شبکه اجتهاد: برخلاف دوران قدیم که فتاوای فقها و تغییر و تحول آن مورد توجه زیاد جامعه و نخبگان نبود امروزه فقه زیر ذرهبین مطالعات رشتههای مختلف دانشگاهی قرار دارد و از جامعه شناسی دین تا مطالعات تشیع و تاریخ فقه و فقها بهدقت فتاوا را ملاحظه و ابعاد اجتماعی و تغییر و تحولات آنها را مورد توجه قرار میدهند و بهراحتی با کشیدن نمودارهای معهود رویکردها و گرایشات هر فقیه و پیشرو و پیرو بودن فتاوایش از منظر کارکردی و قابلیت انطباق با نیازهای جامعه دینی را نمایش میدهند.
درست است که میزان انطباق با ادله و قوت و ضعف میزان استدلالهای هر فقیه همچنان منحصر در دانش فقه باقی مانده _و باید هم بماند_ اما آثار و نتایج فتاوا پشت ویترین و زیر ذرهبین گذاشته شده و افراد مختلفی درباره آن نظر میدهند.
از منظری این امر شوم و خطرناک است و هرچه زودتر باید دهانها را بست و شبکههای اجتماعی را فیلتر و رشتههای مربوطه را تعطیل کرد تا مبادا کسی خلافی به ساحت فقه و فقها حواله کند و خبط و خطایی در بنان و بیانش راه یابد.
لکن از منظر دیگر این قضیه بسی جای خوشوقتی دارد و میتوان و باید از آن بهعنوان فرصتی برای ملاحظه بازخورد فتاوا و تعامل با نخبگان جامعه و به اندیشی و اجتهاد در متد اجتهاد و رشد و بالندگی فقه و فقاهت استفاده کرد. باید بازخورد فتاوا را هم مطالعه و ارزیابی کرد و از صحت و فساد درست فهمیدن موضوعات اطمینان حاصل کرد.
دقت کنیم: در منشور روحانیت حضرت امام (ره) میفرماید:
«..زمان و مکان دو عنصر تعیین کننده در اجتهادند. مسألهای که در قدیم دارای حکمی بوده است به ظاهر همان مسأله در روابط حاکم بر سیاست و اجتماع و اقتصاد یک نظام ممکن است یک حکم جدیدی پیدا کند، بدان معنا که با شناخت دقیق روابط اقتصادی و اجتماعی و سیاسی همان موضوع اول که از نظر ظاهر با قدیم فرقی نکرده است، واقعاً موضوع جدیدی شده است که قهراٌ حکم جدیدی میطلبد. مجتهد باید به مسائل زمان خود احاطه داشته باشد…»
بهنظر میرسد شناخت موضوعات اجتماعی و فرهنگی با تحولات و پیچیدگیها و ظرافتهایی که دارد جز با گشودگی فکری و تعامل با نخبگان رشتههای نام برده و غیر آنها و حتی مردم عادی و به اصطلاح مؤمنان مکلف که امروزه قلم دارند و گاهی نکات خوبی را به ما منتقل میکنند، به دست نخواهد آمد و اگر علاقهمند بقای فقه و حفظ جایگاه و حرمت آن در میان جامعه هستیم که هستیم باید پیگیر روش دوم باشیم.