در این تحقیق برخلاف رویه جاری که مراجعه به کتب اصول فقه است سعی شده با مراجعه به موارد و مصادیق استدلال به سنت در کتب فقهی و مباحث فقهی فقها که محل استفاده از سنت و مشخصکننده میزان اعتبار آن در کارزار استنباط است، به تقسیم صحیحی از سنت دست یافت.
به گزارش خبرنگار اجتهاد، جدیدترین شماره فصلنامه علمی پژوهشی «جُستارهای فقهی و اصولی» به صاحب امتیازی دفتر تبلیغات اسلامی خراسان رضوی و مدیر مسئولی مجتبی الهی خراسانی و سردبیری حسین ناصری مقدم منتشر شد.
شانزدهمین شماره فصلنامه علمی پژوهشی «جُستارهای فقهی و اصولی» ویژه پاییز ۹۸ دربردارنده هفت مقاله علمی، همراه با چکیده عربی و انگلیسی به همت اداره کل آموزش دفتر تبلیغات اسلامی خراسان رضوی چاپ و در دسترس فقهپژوهان قرار گرفت.
«اعتبارسنجی تراکم ظنون در فرایند استنباط»، «رهیافتی بر انواع سنت فعل و نحوه تأثیر شناخت نوع سنت بر استنباط حکم»، «جستاری در مکلف بودن کفار به فروع دین اسلام و آثار آن در فقه»، «درنگی در تأثیر کثرت سفر در اتمام نماز و روزه مسافر»، «ملازمه بین اذن و عدم ضمان»، «بررسی جواز و عدم جواز لمس و دست دادن با زن مسلمان و غیرمسلمان از منظر فقه امامیه» و «عدم مطلقیّت ضرر در امر به معروف و نهی از منکر»، عناوین مقالات این شماره میباشد.
در ادامه مرروی خواهیم داشت به محتوای مقالات مندرج در پانزدهمین شماره فصلنامه علمی پژوهشی «جُستارهای فقهی و اصولی» که در ۲۰۸ صفحه مکتوب شده است.
اعتبار سنجی تراکم ظنون در فرایند استنباط
نویسنده: مهدی خطیبی (استادیار مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی قم)
بر اساس دیدگاه غالب در بین اصولیها مواد قابل استناد در فرایند استنباط منحصر در ادله قطعی و برخی از ظنون است که حجیتشان به دلیل خاص اثبات شده است و سایر ظنون تنها میتوانند نقش مؤید را در فرایند استنباط ایفا کنند و هرگز دلیل مستقل محسوب نمیشوند. در این نوشتار با روش تحلیلی- اجتهادی نشان داده میشود حتی با عدم پذیرش دلیل انسداد، استفاده از ظنون ضعیف، در فرایند استنباط امکانپذیر است و در آثار بزرگانی چون شیخ انصاری عملیاتی شده است. فرضیه تحقیق آن است که تراکم ظنونِ ضعیف، مرتبه بالاتری از معرفت را ایجاد میکند که به لحاظ فقهی و اصولی حجت است. البته اثبات این راه میانه، متوقف بر پاسخ به دو پرسش اساسی است. اول آنکه آیا به لحاظ معرفتشناختی امکان شکلگیری یک معرفت با درجه تصدیق بالا از تراکم معرفتهای با درجه تصدیق پایین وجود دارد؟ دوم آنکه آیا چنین معرفتی حجیت دارد؟
نتیجه تحقیق حاکی از آن است که در استنباط مبتنی بر تراکم ظنون، امکان شکلگیری معرفت در سه سطح قطع، اطمینان و ظن همتراز با ظنون خاص وجود دارد. با توجه به حجیت ذاتی قطع و حجیت عرفی اطمینان، در صورتی که تراکم ظنون سبب حصول قطع یا اطمینان گردد، نتیجه استنباط معتبر خواهد بود؛ اما اگر حاصل تراکم ظنون، ظن همتراز با ظنون خاص باشد، اعتبار چنین ظنی بر مبنای مشهور فقها محلّ تأمل است. در صورت اثبات اعتبار تراکم ظنون، نقش آن در اسلامیسازی علوم انسانی بیبدیل خواهد بود.
