مدیریت حوزه با مشارکت مراکز حوزوی دیگر مثل دفتر تبلیغات اسلامی، جامعه المصطفی و… باید بازتعریفی در این القاب و عناوین و شرایط احراز آنها داشته باشند و بعد هم در قالب یک بخشنامه رسمی به مدارس علمیه ابلاغ شود و کارت شناسایی برای طلاب صادر نمایند. معمولاً هر مدرسه علمیه به فراخور خود، کارت شناسایی را صادر میکند اما در این امر وحدت رویه وجود ندارد که یک حوزوی، کارت شناسایی کشوری داشته باشد و اعتبار علمیاش در آن کارت درج شده باشد.
اختصاصی شبکه اجتهاد: مرور تاریخ زندگانی علمای سلف مؤید این حقیقت است که آنان چندان وقعی به القاب و عناوین نمینهادند بهطوریکه لقب ثقهالاسلام که امروزه برای طلابِ مقدمات خوان و مبتدی به کار میرود درگذشته به اعلامی چون شیخ کلینی رحمتالله علیه گفته میشد؛ اما به دلایلی که شرح آن خارج از حوصله این مقال است، چند دههای است تعصب برخی از آقایان و اصحاب و انصارشان به این القاب و عناوین افزوده شده است. با بررسی دقیقتر روشن میشود که این تمایلات پس از رحلت آقای بروجردی گسترش یافته است؛ بهخصوص اینکه اخیراً طلاب به عناوین دانشگاهی نیز سوق پیدا کردهاند. جهت روشن شدن بیشتر مسئله گفتگویی با استاد علیاکبر صافی اصفهانی، رئیس دو موسسه آموزش عالی حوزوی علامه مجلسی برادران و مجتهده امین خواهران وابسته به دفتر تبلیغات اسلامی اصفهان انجام دادیم.
اجتهاد: دلیل گرایش برخی حوزویان به تعنون به عناوین دانشگاهی چیست؟
صافی اصفهانی: این مورد دلایل متعددی دارد. یکی از ادله این است که رشتههای دانشگاهی نسبت به رشتههای تخصصی حوزوی، از لحاظ طول دوره کوتاهتر است و دانشجویان در دوره ارشد و دکتری با سه ترم میتوانند آن دوره آموزشی را پایان ببرند. ازطرفی جنبههای تحقیقی دانشگاه هم منظمتر است؛ یعنی برای نوشتن پایاننامه، مدلی که در دانشگاهها وجود دارد نسبت به مدل حوزه متقن تر است. البته این مورد کلیت ندارد و گاهی ممکن است پایاننامههای حوزه قویتر باشد؛ اما در غالب موارد دورههای دانشگاهی هم کوتاهتر است و هم به لحاظ برونداد و خروجی، خیلی منظمتر و سیستماتیکتر و تعریف شدهتر است؛ اما سطح سه تخصصی حوزه قریب به سه سال و سطح چهار تخصصی، حدود هشت و نیم سال طول میکشد.
بعضی از حوزویها برای اینکه در محیط دانشگاه ورود پیدا کنند و سهمی در وحدت حوزه و دانشگاه داشته باشند ترجیح میدهند ارشد و دکتری را در دانشگاه باشند تا هم مدرک دانشگاهی بگیرند و هم در آن محیط قرار بگیرند.
البته فضای نظریهپردازی و آزاداندیشی در دانشگاهها، نسبت به حوزه آمادهتر است. در حوزه افراد هنوز خود را در ایدههای قدیم و کهن محصور کردهاند و بهمحض بحث جدید که با آن ایدهها ناسازگار است موضعگیری میکنند؛ اما در دانشگاهها، فضای آزاداندیشی و نظریهپردازی بیشتر فراهم است و انسان بیشتر به سمت نظرات نوین تشویق میشود و نظرات سنتی را بیشتر به چالش میکشد و متناسب با نیازهای روز جامعه قدم برمیدارد.
البته این نکته لازم به ذکر است که آن غنای علمی که در حوزههای علوم انسانی اسلامی وجود دارد، یکدهم آن هم در دانشگاهها نیست. اساتید طراز اول علوم انسانی اسلامی در حوزهها پرورش یافتهاند.
لذا این مرجحات وجود دارد که طلاب و فضلا تحصیل در دانشگاه را ترجیح میدهند. گاهی به خاطر محسناتی که سیستم آموزشی و پژوهشی دانشگاه وجود دارد و گاهی هم به خاطر اینکه به آن مسیر ورود پیدا کرده و با اقتضائات آن آشنا شده و تأثیرگذار باشند.
