحران دیگری روبروست و چشمها به نجف دوخته شده است.
حوزه نجف و رابطه با حکومت
در تاریخ و مکتب حوزهی علمیه نجف اشرف و فلسفه سیاسی آیتالله، نقش مرجعیت عموما عدم ورود به اجرائیات، نظارت بر روندهای کلی و دفاع از مردم است مگر آنکه اقتضایی استثنایی صورت پذیرد. در این مکتب، نهاد مرجعیت، یک نهاد مدنی حد فاصل مردم و دولت است. از مردم حمایت و از دولت مطالبه میکند تا خواستههای مردم را برآورده سازد. از همین روی سالهاست که آیتالله سیستانی سیاستمداران را به حضور نپذیرفته اند. چرا که وعدههای حکومت پس از سقوط صدام محقق نشده و تغییری در سرنوشت مردم ایجاد نکرده است. بسیاری گمان کردند حکومت حزبی یعنی تقسیم کشور در میان احزاب و فراموش کردند که سهم اصلی از آن مردم است و مردم ولی نعمت هستند. آیتالله سیستانی و دیگر مراجع نجف اشرف این روزها را پیش بینی میکردند و بارها و بارها از طریق ملاقاتها و خطبههای نماز جمعه هم هشدار داده و هم راه حل ارائه نمودند و به شیوهای پدرانه تلاش داشته اند که راه اصلاح را به همهی احزاب و شخصیتهای سیاسی عراق نشان دهند که آن گفت و گو، مراقبت از فساد و قدرت طلبی و وابستگی و بازگشت به عهد اولیه و قانون است.
آیتالله سیستانی و بحرانهای گذشته
حوزهی نجف اشرف و در راس آن آیتالله در این شرایط پیچیده و دشوار، باید تصمیمی بگیرد و به شیوهای مشی کند که نهایتا حقوق شهروندان بر مبنای عدالت و آزادی، کیان اسلام و تشیع و یکپارچگی عراق محفوظ بماند و البته عراق به نقطه سر خط یا نقطه صفر بازنگردد.
آیتالله سیستانی، در جریان تدوین قانون اساسی عراق، در بحران نجف، در فتوای جهاد علیه داعش و در خارج کردن عراق از اشغال آمریکا کار بسیار دشواری در پیش داشت که با شیوهی ویژهی خویش از این بحرانها فرصتی برای عزت عراق و مسلمانان فراهم ساخت. اما اینک سرعت و نوع تحولات، آیتالله را در یکی از دشوارترین موقعیتهای خود قرار داده است.
بعضی وقتها سکوت بهترین راه حل بوده است، بعضی وقتها نصیحت کفایت داشته، بعضی وقتها عتاب و نهی پدرانه لازم آمده است، گاهی وقتها مطالبهی هدایت و رهبری مداخله گرانهی مستقیم بالا گرفته که آیتالله همواره از آن پرهیز داشته است. گاهی نوبت به فتوا یا ابتکاری دیگر رسیده است. چنانکه تدبیر آیتالله برای خارج ساختن عراق از اشغال آمریکا نه جنگ بود و نه فتوا. ایشان با صندوق رای توانست به سیطره آمریکا در عراق پایان دهد. مردم حکومت خود را انتخاب کردند و نیازی به قیمومیت آمریکا نداشتند.
آیتالله سیستانی و بحران فعلی
آیتالله همان کسی است که اهل تسنن را جان شیعیان دانست و برای ایفای حقوق ایزدیها و مسیحیان و سایر ادیان و مذاهب عراق امکانات معنوی و مادی حوزه نجف را بسیج کرد و حالا خبرهایی از منازعه در مناطق شیعه نشین شنیده میشود که هر انسان منصفی را خون به جگر میکند. ایشان مرجع دینی تشیع هستند اما چنان که میشناسیم نهایت تلاش را داشته اند که تعلقات شیعی را بر مناسبات خود با ملت عراق غلبه ندهند و همه را به یک چشم ببینند. حال که در کنار مصالح عالی عراق، مصالح عالی تشیع نیز به میان آمده، کار بر ایشان بسی دشوار است ضمن آن که در شرایط کم ثبات و قطبی، ارائه راه حلی که همه را قانع به آرامش و بازگشت به منطق کند بسی دشوارتر است. ایشان که عادت به صدور بیانیههای پیاپی و اعلام مواضع علنی نداشتند، حالا از سر ضرورت در چندین هفته شخصا به میدان آمده اند و صراحت پیشه کرده و نقدها و توصیههای مشخصی را به همه اطراف بیان کرده اند. میتوان فهمید که این تغییر مشی تا چه اندازه برای ایشان دشوار بوده است. ایشان در تقدم «فریاد تهیدستان» بر «حمایت از احزاب و دولت پر مسئله» در کنار اولی ایستادِه و کشته شده گان را شهید نامیدند و البته بر حفظ اساس و نظامات قانونی و پرهیز همگان از خشونت تاکید دارند و چنان که میفهمیم اساس دین، حریم مردم، فروپاشی نظام و گسستگی عراق خطوط قرمز ایشان است. این «راه حل بینابینی» راهی است که به نظر میرسد آیتالله برگزیده است. و البته پیرو سیاستها و بیانیههای ایشان، پیشرفت بزرگی نیز حاصل شده و به رغم برخی تمردها، از خونریزیهای فراوانی نیز پیشگیری شده و ادبیات بی سابقهای تولید شده است. در نظام گذشته هرگاه گروهی برای انتقاد به میدان میآمدند بلافاصله به عنوان اخلالگر و خارجی خوانده میشدند، حال رییس جمهور و نخست وزیر و مجلس و تا یکایک سران احزاب، مخالفان را شهید مینامند و تلاش دارند از خشونتها برائت بجویند. این یعنی پیشرفت و این شکل حضور، یعنی تداوم فلسفه سیاسی نجف و اجازه دادن به ساخته شدن عراق و پیدا شدن بهینه ترین راه از دل اعتراض و فریاد محرومان.
