شبکه اجتهاد: روز سهشنبه ۱۳ مهرماه ۱۳۴۴ (۹ جمادى الثانى ۱۳۸۵) هواپیماى حامل امام و حاج سید مصطفى خمینى از ترکیه به سوى عراق پرواز کرد. در ساعت ۲ بعدازظهر در باند فرودگاه بینالمللى بغداد بر زمین نشست و مسافرین پیاده شدند.
امام و حاج سید مصطفى به گمان آنکه مأموران عراقى براى تحویل گرفتن آنان و بردنشان به محل تحت نظر آمادهاند، دقایقى در سالن فرودگاه منتظر ماندند و چون به ظاهر از مأموران خبرى نشد از فرودگاه بیرون آمدند و با تاکسى راهى کاظمین شدند.
شهید سید مصطفى خمینى روایت مىکند «در فرودگاه بغداد، امام سر کرایه تاکسى چونه مىزد و سوار نمىشد، به شوخى به او گفتم: تا مأموران سر نرسیدهاند و ما را دستگیر نکردهاند بیا در ریم و او را وادار کردم که سوار شود!».
ساعتى بعد هر دو در مسافرخانه جمالى کاظمین اتاقى گرفته به استراحت پرداختند. امام پس از لحظهاى استراحت از جا برخاست و روانه حرم مطهر شد. شهید سید مصطفى در مقام تماس تلفنى با حاج شیخ نصرالله خلخالى در نجف برآمد تا ورودشان را خبر دهد؛ اما چون او را نتوانست بیابد به منزل آقاى خویى تلفن کرد و ورود امام و خود را به پیشکار منزل که در آن ساعت تنها در آنجا بود خبر داد و از او خواست که منزلى برایشان در نجف در نظر بگیرند.
صاحب مسافرخانه جمالى، آقاى عبدالامیر جمالى که تا آن لحظه امام و فرزندش را نشناخته بود از گفتگوى تلفنى حاج سید مصطفى خمینى به نجف دریافت که این میهمانان تازهوارد چه کسانى هستند بنابراین فوراً در مقام تجلیل و تکریم برآمد و با اصرار، ایشان را به منزل شخصى خویش برد و منزل را دربست در اختیار آنان قرار داد.
دیرى نپایید که خبر ورود امام به عراق برقآسا در محافل روحانى نجف اشرف طنین افکند و سر زبانها افتاد؛ لیکن براى هیچکس این خبر باورکردنى نبود. روحانیان و محصلان علوم اسلامى براى اطلاع از صحت و سقم خبر به مدرسه آیتالله بروجردى که جنبه مرکزیت حوزه نجف را داشت، روآوردند و در انتظار رسیدن خبر قطعى از کاظمین در آنجا گرد آمدند. طولى نکشید که زنگ تلفن مدرسه به صدا درآمد و ورود امام را به کاظمین بشارت داد. روحانیان جوان با دریافت این بشارت به کف زدن پرداختند و مدرسه یکپارچه در شور و شعف فرورفت.
شمارى از مقامات علمى و روحانى نجف با دریافت خبر ورود امام در همان ساعت به صورت دسته جمعى راهى کاظمین شدند. پاسى از شب گذشته بود که آنها به محل سکونت امام در کاظمین رسیدند. در آن ساعت امام به استراحت پرداخته بود و حاج سید مصطفى با تنى چند از علماى کاظمین و حاج شیخ نصرالله خلخالى که تازه از لبنان وارد شده بود به گفتگو نشسته بودند.
روحانیانى که از نجف وارد شده بودند با دیدن عمامه امام به سوى آن هجوم بردند و آن را برداشته، مىبوسیدند و به چشم مىمالیدند.
فرداى آن روز نیز انبوهى از عالمان و روحانیان نجف و کربلا براى دیدار امام به کاظمین رفتند و ورود او و حاج سید مصطفى را به سرزمین عراق تبریک گفتند. علماى طراز اول نجف براى عرض خیرمقدم به امام هریک فرزند خود یا نمایندهاى را، راهى کاظمین کردند.(نهضت امام خمینی ج۲ ص۱۶۰-۱۵۸)/ بنیاد تاریخپژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی