متأسفانه امروزه یکی از تهمتهایی که به حوزههای علمیه زده میشود، این است که میگویند با این درسها چه گرهی از کارهای این نظام را حل میکنید؟ اتفاقاً حرف ما این است که شما اگر به آنچه که فقه میگوید درست عمل کنید، بسیاری از این مشکلات را ندارید. چه مقدار مسئولین با فقه و آنچه که دین مطرح میکند آشنایی دارند؟ افراد زیادی هستند که از آن اطلاع ندارند و از آن طرف فکر میکنند افراد در حوزه تکرار مکررات دارند و حرفهای هزار سال پیش را تکرار میکنند!
به گزارش شبکه اجتهاد، آیتالله محمدجواد فاضل لنکرانی، رئیس مرکز فقهی ائمه اطهار(ع) در ابتدای درس خارج اصول خود که به صورت مجازی ارائه شد، پیرامون اهمیت و شاخصههای پژوهش نکاتی ایراد نمود و گفت: حتماً بحث قاعده الزام را ملاحظه کنید و این قاعده بهگونهای است که اگر مورد توجه قرار نگیرد، اصلاً راه برای ارتباط مسلمان با غیر مسلمان از جهت دینی روشن نخواهد شد! قاعده الزام یکی از قواعد فقه سیاسی است که فقهای متقدم آن را فقط در یک مورد جزئی و یک فرع جزئی تطبیق کردهاند. مرحوم آقای خوئی برای آن ۱۱ فرع ذکر کرده است و ما نیز در کتاب قاعده الزام ۴۰ فرع برای آن ذکر کردیم؛ فروع دیگری نیز هست که باید یافت شود و مورد بررسی قرار گیرد. مشروح سخنان استاد برجسته خارج فقه و اصول حوزه علمیه قم را در ادامه بخوانید:
وضعت پژوهشی امروز حوزههای علمیه با قبل از انقلاب
باید خدای تبارک و تعالی را شاکر باشیم که وضع پژوهشی امروز حوزههای علمیه با قبل از انقلاب و گذشته قابل مقایسه نیست و امروزه پژوهشهای فراوان با تنوع موضوعات در مسائل مورد نیاز نظام اسلامی و جامعه به وسیله طلاب و پژوهشگران حوزه انجام شده است.
به عنوان مثال اگر قبل از انقلاب در مسائل اقتصادی دو یا سه پژوهش ـ مثلاً ـ وجود داشت، امروزه دهها پژوهش وجود دارد و کتابهای مفصل در همین حوزه مبارک قم نگاشته شده است، به عنوان نمونه درباره کاهش ارزش پول ملی، در معاملات و ارتباطاتی که مردم با هم دارند در مسائل مربوط به دیون، مهریه و … این سؤال مطرح است که آیا نسبت به کاهش ارزش پول ضمانی وجود دارد یا نه؟ این مسئله و دهها نمونه مشابه آن مثل بحث ارزهای دیجیتال در مرکز فقهی و گروه پژوهشی فقه اقتصادی مورد بررسی قرار گرفته و درباره آن کتاب نگاشته شده و یا در حال نگارش است.
درباره فقه سیاسی نیز به برکت نظام اسلامی مشاهده میشود که چه تحقیقات فاخری در حوزه علمیه و مراکز فقهی انجام شده است! این مسئله که اسلام دارای حکومت است، امیرالمؤمنین خطبه شقشقیه را در اواخر عمر شریفشان بیان فرمودند، اگر واقعاً اسلام دارای حکومت نبود، چه فرقی بود که بعد از پیامبر اکرم(صلّی الله علیه و آله) چه کسی بر مسند نشیند؟ هر کسی باشد فرقی ندارد؛ باید بگوئیم مردم را باید به مسائل معنوی و عبادی دعوت کرد و کاری نداشته باشید چه کسی حاکم است؛ آیا این میشود دین؟!
به نظر من، هیچ امام معصومی(علیه السلام) نیست جز این که درباره حکومت در دین حرف و مطلب دارد و از تمامی امامان در این باره روایت داریم. وقتی دین دارای حکومت است، حکومت هم مبتنی بر سیاست است، فقه سیاسی و فقه حکومتی به میدان میآید.
