اختصاصی شبکه اجتهاد: آیتالله صافی گلپایگانی در روزهایی از دنیا رفت که به نظر میرسد هنوز حوزههای علمیه آنچنان که باید، آثار حدیثی، کلامی و تاریخی ایشان را مورد تحقیق و تدقیق قرار ندادهاند تا روشها و استدلالهای آن فقیه برجسته بهدرستی توضیح داده شود. البته در مدارس مختلف و در مجامع حوزوی طلابی هستند که با نوشتهها و سخنان آیتالله صافی مأنوساند، ولی امروزه نمیتوان به گعدههای خصوصی و درسگفتارهای شفاهی بسنده کرد؛ بلکه باید دربارۀ شخصیتهای حوزوی و نظریات گوناگونشان بیشتر نوشت و نشر داد تا آراء و نظریاتشان در میان اهل فن به معرض مطالعه و مباحثه و نقد نهاده شود. این وضعیت بیشتر به چشم میآید، وقتی میبینیم یکی از آثار مهم ایشان یعنی «منتخب الأثر» بارها تجدید چاپ شده و دربارهاش مقالات متعددی نوشته شده است؛ با این حال، ظاهراً از نکات مهمی در آن کتاب غفلت شده است.
آیتالله صافی در مقدمه کتاب منتخب الأثر[۱] بر اهمیت احادیث نص بر امامت دوازده امام تأکید میکند. به نظر ایشان این احادیث از باب خبردادن در مقام انشاء صادر شده است؛ یعنی در مقام بیان امری دینی بوده که شناختن و اعتقادداشتن به آن بر هر مسلمانی واجب است (منتخب الأثر، ج۱، ص۱۲). در این راستا، ایشان به نکتهای دیگر میپردازد که میتوان آن را توجه به تبویب احادیث نامید. بر این اساس، احادیث نص بر امامت دوازده امام در خلال ابواب و روایاتی مطرح شده است که میخواهد شایستگان برای اداره جامعه و حکومت بر مسلمانان را معرفی کند. از این منظر، دیگر نمیتوان این احادیث صرفاً خبری فاقد انشاء تلقی کرد. ایشان از این موضوع که مورد توجه محدثان برجسته بوده الگو میگیرد و وعده میدهد در این کتاب احادیث دوازدهامام و امام دوازدهم با رعایت نظم و ترتیب خاصی چیده شده است. بر این ترتیب فایدههایی مترتب میشود؛ از جمله احادیث در هر موضوع، اولاً اعتبار یکدیگر را تقویت کنند و ثانیاً محتوای یکدیگر را بهگونهای تفسیر کنند که شرح و توضیحی لازم نباشد (ر.ک. همان، ج۱، ص۱۳).
در این مجال مختصر برای اثبات تحقق وعده ایشان، مناسب است به یک نمونه اشاره شود. در فصل اول از باب سوم که نویسنده به ظهور امام مهدی(عج) و اموری از جمله اسماء و اوصاف آن حضرت پرداخته است، آیات قرآن محوریت دارد؛ یعنی آیاتی که در روایات به وجود امام مهدی(عج) تفسیر شدهاند و به ظهور ایشان بشارت دادهاند. در ادامه به فصل دوم این باب میرسیم؛ در این فصل، روایاتی از رسول خدا(ص) و سایر معصومین(ع) نقل شده که آن حضرات بشارت میدهند امام مهدی(عج) ظهور خواهد کرد. این مورد بهروشنی نشان میدهد آقای صافی در مرتبه اول، آیات قرآن و روایات مفسّر آیات را ملاک تحلیل مسائل امامت قرار داده و سپس به سراغ روایات غیرمفسّر رفته است که مسأله امامت و فروع آن توسط عترت بهمثابه ثقل اصغر بیان شده است (ر.ک. همان، ج۲، ص۲۰-۱۲۴). البته این کتاب شرحها و تفسیرهای ارزشمندی بر روایات دارد. برای مثال آیتالله صافی ذیل حدیثی از داود رقّی که در کمال الدین شیخ صدوق نقل شده و عبارت «الذین یؤمنون بالغیب» را ایمان به قیام قائم(عج) و حقانیت ایشان دانسته است، بحثی پیرامون معنای غیب در پنج صفحه پاورقی مفصلاً مطرح میکند که خواندنی است (ر.ک. همان، ج۲، ص۲۰-۲۴).
