دستاورد مقاله نشان میدهد، اکثر دانشوران متأخر برای ساختاربندی فقه به گونهای از معیار روابط انسانی بهره بردهاند و این معیار در میان متأخران و معاصران فقه پژوه، رایج و کاربرد بسیاری دارد.
به گزارش خبرنگار اجتهاد، ساختارهای فقهی را با معیارهای گوناگونی می توان ترسیم کرد. یکی از معیارهای ساختار سازی فقه، روابط انسانی (رابطه با خدا، خود، انسان های دیگر و طبیعت) است. گرچه فقیهان متقدم از این معیار بهره نبردند، اما استفاده از آن در میان متأخران فقها و اندیشوران فقه بسیار است.
محمدرضی آصفآگاه در مقاله خود در اولین شماره دوفصلنامه علمی ـ تخصصی «مدیریت دانش اسلامی» که بهتازگی از سوی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی منتشر شده است، با جست و جو در میان کتابهای فقهی، ابتدا ساختارهای مبتنی بر روش مذکور را استخراج نموده و سپس از میان آنها ساختارهایی که طراحان آنها تصریح به پیروی از معیار روابط انسانی کرده با این معیار در ساختارشان جایگاه ویژهای دارد را گزینش کرده است.
این پژوهشگر فقه اسلامی در این مقاله، شش ساختار ناظر به روابط انسانی را معرفی و بررسی میکند که عبارتنداز: ساختار آیتالله مشکینی در الفقه المأثور، ساختار آیتالله اعرافی در فقه تربیتی، ساختار آیتالله اشتهاردی و آیتالله یزدی در مقدمه کشف الرموز، ساختار دکتر گرجی در کتاب تاریخ فقه و فقها، ساختار آل نجف در کتاب «الحلال والحرام فی الشریعه الاسلامیه» و ساختار پرچی در مقاله «دسته بندیهای ابواب فقهاء».
دستاورد مقاله نشان میدهد، اکثر دانشوران متأخر برای ساختاربندی فقه به گونهای از معیار روابط انسانی بهره بردهاند و این معیار در میان متأخران و معاصران فقه پژوه، رایج و کاربرد بسیاری دارد. بهرهگیری از این معیار در ساختار، نشانگر توجه به انسان، نیارها و روابط او است.
چنین رویکردی در ساختاربندی فقه، متمایز از رویکرد فقیهان متقدم و دارای اهمیت است و سوگیری متفاوت دانشوران کنونی فقه را نشان میدهد.
فقهپژوهان و علاقهمندان میتوانند متن کامل مقاله را اینجا دریافت نمایند.