اگر قاعده الزام مورد توجه قرار نگیرد، راه برای ارتباط مسلمان با غیرمسلمان از جهت دینی روشن نخواهد شد!
بحمدالله قدمهای خوبی تا کنون برداشته شده ولی تا نتیجه فاصله داریم و حوزه امروز باید به این سمت حرکت کند که ابعاد فقه سیاسی را کاملاً مشخص کرده و به جامعه بشری و مسلمین ارائه دهد. مکرر عرض کردم و باز تقاضا میکنم که حتماً بحث قاعده الزام را ملاحظه کنید و این قاعده بهگونهای است که اگر مورد توجه قرار نگیرد، اصلاً راه برای ارتباط مسلمان با غیر مسلمان از جهت دینی روشن نخواهد شد! قاعده الزام یکی از قواعد فقه سیاسی است که فقهای متقدم آن را فقط در یک مورد جزئی و یک فرع جزئی تطبیق کردهاند. مرحوم آقای خوئی برای آن ۱۱ فرع ذکر کرده است و ما نیز در کتاب قاعده الزام ۴۰ فرع برای آن ذکر کردیم؛ فروع دیگری نیز هست که باید یافت شود و مورد بررسی قرار گیرد.
نکته دیگری که در حوزه پژوهش بایستی مد نظر قرار گیرد این است که فضای علمی باید مقداری باز باشد، یعنی اجازه دهند که اهل فکر و نظر حرفشان را با استدلال و با پشتوانه علمی محکم بیان کنند، بعد در همین فضای علمی مورد نقد قرار گیرد.
هیچ اشکالی ندارد اگر کسی ادعا میکند اسلام حکومت ندارد، اجازه داشته باشد و میدان پیدا کند که حرفش را بزند نباید بلا فاصله او را با تهمت و نسبتهای ناروا از میدان خارج کرد؛ بلکه باید استقبال کرد و اشکالات نظرش را به صورت علمی و در فضای مناظره و گفتگو ذکر کرد.
نمیتوان در مباحث علمی جلوی فکر را گرفت
در مباحث علمی نمیتوان جلوی فکر و علم را گرفت، امروزه اگر نگذاریم حرفی زده شود، صاحب آن حرفش را مینویسد و در فضای مجازی مطرح میشود و اگر در این فضا هم مجال پیدا نکند، بالاخره نوشته او ده سال دیگر، کمتر یا بیشتر در دست عدهای قرار میگیرد. چه اشکال دارد به جای اینکه چند سال بعد مطرح شود همین امروز نظرش را در یک کرسی آزاد و به دور از هیاهو و هواپرستی مطرح کند؟.
البته از این مسئله نباید غافل بود که بعضی به دنبال شهرت هستند و درصدد هستند هر روز حکمی از احکام اسلام و ضرورتی از ضرورتها را انکار کنند، به عنوان مثال یک روز بگویند روایات شیعه اسرائیلیات است، یک روز بگویند قرآن به روایت حفص از عاصم است که شخصی فاسق است! مغالطاتی را در فضای مجازی بیان میکنند که فقط اهلش میفهمند! در مورد این افراد مسئله طور دیگری است، نباید به آنها میدان داد و بلکه باید با آنان برخورد کرد؛ بنابراین، از نکات مهم در عرصه پژوهش، لزوم ایجاد فضای آزاداندیشی و اجازه طرح مباحث نو در حوزههای علمیه و در کنار آن، آمادگی لازم جهت پاسخگویی به شبهات احتمالی ناشی از آزاداندیشی است.