رهیافتی بر انواع سنت فعل و نحوه تأثیر شناخت نوع سنت بر استنباط حکم
نویسندگان: مصطفی بیگدلی (دانشجوی دکتری فقه و مبانی حقوق اسلامی دانشگاه فردوسی مشهد)، عباسعلی سلطانی دانشیار گروه فقه و مبانی حقوق اسلامی دانشگاه فردوسی (نویسنده مسئول)، حسین صابری (استاد تمام گروه فقه و مبانی حقوق اسلامی دانشگاه فردوسی).
سنت از مهمترین منابع و ادله دانش فقه است که به لحاظ نوع عمل و عکسالعمل معصوم ع به سه نوع قول، فعل و تقریر او تقسیم میشود. بعد از قول، سنت فعل با توجه به عصمت معصومان (ع) جایگاه خاصی در بیان حکم دارد و امکان برداشت حکم از آن امری مسلم، ولی دارای شرایط خاص است که میتوان کمتوجهی بعضی از فقها به سنت فعل را مرتبط با شرایط خاص آن دانست؛ از اینرو، شناخت هر چه دقیقتر فعل معصومان ع راهگشای استفاده از سنت فعل است.
باب حج ـ که مورد تأکید این پژوهش است ـ دارای مزیت ویژهای برای بررسی سنت فعل است؛ زیرا در این باب فعل نقش مهمی در بیان احکام دارد و وسعت زمانی آن و تعدد افعال آن بستر مناسبی را برای بررسی سنت فعل ایجاد میکند.
در این تحقیق برخلاف رویه جاری که مراجعه به کتب اصول فقه است سعی شده با مراجعه به موارد و مصادیق استدلال به سنت در کتب فقهی و مباحث فقهی فقها که محل استفاده از سنت و مشخصکننده میزان اعتبار آن در کارزار استنباط است، به تقسیم صحیحی از سنت دست یافت.
در بررسی موارد استدلال معصومان(ع) به سنت فعل و کیفیت و میزان استفاده فقها از آن در استنباط احکام میتوان سنت را به اقسام اختصاصی، مبین، مسئول حج، مسئول اطرافیان و شخصی تقسیم کرد که هر یک از اقسام دارای مصادیق مختلفی در فقه است و درک صحیح هر یک از اقسام، تأثیر ویژهای در برداشت حکم از سنت فعل دارد.
جستاری در مکلف بودن کفار به فروع دین اسلام و آثار آن در فقه
نویسنده: سیدمحمدجواد سیادتی (دانش آموخته سطح چهار فقه و اصول حوزه علمیه قم و محقق و پژوهشگر مؤسسه رواق حکمت قم)
تحقیق پیش رو پیرامون مکلف بودن کفار به فروع دین اسلام و آثار آن در فقه است. برخی از فقهای قدیم و معاصر با این مسئله مخالفت نموده اند. برخی از معاصران نیز منکر آثار فقهی آناند و آن را جزء زواید علم اصول میشمارند، لکن مشهور فقها هم به اصل مسئله و هم به آثار فقهی آن معتقدند. بر مکلف بودن کفار به فروع، دلایل متعددی اقامه شده که بیشتر نقلی است، ولی به نظر میرسد دلیل عقلی و بنای عقلا در این مقام ترجیح دارد؛ آن هم با دو بیان: توجه به شرط علم و قدرت در تکلیف، و اقتضای محیط قانونگذاری عقلا. نتیجه این تحقیق آن است که همه اقسام کفار همانند مسلمانان، شرایط تکلیف را دارا هستند؛ به همین جهت، موضوع جعل تکالیف الهی قرار میگیرند و کفر و جهل آنها مانع این جعل نیست؛ زیرا موانع مذکور، مربوط به مقام امتثال است که با کسب معرفت و ایمان آوردن، قابل برطرف شدن است. بنابراین تکلیف آنها «تکلیف ما لایطاق» و «لغو» نیست و عدم امتثال اوامر و نواهی الهی از ناحیه آنان در کفار مقصر، به دلیل سوء اختیار آنان است. این مسئله آثار متعددی در فقه دارد که از جمله آنها صحت معامله با کفار و جواز صادرات کالاهایی به آنان است که در شریعت اسلام باطل و حرام است.
