استاد ابوالقاسم علیدوست، ضمن بیان اینکه نقد اخیر بر مطلبی از آیتالله صافی گلپایگانی فاقد معیار نقد بود و در ابتدای آن دوگانهسازی بین رهبری و ایشان صورت گرفته است، گفت: متاسفانه به بهانههای مختلف در کشور دوگانهسازی بر سر موضوعاتی مانند شریعت و رای مردم، ارزشهای ملی و اسلامی و نظر رهبر انقلاب و مراجع ایجاد شده است که به ضرر نظام و رهبری و انقلاب و مردم است.
به گزارش شبکه اجتهاد، اخیرا یکی از سایتهای خبری به عنوان نقد سخنان آیتالله لطفالله صافی گلپایگانی در دیدار با یکی از مسئولان کشور، به انتشار مطلبی پرداخت که باعث واکنش اعتراضی طیفهای مختلفی در بدنه حوزه شد. در آن مطلب به این سخن آیتالله صافی که گفته بود قهر با کشورهای دنیا به ضرر ملت ایران است، واکنش تندی نشان داده شده است، اما آنچه مورد اعتراض حوزویان قرار گرفت نه نقد این سخنان که عبارات اهانت آمیز درباره مرجعیت شیعه بود.
ایکنا در گفتوگو با استاد ابوالقاسم علیدوست، عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم به بررسی چند و چون این مسئله و چرایی واکنش حوزه به این اتفاق پرداخته است.
به عنوان سؤال نخست؛ آیا حیطه مراجع غیرقابل ورود و نقد است؟
علیدوست: از حضرت آیتالله العظمی صافی مطلبی نقل و نقد شد؛ این رفتارها از چند جهت قابل بررسی است؛ اول از جهت نقد محتوا، یعنی یک شخصی مطلبی را میگوید و دیگری نقد میکند، در این عرصه، در حوزه علمیه هیچ خط قرمزی نداریم، مگر وقتی به معصوم (ع) برسد. ما معتقدیم در حوزه اگر کسی نظری دارد باید آزاد باشد و آزادانه آن را بیان کند زیرا فقط عصمت، خط قرمز است.
نکته دیگر کیفیت نقد است؛ یعنی گاهی نقد، نقد محتوا نیست بلکه نقد فرد و شخص و بیت و یک جریان و حتی نقد کسانی است که سالهاست فوت کردهاند؛ مشکلی که متاسفانه در کشور داریم این است که افراد به جای نقد محتوا به نقد فرد میپردازند، مثلا اینکه گفته میشود فلان فرد گزارشات غلطی دریافت میکند یا بی اطلاع و در حصار افراد خاص است و رای او مهندسی میشود؛ این نوع اظهارنظر، قضاوت و داوری است؛ وَلَا تَقْفُ مَا لَیسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ إِنَّ السَّمْعَ وَالْبَصَرَ وَالْفُؤَادَ کُلُّ أُولَئِکَ کَانَ عَنْهُ مَسْئُولًا (اسراء/۳۶). انسان چه حقی دارد که اینگونه قضاوت کند؟ مگر شما جای خدا نشستهاید و عالم به حقیقت هستید و اصولا حق دارید اینگونه نقد کنید؟ بنابراین مشکلی که ما داریم این است که فورا به نقد افراد به جای نقد محتوا و مطلب میپردازیم و این ضد عقل و ضد شرع و ضد اخلاق است.
آیا ورود به نقد بزرگان به خصوص بزرگان حوزه شرایط خاصی دارد؟
علیدوست: اصولا کسی که میخواهد نقد کند باید معیارها را در نظر بگیرد یعنی باید از سطحی از سواد برخوردار باشد؛ مثلا گاهی یک استاد مسلط درس خارج، نظر آیتالله بروجردی و امام (ره) را نقد کرده و چند تا اشکال هم میگیرد، اشکالی ندارد؛ درس خارج است و این فرد مجتهد و آن هم مجتهد و این استاد سطح خارج و آن فرد هم استاد درس خارج؛ ولی گاهی یک دانشآموز و دانشجو شروع به نقد میکند که عموما نقدهای غیرواقعی و سطحی است لذا در کیفیت نقد این جهت باید ملاحظه شود.