عراق کشور ویژه ایست و موقعیت آیتالله ویژه تر. ایشان رییس حکومت نیست اما مصلح ملت است. پس راه حلها لزوما از جنس حکومتی نیست. ایشان پیوسته دعوت به سلم میکنند. چرا که اگر بابهای خشونت بسته شود بابهای گفت و گو باز میشود و درک بهتری از مطالبات مردم فراهم خواهد شد. گفت و گوی ملی نیز در سایهی همین امنیت و عدم خشونت محقق خواهد شد، ایشان میدانند که این فقط مردم و نخبگان عراق هستند که باید «دولت سازی» کنند و عراق آینده را بسازند و به همین دلیل نه کنار کشیدند و نه دیکته کردند بلکه تلاش کردند نقطه تعادل و راهنما باشند، ایشان به شکل مستقیم و غیر مستقیم، به مردم و نخبگان عراق پیام دادند که این شمایید که باید آینده خود را رقم بزنید و در این فرایند سخت و دشوار اصلاحات، مرجعیت حامی اختیار و آزادی شما بوده و برای تحقق عدالت در کنار شما خواهد ایستاد و مراقبت دارد از لغزشها و انحرافات و افراطها و خشونتها و طلمها از هر طرف که باشد، پیشگیری کند. این مجموعه فهمی است که از تصمیم آیتالله به عنوان یک مرجع خیرخواه و مصلح در این لحظه میتوان داشت و این فرآیند، سرمایهی اجتماعی بزرگی است که میتواند آینده عراق را بیمه کند و البته حوزه هزار سالهی نجف را هم سربلند ساخته و مصون دارد.
کلام پایانی:
از هر منظر که بنگریم، باز کردن بابهای گفت و گوی ملی پیش نیاز فوری و اساسی عراق است، این گفت و گوها میتواند ظرفیتهای واقعی عراق را برای اصلاحات به یکدیگر پیوند بزند. البته این مهم نیازمند همکاری عملی همگان در داخل و خارج عراق و پایبندی به لوازم گفت و گو است. گفت و گوهایی فراگیر که بتواند الف: حل بحران فعلی، حذف عوامل و زمینههای ناکارآمدی و ترمیم نارضایتی عمومی، ب: مبارزه شفاف و بی تنازل با فساد بدون هرگونه ملاحظه قومی و مذهبی، ج: معنا بخشی به استقلال، هویت، وحدت و کرامت ملی د: تعمیق پایههای دموکراسی ونقش آفرینی نهادهای مدنی در حاکمیت ه: نظارت بر نوع استفاده از سرمایههای ملی و انفال و نهایتا ارتقاء انسجام ساختاری را محور قرار داده ودنیال کند.
دموکراسی و نظام عراق گرچه نوپا است اما آن قدر هم نحیف نیست که نظیر بسیاری از کشورهای عربی به راحتی فرو بپاشد یا جای به دیکتاتوری دهد. این نظام اگر عاقلانه عمل کند، میتواند این اعتراضات و راه حلها را درون خود پذیرفته و از آن نقطهی عطف و نردبان اصلاح و پیشرفت بسازد. اوضاع فعلی برای هر انسان دلسوزی، بسیار مسئولیت آور است و بی ثباتیها ممکن است دشمنان ملت عراق و یک پارچگی این کشور را به طمع انداخته باشند، اما فعلا طرفیتهای لازم برای عبور از بحران وحود دارد و چنان که گفته شد از طریق عزم و گفت و گوی ملی و مسیرهای قانون اساسی راه حل دارد و میتوان با نقش آفرینی نخبگان از همهی گروهها و به اتکاء ملت و حمایت مرجعیت به مانیفستی از اصلاحات جامع، متوازن و مرحلهای دست یافت. البته اگر خدایی ناکرده اوضاع خطرناک شود و آن چه تاکنون انجام شده، کافی نباشد و موجودیت و یکپارچگی ملت عراق به خطر بیافتد، بر اساس آنچه از ایشان سراغ داریم چه بسا که آیتالله برای اصلاح و مصلحت و خروج از بحران، با راه حل و ابتکاری دیگر و فراتر از دعوت و نصیحت به صحنه بیایند و بن بستهای احتمالی را بشکنند.
ما با یک چشم امید و یک چشم نگرانی، و قلبی که برای یکایک برادرانمان در کشور همسایه عراق میتپد، دعا میکنیم این ملت مظلوم هر چه زودتر به ساحل آرامش رسیده و از دل تحولات فعلی، پلی به سوی آیندهای درخشان بسازند.