شبکه اجتهاد: مبانی فلسفی دانش اصول فقه اگرچه در ابتدای تشکیل دانش اصول فقه، به عنوان یک دانش عرفی، جایگاهی در مباحث و استدلالات این دانش نداشت، اما در قرون اخیر با افزایش تعداد اصولیهای فیلسوف، مباحث این دانش نیز به دانش اصول فقه وارد شده است، به طوری که در غالب مباحث اصول فقه، میتوان رد پای آن را یافت.
مباحث فلسفی دانش اصول فقه البته دو دستهاند. برخی به مقتضای عدم بداهتشان، اقبال چندانی را در میان اصولیان نیافتهاند و تنها چند تن از فلاسفه اصولی همچون محقق اصفهانی و شاگردان وی نظیر آیتالله خویی و سید محمد روحانی، از آنها در مباحث اصولی شان استفاده کردهاند. این دسته از قواعد با مخالفت بسیاری از اصولیون حتی اصولیون فیلسوفی نظیر امام خمینی (ره) نیز روبرو شده است، اصولیانی که معتقدند دامن دانش عرفی اصول فقه را میباید بریّ از این دسته از قواعد نظری و عقلی غیرعرفی نگاه داشت.
برخی دیگر اما، قواعدی هستند که علاوه بر صبغه فلسفی، از بداهت عرفی نیز برخوردارند و لذا عرفی بودنِ دانش اصول فقه، نمیتواند استفاده از آنها در این دانش را به چالش بکشد. قواعدی از قبیل استحاله اجتماع نقیضین، استحاله اجتماع مثلین و استحاله اهمال در مقام ثبوت را شاید بتوان در زمره این دسته از قواعد فلسفی جای داد.
این قواعد، به مقتضای بداهتشان، در حقیقت به منزله قرینه متصله برای تمام ظواهر لفظی و غیر لفظی موجود در دانش اصول فقه عمل میکنند و لذا در تمام نصوص شارع قابل استفاده بوده و کاربرد دارند.
بنابراین فلسفی بودنِ آنها مانع از کاربرد آنها در دانش اصول فقه نیست، برخلاف قسم اول از قواعد فلسفی که به جهت عدم عرفیتشان، استفاده از آنها در دانش اصول فقه به عنوان یک دانش عرفی، با چالش مواجه است.
علیرغم کاربرد فراوان قواعد فلسفی در دانش اصول فقه و فقه، اما هیچگاه هیچ نگاشتهای به واکاوی تفصیلی این قواعد، از منظر کاربردشان در دانش اصول فقه و فقه نپرداخته است و هنوز نیز پس از قرنها که از تولد این دو دانش میگذرد، برای واکاوی قواعد فلسفی دانش اصول فقه، باید لابه لای مباحث این دانش را جستجو کرد و دریغ از سرفصل و جایگاه معینی برای این مباحث.
مجموعه مبانی فلسفی دانش اصول فقه اما تلاش دارد تا به این مهجوریت پایان دهد و هر یک از قواعد فلسفی پرکاربرد دانش اصول فقه را بهصورت مجزا و در قالب یک کتاب مورد واکاوی تفصیلی قرار دهد؛ باشد که غث و سمین آن مشخص گردد و به منبع خوبی برای پژوهشگران دانشهای فلسفه و اصول فقه تبدیل گردد.