حوزه و پژوهشگران به دنبال «تولید علم» باشند
مطلب دیگر این که پژوهشهایی که صورت میگیرد باید از چند شاخصه برخوردار باشد؛ یکی این که به صورت کارهای تکراری و موازی نباشد. این که صد مطلبی که در کتابهای مختلف آمده است را یکجا جمع کنیم، پژوهش نیست! بین پژوهش و جمعآوری خیلی فرق است. پژوهش همانطور که رهبری معظم انقلاب هم مکرر فرمودند و از مطالبات ایشان از حوزههای علمیه است، این که حوزه و پژوهشگران آن به دنبال «تولید علم» باشند؛ یعنی آیات، روایات و مبانی فقهی با دقت عمیقتر بررسی شود و از دل آن حرف جدیدی بیرون بیاید که بنیان و پشتوانه علمی داشته باشد.
به عبارت دیگر؛ از ضروریات پژوهش؛ اهتمام به پژوهشهای راهبردی و کاردبردی در کنار پژوهشهای بنیادین است. من عرض میکنم امروز بهترین زمان برای پژوهش است، شرایط آماده است، موضوعات فراوان است، در مباحث اعتقادی، مباحث اخلاقی و فقهی موضوعات فراوان داریم که باید نسبت به آنها کار علمی صورت گیرد؛ امروز اگر طلبهای فقط به خواندن کتاب و به دنبال آن دادن امتحان و گرفتن نمره اکتفا کند، اشتباه کرده است و این، برای او خسارت بزرگی محسوب میشود. وقتی عمر آدم تمام میشود از خود سؤال کند که در مسیر حرکت علم چقدر سهم دارد؟ و بعد پاسخ دهد: هیچ! انسان باید در سرعت بخشیدن به علم و رشد آن و در یک سخن در فتح قواعد جدید سهم داشته باشد و مشکلات یک بحث علمی را بتواند حل کند.
متأسفانه امروزه یکی از تهمتهایی که به حوزههای علمیه زده میشود، این است که میگویند با این درسها چه گرهی از کارهای این نظام را حل میکنید؟
مسئولان اگر به آنچه فقه میگوید درست عمل کنند، بسیاری از این مشکلات را ندارند
اتفاقاً حرف ما این است که شما اگر به آنچه که فقه میگوید درست عمل کنید، بسیاری از این مشکلات را ندارید. چه مقدار مسئولین با فقه و آنچه که دین مطرح میکند آشنایی دارند؟ افراد زیادی هستند که از آن اطلاع ندارند و از آن طرف فکر میکنند افراد در حوزه تکرار مکررات دارند و حرفهای هزار سال پیش را تکرار میکنند! در بانکداری، فقه میگوید قوانین نباید بهگونهای باشند که مستلزم ربا باشند؛ ربا هست که امروز این تورمها و بدبختیها را به وجود آورده. میگویند در مجمع تشخیص مصلحت نشستیم و به این نتیجه رسیدیم که اگر جریمه دیرکرد گرفته نشود، نظام بانکداری مختل میشود! به حرف دین گوش نکردند.
یا در مسئله تلقیح مصنوعی، ما حدود ۱۶ سال پیش کتابی در این زمینه نوشتیم که در آن زمان ۱۰ روش و راه برای تلقیح مصنوعی وجود داشت و هماینک شیوههای جدید دیگری نیز وجود دارد، در اینباره میآیند نظر کسی را که معتقد است تلقیح مصنوعی مطلقا حلال است، از هر کسی نطفه بگیرند و در رحم هر کسی بگذارند، مانعی ندارد، میپذیرند و به نظر ارکان فقها توجه نمیکنند. یکی از نگرانیهای آینده این است که بنده حتی در اینباره پیام هم دادم و آن این که در آینده با افرادی مواجه میشویم که نه پدر و مادرشان مشخص است و نه برادر و خواهر و فامیلشان؛ و این خطر بسیار بزرگی است.
بنابراین، در مباحث مختلف و حوزههای گوناگون فقه و به ویژه فقههای تخصصی لازم است پژوهشهای بدیع و کارآمدی صورت پذیرد و در این راستا، لازم است که در حوزهی مدیریت پژوهشها انسجام لازم صورت پذیرد و ابعاد نظام مدیرت پژوهشی به خوبی مد نظر قرار گیرد. در انتها، امیدواریم آینده روشنتری برای حوزهها و پژوهشهای حوزوی شاهد باشیم.