مبانی انسانشناختی موجود در فقه جواهری به گونهای است که در پارهای موارد ایجاد چالش کرده است و اگر میخواهیم از این چالشها رهایی پیدا کنیم دستگاه فقه جواهری باید در این حوزهها یک بازخوانی داشته باشد و تنها راه و یا مهمترین راهی که میتوان این چالشها را مدیریت کرد اصلاح مبانی است.
اختصاصی شبکه اجتهاد: سالهاست که حقوق بشر به مسئله حساس انسان معاصر تبدیل شده است. اگرچه در آثار پیشینیان نیز برخی زمینهها و شباهتها را میتوان یافت، اما حقوق بشر از دستاوردهای روشن اندیشان دوران جدید است. سالهاست که مسلمانان میکوشند تا حقوق بشر اسلامی را در برابر حقوق بشر به رسمیت شناخته شده دنیای غرب مطرح کنند. از تلاشهای استاد محمدتقی جعفری در ۱۳۷۰ تا فقهای معاصری که هر یک به طریقی سعی در آشتی دادن احکام اسلامی با حقوق بشر دارند. در این خصوص با استاد علی شفیعی، مدیر گروه فقه کاربردی پژوهشکده اسلام تمدنی گفتگو کردیم. او معتقد است برای آشتی با حقوق بشر، باید دستگاه فقه جواهری را اصلاح کرد. مشروح گفتگوی خواندنی شبکه اجتهاد با وی، به قرار زیر است.
اجتهاد: به لحاظ حقوق بشری، فقه با چه چالشهایی مواجه است؟
شفیعی: به عنوان مقدمه بحث باید بگویم گفتگوی ما در باب نسبت فقه و حقوق بشر است و نسبت فقه و حقوق بشر با نسبت شریعت و حقوق بشر متفاوت است و این اظهارات که بیان میشود معطوف به رابطه فقه و حقوق بشر و نه شریعت و حقوق بشر است، چون فقه محصول و رهآورد دستگاه فقاهت و فقیهان است که مبتنی بر یک مبانی و روشهایی است.
بشر در فرایند این دانش و خروجی این دانش نقش دارد به همین جهت آنچه در این گفتگو گفته میشود باید معطوف به این نکته شود؛ یعنی ما در باب نسبت فقه و حقوق بشر سخن میگوییم و نسبت شریعت و حقوق بشر یک ساحت دیگری است. چهبسا بسیاری از نکاتی که الآن نسبت میدهیم در آنچه بحث میشود متفاوت باشد.
نکته دوم اینکه حقوق بشر در این گفتگو با اعلامیه جهانی حقوق بشر متفاوت است؛ چون اعلامیه جهانی حقوق بشر محصول فهم گروهی از آدمیان است که نه لزوماً همه آن خروجی که تحت عنوان اعلامیه حقوق بشر آمده است قابل دفاع است و نه همه آن قابل انکار و نفی است. لذا باید آنچه به عنوان اعلامیه جهانی حقوق بشر است مورد گفتگو قرار داد، یحتمل برخی از آنها مورد نقد باشد و بتوان بر آنها انتقاداتی وارد کرد و برخی آز آنها را پذیرفت.
نکته سوم اینکه حقوق بشر جزو حقوق طبیعی است و جزو حقوق تشریعی و حقوق قراردادی نیست. به عبارت دیگر در این گفتگو، این موضوع مطرح میشود که آیا ما در اسلام چیزی به عنوان حقوق بشر داریم؟ آیا اسلام حقوق بشر را به رسمیت میشناسد و ظرفیت ساز است برای آن چیزی که ما از آن به عنوان حقوق طبیعی انسانها یاد میکنیم؟ این سه نکته را به عنوان مقدمات بحث بیان کردم تا فضای گفتگوی ما فراهمتر و نسبت به آن دقیقتر سخن بگوییم.
اما اینکه آیا فقه در مواجه با حقوق بشر به عنوان آن چیزی که به عنوان حقوق طبیعی انسانها میدانیم با چالشهایی مواجه است یا نه؟ اجمالاً بله. فقه موجود و نه شریعت، در مواجه با حقوق بشر با یک چالشهایی مواجه است که این نیز محصول نکاتی است که از جمله آن نکات، بحث مبانی انسانشناختی فقیهان ما است؛ یعنی چون فقیهان ما وقتی به سراغ شریعت، آموزههای تشریعی و آموزههای دینی رفتهاند، مبانی ویژهای چون مبانی انسانشناختی، خداشناسی و جهان شناختی داشتهاند، لذا فهمها و درکهایی داشتهاند که پارهای از آنها با آنچه در جهان مدرن به عنوان حقوق بشر خوانده میشود دچار چالش هستند و باید تلاش کرد تا این چالشها اصلاح شود.
اجتهاد: با توجه به اینکه اعلامیه حقوق بشر ساخته ذهن بشر است آیا لزومی در مطابقت دادن احکام شرعی با آن وجود دارد؟
شفیعی: اگر سخن درباره اعلامیه حقوق بشر است لزوماً نمیتوانیم ما به این حکم کنیم که آنچه تحت عنوان اعلامیه حقوق بشر است حتماً باید جوامع دیگر خود را با آن تطبیق بدهند. البته اعلامیه حقوق بشر ناظر به حقوق طبیعی است. بله در آنجاهایی که حقوق طبیعی انسانها را میگوید باید تلاش کنیم تا اگر چالشی وجود دارد برطرف کنیم اما اینکه ما اعلامیه حقوق بشر را مبنا قرا دهیم و احکام اسلامی را معطوف به آن دچار تغییر و تحول کنیم، محل بحث است؛ زیرا همانگونه که در دانش فقه، انسان نقش دارد و به عبارتی فقه، محصول و فرایند تلاش انسانهایی است که ما آنها را فقیه میدانیم عیناً همین نکته در مورد اعلامیه جهانی حقوق بشر است، یعنی آن نیز محصول تلاش آدمیان است. لذا اگر ناشی از ایدئولوژیها و مبانی خاص فکری نبود، باید چالشهایمان با آن را برطرف کنیم. اما اگر بخشهایی از آن محصول یک ایدئولوژی بود، لزومی در رفع چالش احتمالی با آن نیست.
اجتهاد: شما مواردی را در اعلامیه سراغ دارید که رهآورد عقلا بدون نگاه ایدئولوژیک باشد؟
شفیعی: بله، در حوزه مباحث مرتبط با نقش جنسیت در حقوق انسانها، نقش عقیده در حقوق انسانها و نقش قومیت در حقوق انسانها این اعلامیه به نظر میرسد تلاش کرده از نگاه ایدئولوژیک فاصله بگیرد. البته ما در فقه موجود و نه لزوماً در فقه مطلوب، دچار چالشهایی هستیم. به عنوان مثال، مبنای اعلامیه جهانی حقوق بشر، این است که هر کس انسان است صاحب حق است، مثل حق حیات. در این موارد، حق دخالت قومیت و جنسیت و مذهب را نداریم. فقه ما اما در این موارد دچار چالش است.
اجتهاد: آیا دستگاه فقه جواهری امکان تطبیق دادن خود با قواعد حقوق بشری جهان امروز را دارد؟
شفیعی: به صورت مطلق نمیتوان پاسخ مثبت داد. من معتقدم در پارهای از موارد، این دستگاه جواهری نیازمند تزریق بحثها و نکاتی است که بتوان از دل آن پارهای از چالشهایی که فقه جواهری با حقوق بشر مواجه است را سامان و پاسخ داد. یکی از نکات و بحثها، مبانی انسانشناختی است.
مبانی انسانشناختی موجود در فقه جواهری به گونهای است که در پارهای موارد ایجاد چالش کرده است و اگر میخواهیم از این چالشها رهایی پیدا کنیم دستگاه فقه جواهری باید در این حوزهها یک بازخوانی داشته باشد.
اجتهاد: پیشنهاد شما در این خصوص چیست؟
شفیعی: تنها راه و یا مهمترین راهی که میتوان این چالشها را مدیریت کرد اصلاح مبانی است. راهکارهای دیگری که پیشنهاد میشود یا راهکارهای مقطعی و به نوعی راهکار رفوگرایانه است و یا نوعی راهکارهای مصلحت جویانه است که اینها در واقع آن حل بنیادین این چالشهای موجود نیست، بلکه راهکار پیشنهادی که میتوان این چالشهای موجود را برطرف کرد، در واقع بازخوانی مبانی فقه موجود و بازخوانی مبانی فقه سنتی است تا بتوانیم از طریق بازخوانی مبانی، اصلاحات را انجام داده و چالشهایی که مد نظر است را مدیریت کنیم. مثلاً دستگاه فقاهت سنتی نوع نگاه خود به انسان و نوع پارادایم حاکم بین انسان و خدا را باید مورد توجه و بازخوانی قرار دهد. نوع نگاه و نوع ارتباطش با جهان را باید توجه قرار دهد اینها نکاتی است که اگر اصلاح نشوند ما هر اندازه هم به صورت موردی، جزئی، مقطعی و مصلحتی تلاش کنیم و این چالشها را مدیریت کنیم ولی در درازمدت با مشکل مواجه هستیم.
اجتهاد: در تعامل فقه شیعی با حقوق بشر راههایی از قبیل توجیه مخالفت احکام فقهی (آیت الله جوادی آملی)، تطبیق کامل فقه با حقوق بشر (آیت الله محقق داماد) و نگاهی نو به ادله فقهی (استاد مهریزی) وجود دارد؟ نظر شما در این باره چیست؟
شفیعی: به نظر من آن چیزی که میتوان پیشنهاد کرد اصلاح مبانی است. یعنی یک مقداری شاید به آن چیزی که آقای مهریزی معتقدند نزدیکتر باشد. آنچه که حضرات آقایان محقق داماد و جوادی آملی میفرمایند، در واقع یک رفع و رجوع مقطعی، موضعی و مصلحتگرایانه است. اگر ما میخواهیم به صورت بنیادین این چالشهای فقه و حقوق بشر را مدیریت کنیم مهمترین راه، اصلاح مبانی فقه است.
لذا معتقدم آن چیزی که آقای مهریزی میفرماید اگر مرادشان بازخوانی و اصلاح ادله همان مبانی باشد با ایشان همراه هستم ولی اگر ادله به معنای نوع نگاه مجدد به ادله و منابع تشریع مثلاً کتاب و سنت باشد من معتقد هستم این کار، اگرچه بخشی از مشکل را برطرف میکند ولی تمام مشکل ما اینها نیست بلکه ما مشکلات مهمتری داریم که از طریق اصلاح مبانی میتوانیم به آنها برسیم.
با سلام در زمانی که نوجوان بودیم گفته می شد حقوقی که اسلام برای انسان قائل است چیزی بالاتر از انی است که در اعلامیه سی ماده ای حقوق بشر است.امید است حوزویان گرامی در حال حاضر نسبت به تدوین اعلامیه حقوق بشر اسلامی دست یازند.ما که نباید همیشه منتظر و چشم براه اجانب باشیم.ما خود چه می کنیم؟