اجتهاد: آیا عدم انضباط کامل در القاب حوزوی، امری مطلوب است؟ برای انضباط القاب حوزوی چه باید کرد؟
صافی اصفهانی: نه متأسفانه اینطور نیست. در عناوین علمی و تبلیغی حوزوی، ردهها و رتبهها مشخص نیست و همان مدلهای سنتی وجود دارد، درحالیکه باید تغییری رخ دهد. آن مدلهای سنتی هم خیلی تعریف نشده که با چه سطح علمی، القاب به افراد نسبت داده شود. در عرصه تبلیغ دینی نیز همینطور است و رتبهبندی برای مبلغان ازاینجهت که عمومی یا تخصصی یا نخبه یا شاخص باشند وجود ندارد. متأسفانه مهندسی تبلیغات دینی با مهندسی آموزشی و پژوهشی در دانشگاهها اتفاق نیفتاده و اگر اتفاق افتاده به رسمیت شناخته نشده است. لذا این مورد، باید در آینده نزدیک، زعمای حوزه و تبلیغ برای آن فکری کنند. اکنون نامگذاری در حوزهها تعاریف درستی ندارد. گاهی به کسی به لحاظ فضل حوزوی میتوان به او نگاه آیتاللهی داشت اما چنین عنوان و لقبی به او داده نمیشود.
مدیریت حوزه با مشارکت مراکز حوزوی دیگر مثل دفتر تبلیغات اسلامی، جامعه المصطفی و… باید بازتعریفی در این القاب و عناوین و شرایط احراز آنها داشته باشند و بعد هم در قالب یک بخشنامه رسمی به مدارس علمیه ابلاغ شود و کارت شناسایی برای طلاب صادر نمایند. معمولاً هر مدرسه علمیه به فراخور خود کارت شناسایی را صادر میکند اما در این امر وحدت رویه وجود ندارد که یک حوزوی کارت شناسایی کشوری داشته باشد و اعتبار علمیاش در آن کارت درج شده باشد.
باید بهصورت کشوری و یکپارچه، اعتبارنامه آموزشی و تبلیغی برای طلاب صادر شود و عناوین و رده و سطح علمی و تبلیغی آنها در آن اعتبارنامهها درج شود تا بر اساس آن، هر حوزوی، یک کارت الکترونیکی داشته باشد که در کل کشور آن کارت را به رسمیت بشناسند و نمایانگر سطح علمی و تبلیغی آن فاضل یا طلبه حوزوی باشد. این یک طراحی و برنامهریزی میخواهد که مورد اقبال همه حوزویها قرا بگیرد.
در نظریهپرداری این رتبهبندی، اختلاف وجود دارد. برخی این موارد را به نفع حوزهها نمیدانند و میگویند مدلی که اکنون وجود دارد خوب است و نباید ساختار آفرینی کرده و عناوینی را جعل نماییم.
بنابراین با توجه به اینکه در عرصه نظریهپردازی، نظریات یکسان نیست، ابتدا باید جلساتی برگزار شود و این موضوع به لحاظ بنیانهای نظری، عرفی و حوزوی خود مورد تعمق قرار گیرد و اساتید موافق و مخالف در کرسیهای نظریهپردازی این موضوع را بررسی و نقد کنند. لذا وقتی آن تبدیل به یک فرهنگ حوزوی شد و همگان از آن اقبال کردند آن موقع، یک طراحی دقیقی میتواند از آن صورت گیرد.
اجتهاد: واکنشهای اجتماعی در رابطه با روحانیونی که اصرار یا علاقه به استفاده از القاب دانشگاهی دارند را چطور ارزیابی میکنید؟
صافی اصفهانی: نمیتوان این مورد را توصیفی بیان کرد، بلکه نیاز به یک مدل آماری و نظرسنجی دارد تا واکنشهای مختلف را به دست آورد. بنده ارتباطاتی که با افراد دارم بدینصورت است که نگاه جامعه نگاه مثبتی نسبت به القاب حوزوی است و مردم دنبال این هستند که این القاب برای آنها تعریف شود. گاهی وقتی در بعضی دانشگاهها حضور پیدا میکنیم برخی سؤال میکنند فرق عناوین با یکدیگر چیست. معمولاً اگر حوزویانی باشند که تحصیلات دانشگاهی داشته باشند بیشتر مورد اقبال و علاقه مخاطبین قرار میگیرند تا روحانیونی که صرفاً به تحصیلات حوزه بسنده کردهاند و با عرصههای آموزشی در دانشگاهها آشنا نیستند.
لذا هم مردم به این عرصه علاقهمندند تا القاب برای آنها تبیین شود و هم حوزویانی که تحصیلات دانشگاهی دارند موردعلاقه مردم هستند و به آنها نگاه مثبتتر و مطلوبتری دارند و آنها را اجتماعیتر میبینند.