در نقد باید با خود محتوا مواجه باشیم نه اینکه افراد و اشخاص و دولتی را که نمیپسندیم وسط بیاوریم، بنده صحبتی با آقای سروش داشتم وقتی ایشان میخواست جواب دهد پای هشت نفر دیگر را وسط کشید که برخی از آنها فوت کرده بودند و جواب بنده این بود که آقای سروش شما با من طرف هستید نه افرادی که بعضا فوت کردهاند. نقدی که بر مطالب آیتالله صافی وارد شد عمدتا از این جهت، واکنشها را برانگیخت که کیفیت نقد از عیار نقد برخوردار نبود؛ یک کسی چون قلم و بیان رها دارد نباید هر آنچه را دلش میخواهد بگوید و مثلا انقلابی بودن خود را نشان دهد.
جهت دیگر هم محتوای نقد است. این فرد در ابتدای نقد خود دوگانهسازی بین نظر این مرجع تقلید و مقام معظم رهبری ایجاد کرده است و در انتهای مطلب هم با همین دوگانهسازی مطلب را ختم کرده است؛ اینکه ما به هر دلیلی افراد را در برابر رهبری قرار دهیم چه خدمتی به حوزه و رهبری و انقلاب و مراجع است؟ آیا جز ایجاد تنش و تفرقه سودی دارد؟ این کار درست نیست و باید از آن به خصوص در شرایط کنونی کشور از آن پرهیز شود.
برخی از نقد نویسنده این مطلب علیه آیتالله صافی تعبیر به اهانت کردند، آیا واقعا مصداق اهانت بود یا صرف یک نقد تند و فاقد ادبیات مناسب؟
علیدوست: بحث اهانت عنوان قصدی نیست؛ یعنی اینکه نویسندهای بگوید من قصد اهانت نداشتم پس بگوییم اهانت نیست؛ اهانت هم میتواند قصدی باشد و هم از لوازم کار یا قصد قهری؛ به نظر بنده اگر کسی مقاله را بخواند فارغ از نیت نویسنده و اینکه خود آن فرد مقلد است؛ از این نوع ادبیات در نقد، اهانت قهری استنباط میشود.
به برخی دوگانهسازیها اشاره کردید؛ به هر حال یکسری از مراجع تقلید ممکن است اختلاف دیدگاه سیاسی با قرائت رسمی داشته باشند، آیا نباید اساسا وارد این مقوله شویم و مثلا بگوییم اینها طبیعی است یا خیر میتوان وارد شد و نقد کرد که در این صورت ممکن است به دوگانگیها دامن بزنیم؟
علیدوست: این دوگانهسازیها صرفا محدود به این موضوع نیست؛ ما در طول چند دهه که از انقلاب میگذرد دوگانگیهایی را در فضای اجتماعی، سیاسی و رسانهای کشور درست کردهایم که دلیل و مبنایی ندارد و مصلحت و منفعت مردم هم در آن نیست و ضرر هم دارد؛ مثلا دوگانه اسلام و ملیت، ارزشهای ملی و دینی؛ متاسفانه برخی تصور میکنند همه جا این دوگانه باید وجود داشته باشد. یا دوگانه شریعت و نظر مردم، حوزه و دانشگاه و …؛ افرادی خطی را تعریف کرده و آن را معیار قرار میدهند و هر نظر مخالف خود را خلاف حق و معیار میدانند که این نوع دوگانهسازیها قطعا بر خلاف مصلحت نظام و کشور و رهبری و حوزه علمیه است.
در حوزه جریانات مختلفی وجود دارد؛ بنده به برخی دوستان میگویم که چه اصراری دارید و چرا باید طوری رفتار کنید که هر کسی که باور او مخالف باور ماست و با ما نیست، علیه ماست و در این صورت خیلی از چیزها بر ضد او مباح است. ممکن است کسی علَم مخالفت بردارد و علنا در صدد توطئه و تعرض باشد که البته حساب جدایی دارد ولی کسی که مانند ما و حتی برخی بزرگان نظام نمیاندیشد نباید مطرود شود و رفتار نادرستی با او داشته باشیم؛ این روش خدمتی به هیچ کس و هیچ جامعهای نیست و تاکنون هم آثار خوبی نداشته است ولو اینکه به بهانه دفاع از نظام و رهبری هم صورت بگیرد. به تعبیر قرآن کریم؛ «وَإِذَا قِیلَ لَهُمْ لَا تُفْسِدُوا فِی الْأَرْضِ قَالُوا إِنَّمَا نَحْنُ مُصْلِحُونَ»(بقره/۱۱).