درنگی در تأثیر کثرت سفر در اتمام نماز و روزه مسافر
نویسنده: محمدسالم محسنی (دانشآموخته رشته فلسفه اسلامی و مدرس جامعه المصطفی العالمیه قم)
این پژوهش چیستی کثرت و شغل را از نظر موضوعشناسی بررسی کرده است. برخی از مسافران مانند رانندگان و تجار از حکم قصر نماز و روزه خارج شده و موضوع اتمام قرار گرفتهاند. در اینجا بحث این است که آنچه موجب خروج آنان از حکم قصر شده، چیست؟ روایات مربوط به موضوع صرفاً به بیان برخی عنوانهای شغلی از قبیل مُکاری، جمّال، ملّاح و تاجر اکتفا کرده و در نهایت، عمل سفر را به عنوان علت حکم یاد کرده است، اما نگارنده از بیان فقیهان، دو نظریه کثرت سفر و شغل سفر را استنباط نموده و معیارهای تحقق آن را تبیین کرده است که در این میان، نظریه شغل سفر با مضمون روایات نزدیکتر به نظر میرسد.
ملازمه بین اذن و عدم ضمان
نویسندگان: رضا پورصدقی (دانش پژوه مرکز فقهی ائمه اطهار(ع) و دانش آموخته کارشناسی ارشد دانشگاه پردیس فارابی قم) و محمد علی راغبی (استادیار فقه و مبانی حقوق اسلامی دانشگاه قم)
وجود یا عدم وجود اذن در عقود و ایقاعات، قراردادها و بهطورکلی همه رفتارها و اعمال حقوقی و به دنبال آن روابط عرفی و اجتماعی انسانها، یکی از عناصر مهم و حیاتی بشر به شمار میرود؛ بهعنوان نمونه، در مباحث مربوط به ضمان که در مسائل گوناگونی گسترده است، نقش و تأثیر اذن مورد توجه است.
مسئله ملازمه بین اذن و اباحه با عدم ضمان از مسائل نوپدید نیست و فقیهان بسیاری از گذشته تا عصر حاضر نه تنها طرفدار ملازمه بین این دو حکم میباشند، بلکه برخی ادعای ضروری و بدیهی بودن آن نیز از عبارات آنها فهمیده میشود، ولی در دوره معاصر نظریه مخالف بیشتر مورد توجه قرار گرفته؛ چنانکه حتی ممکن است بدیهی به نظر برسد. با بررسی ایراداتی که از سوی منتقدان این قاعده مطرح شده، میتوان به این نتیجه رسید: اگر این ملازمه به صورت کلی در همه موارد وجود اذن مطرح شود، درست نیست، ولی در مواردی که اباحه تکلیفی نسبت به عمل به عنوان اولیه وجود دارد و مشروط به ضمان نشده است و از طرف دیگر شخص دارای قصور یا تقصیری نیست، میتوان این ملازمه را ادعا و اثبات کرد.
بررسی جواز و عدم جواز لمس و دست دادن با زن مسلمان و غیرمسلمان از منظر فقه امامیه
نویسندگان: محمد مشکی قندشتنی (عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد نائین و مدرس حوزه و دانشگاه) و بلال شاکری (دانشجوی دکتری رشته فقه و مبانی حقوق اسلامی دانشگاه فردوسی)
مسئله دستدادن مردان و زنان نامحرم از دیر زمان مورد توجه بوده است؛ بهگونهای که این مسئله مورد سؤال اصحاب ائمه: نیز واقع شده است. فقهای عظام نیز به این مسئله پرداخته و دیدگاههای مختلفی را دراینباره بیان کردهاند. در نوشتار حاضر با بررسی و تحلیل منابع مکتوب فقهی و روایی و با استفاده از قواعد و مبانی مختلف اصولی، به تحلیل این فرع فقهی پرداخته شده است. این مسئله از سه جهت احکام اولیه، احکام ثانویه و اصول عملیه مورد مداقّه قرار گرفته و این نتیجه حاصل شده است که دستدادن مرد با زن مسلمان جایز نیست، مگر با رعایت سه شرطِ وجود حائل؛ فشار ندادن دست و نداشتن قصد ریبه و لذت. اما نسبت به دست دادن به زنان غیرمسلمان، حکم مسئله بر اساس مبانی و قواعد مختلف اصولی متفاوت میشود. بر اساس برخی مبانی و قواعد، دست دادن به ایشان جایز و بر اساس برخی دیگر همانند دست دادن به زن مسلمان حرام است مگر با سه شرط ذکر شده. در نهایت، اگر نسبت به حرمت یا جواز دست دادن به زنان غیرمسلمان شک شود، با توجه به اینکه مسئله از مصادیق شبهه حکمیه تحریمیه است، اصل برائت جاری میگردد و حکم به جواز دست دادن به ایشان میشود.
عدم مطلقیّت ضرر در امر به معروف و نهی از منکر
نویسندگان: سیدمحمد حیدری خورمیزی (استادیار فقه و اصول مجتمع آموزش عالی شهید محلاتی قم و دانش آموخته سطح چهار حوزه علمیه قم (نویسنده مسئول))، حمید قنبری (استادیار فقه و مبانی حقوق اسلامی مجتمع آموزش عالی شهید محلاتی و دانش آموخته حوزه علمیه قم) و مهدی شوشتری (استادیار فقه و مبانی حقوق اسلامی مجتمع آموزش عالی شهید محلاتی قم)
یکی از شرایط وجوب امر بهمعروف و نهی از منکر، عدم ضرر است. در اینکه ضرر به چه مقدار رافع وجوب است، کمتر به آن پرداخته شده، ولی از ظاهر عبارت فقها چنین استفاده میشود که هر جا ضرری مترتب باشد، بهطور مطلق، وجوب این فریضه ساقط است. نگارندگان پس از بررسی نظرات فقها به این نتیجه رسیدهاند که قول مشهوری در میان ایشان نسبت به مطلق ضرر وجود ندارد؛ بنابراین، پژوهش حاضر با امعان نظر در ادلّه نقلی و قواعد فقهی به این نتیجه رسیده که ملاک سقوط و عدم سقوط وجوب این فریضه، میزان ضرر و مفسدهای است که متوجه آمر و ناهی میشود یا از ترک آن متوجه افراد، جامعه یا دین میشود. پس باید افسد را به فاسد دفع و اهم را بر مهم تقدیم نمود.
لازم به ذکر است، پژوهشگران میتوانند برای ارسال مقالات خود به صفحه جستارهای فقهی و اصولی مراجعه کرده و مقالات خود را با اولویتهای مذکور ذیل ارسال نمایند. همچنین مجموعه مقالات تمامی شمارههای این فصلنامه در این سایت به دو زبان فارسی و انگلیسی قابل مشاهده و دریافت میباشد.
علاقهمندان میتوانند جهت دریافت فصلنامه «جستارهای فقهی و اصولی» به فروشگاههای بوستان کتاب مراجعه و یا با شماره تلفن: ۳۲۲۱۳۳۲۵ (۰۵۱) تماس حاصل نمایند.