مرحوم آیتالله صافی در بخش پایانی کتاب با نام «ملحقات»، چهار رساله تعبیه کرده که کمتر به آنها توجه شده است. رسالۀ اول با عنوان «حول اختلاف الأخبار فی مده دولته وبقائه بعد ظهوره» درباره اختلاف اخبار مدت حکومت و بقای امام زمان(عج) پس از ظهور است. در این رساله ایشان مقدمهای مهم پیرامون حجیت خبر واحد در مسائل اعتقادی دارد. آقای صافی بر این نظر است که در امور اعتقادی بر خلاف تکالیف و احکام عملی، حصول یقین شرط است و میبایست سند و دلالت یک خبر قطعی باشد؛ یعنی حاصل از تواتر یا حاصل از قرائن موجب قطع باشد تا بتوان به مفاد آن اعتقاد ورزید. فلذا این اموررا نمیتوان مشمول ادله حجیت خبر واحد و حجیت قول ثقه دانست؛ چرا که ادله حجیت خبر واحد، وجوب جری عملی و خارجی عقلاء را افاده میکند که در امور اعتقادی ثبوتاً قابل تصور نیست (همان، ج۳، ص۲۶۳-۲۶۴). ایشان بهصورت ضمنی به این اشکال روششناسانه پاسخ میدهد که روایتهای نقلشده در منتخب الأثر یا مشمول تواتر لفظی و معنویاند یا با توجه به تجمیع قرائن، موجبات قطع به آنها فراهم میشود.
رسالۀ دوم با نام «حول الأخبار المأثوره فی الدجال» پیرامون اخبار مأثور در باب دجال است که در آن، درباره روایتهای موجود در کتابهای حدیثی اهل سنت یک مقدمه مختصر و مفید مطرح میکند. ایشان روایتهای اهل سنت را از لحاظ متن به دو دسته تقسیم میکند؛ دسته اول روایاتی که با ضرورت عقلی و نقلی مخالفتی ندارد. برخی روایات پیشگویی حوادث منجر به ظهور امام زمان(عج) در اینجا قرار میگیرند. در مقابل، دسته دوم روایاتی است که عقلاً یا شرعاً نمیتوان بر ظاهرش حمل کرد؛ روایاتی که قصهها و مطالب عجیبی در آن هست که با عقل سازگار نیست، آن هم عقل سلیمی که به آموزههای پیامبر(ص) ایمان آورده است و میدانیم هیچ مطلب خرافی در آن آموزهها وجود ندارد. یکی از روایتهایی که در این دسته قرار دارد و بر پیامبر ما بهدروغ بسته شده، روایتی است از جابر که میگوید دجال خری دارد و فاصله میان دو گوشش چهل یا هفتاد ذراع است! (ر.ک. همان، ج۳، ص۲۷۵-۲۸۲). ایشان به مناسبت بحث دجال، از مسائلی نام میبرد که نه از اصول دین است و نه از فروع آن؛ یعنی موضوعاتی که ایمان به آنها واجب نبوده و اقرار به آن تفصیلاً لازم نیست. اصل خروج دجال و خروج سفیانی از این موارد است که شرط اسلام و ایمان نیست، هرچند اگر به طریق معتبر اثبات شود از احادیث پیامبر(ص) باشد، مثل هر حدیث دیگر، نمیتوان آن را انکار کرد (همان، ج۲، ص۳۰۲-۳۰۳).
سومین رساله یعنی «حول حیاه المسیح ونزوله من السماء فی آخر الزمان» در بیان زندگی حضرت مسیح(ع) و بازگشت او در آخرالزمان است که در این رساله به اشکالات برخی نویسندگان معاصر از جمله شیخ محمد عبده که عروج عیسی و بازگشت او را انکار کردهاند، بهصورت مبسوط پاسخ داده میشود (همان، ر.ک. ج۳، ص۳۰۵-۳۲۶).
در آخر، چهارمین رساله شامل نقدی بر کتاب الأخبار الدخیله نوشته علامه محمدتقی شوشتری است که آقای صافی آن را «النقود اللطیفه علی الکتاب المسمی بالأخبار الدخیله» نامیده است. ایشان در این رساله از علامه شوشتری با عنوان «بعض الأعلام المؤلفین المعاصرین» نام میبرد که برخی روایات راجعبه دوازدهامام و امام دوازدهم در کتابهایی چون کمال الدین شیخ صدوق و الغیبه شیخ طوسی را تحریفشده یا جعلی خواندهاند، در حالی که به نظر میرسد با ادلهای ضعیف به جعل و وضع حکم شده است. سپس آقای صافی یازده روایت را از کتاب الأخبار الدخیله نقل و نظرات نویسنده را در حدود صد صفحه نقد میکند (ر.ک. همان، ج۳، ص۳۳۱-۴۲۹) که برای قضاوت میان دیدگاههای علامه شوشتری و ایشان دراینباره شایسته و بایسته است محتوای هر دو اثر توسط حدیثپژوهان کاملاً مطالعه شود.
[۱] در این جستار از این چاپ که در نرمافزار نور موجود است استفاده شد:
صافی گلپایگانی، لطفالله، منتخب الأثر فی الإمام الثانی عشر، نوبت اول، قم: مکتب آیه الله الصافی الگلبایگانی، ۱۴۲۲ق.