استاد محسن فقیهی آیتالله صافی گلپایگانی را شخصیتی دلسوز نظام اسلامی و فردی فقیه و اصولی معرفی کرد و گفت: ایشان با خواب و خرافه در تبلیغ دین مخالف بود و میانه خوبی با عرفان و فلسفه و موسیقی نداشت.
به گزارش شبکه اجتهاد، آیتالله العظمی لطفالله صافی گلپایگانی، از مراجع تقلید، هفته گذشته دار فانی را وداع گفت. او از مسنترین مراجع و فقهای دوره معاصر بود. فردی که سالها در شورای نگهبان امسئولیت داشت و همواره ناصح و حامی انقلاب بود. جدیت در زنده نگاه داشتن شعائر و اقامه عزای اهل بیت(ع)، حافظه قوی، روحیه علمی و صمیمیت با مردم و شاگردان از جمله ویژگیهای ایشان بود.
استاد محسن فقیهی، عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم و استاد خارج فقه و اصول حوزه علمیه قم به مناسبت هفتمین روز درگذشت آیتالله صافی در گفتگو با «ایکنا» به تبیین ابعاد شخصیتی این مرجع فقید پرداخته است در ادامه میخوانید:
نقش مرحوم آیتالله صافی گلپایگانی را در ترویج دینورزی عقلانی و دوری از خرافات چطور ارزیابی میکنید؟
فقیهی: از خصوصیات برجسته ایشان این بود که با ترویج دین از طریق خواب و خرافه و سخنان غیرمستند مقابله میکردند و میانه خوبی با این مسائل نداشتند. برخی افراد کراماتی را نقل میکنند که مثلاً کفش جلوی پای فلانی جفت میشود و فلان فرد با امام زمان(عج) ملاقات میکند، ولی ایشان بهایی به این سخنان نمیداد، زیرا کسانی که اهل معنا و معرفت و ملاقات با امام زمان(عج) هستند بیان نمیکنند و جار نمیزنند و مخفیانه شهوداتی دارند که دیگران ندارند و معمولاً بعد از وفاتشان توسط اصحاب سر آنها بیان میشود.
کراماتی که بازگو میشود ممکن است ریشه محکمی نداشته باشد و سبب میشود که مردم به جای نگاه عقلانی به دین به دنبال این نوع کارها و حرفها بروند. بنابراین آیتالله صافی هم در زمره کسانی بود که اجازه ترویج دین از این طریق را نمیداد. این مرجع تقلید مکرر میفرمود که اگر میخواهید بدانید فردی خوب و پیرو اهل بیت(ع) است یا ادعای خوب بودن دارد، به رفتار و اخلاق او به خصوص ارتباط او با مردم بنگرید. اگر خدمتگزار مردم است و با حسن خلق با آنها مواجه میشود خوب است و هرقدر در خدمتگزاری به دیگران و رفع مشکلات فقرا صادق و مشتاقتر باشد، فرد خوبتری است.
از نگاه ایشان ذکر و تسبیح و عبادت خیلی خوب است و وظیفه عبد خداست، ولی کافی نیست. انسان مؤمن باید به مردم و اقوام و اطرافیان خود خدمت کند و به فکر رفع مشکلات آنان باشد و به تعبیر قرآن کریم اهل مجاهده با جان و مال در راه خدا باشد. این شاخصه مهم است و میتوان آن را معیار و ملاکی برای سنجش دینداری و خوبی و بدی افراد دانست.
یعنی نه صرف تسبیح و ذکر برای انجام وظیفه مسلمانی کفایت میکند و نه خدمت به مردم و باید نگاهی توأم به این دو در اعمال و نیات انسان وجود داشته باشد؟
فقیهی: بله، دینداری جامع و کامل مورد تأکید ایشان بود و خدمت به مردم جزء معیارهای اصلی و اولویتشان محسوب میشد. شاید علت اینکه به بُعد اجتماعی عبادت مانند نماز جماعت، جمعه، حضور در مسجد، عیادت بیماران و شرکت در تشییع جنازه مسلمان تاکید شده به این است که انسانها فقط به دایره محدود فردی و خانوادگی خود نیندیشند و به فکر مشکلات همسایه و فامیل و سایر مردم باشند.
ارادت ایشان به اهل بیت(ع) و برپایی مجالس در ایام شهادت ائمه(ع) و حضرت فاطمه(س) زبانزد است؛ به خصوص خاطره پیادهروی ایشان از منزل به سمت حرم در روز شهادت امام صادق(ع) و حضرت زهرا(س) از یادها نخواهد رفت.
فقیهی: همه مدعی ارادت به اهل بیت(ع) هستند، ولی باید علائمی برای سنجش این ارادت وجود داشته باشد تا مدعیان دروغین از مدعیان واقعی جدا شوند و برخی نتوانند از آن سوء استفاده کنند. ایشان ارادتی صادقانه داشت و هر سیدی که به مجلس میآمد به احترام سادات بلند میشد و مکرر دیدم که دست طلاب سادات را میبوسید.
کتاب شهید آگاه را درباره امام حسین(ع) نوشت، آن هم زمانی که عده زیادی به وی ناسزا میگفتند و جسارت میکردند. ایشان این کتاب را در رد کتاب شهید جاوید آقای صالحی نجفآبادی نوشت و به قدری علمی و متقن بود که آقای صالحی اعتراف کرد بهترین کتابی که علیه من نوشته شده همین شهید آگاه است. ایشان در دفاع از اهل بیت(ع) ناسزا را تحمل میکرد و به دنبال کسب مقامات دنیوی نبود.
نگاه ایشان به فلسفه و عرفان چگونه بود؟ ظاهرا با فلسفه و عرفان مخالفت میکردند، کدام جنبه فلسفه در نظرشان مشکل داشت؟
فقیهی: بسیاری از فقها با فلسفه مخالف بودند و الان هم کسانی با همین خط مشی وجود دارند و گاهی مخالفت شدیدی میکنند. کسانی مانند آیتالله حکیم و آیتالله خویی به قدری با فلسفه مخالف بودند که فلاسفه را متهم به کفر میکردند. از منظر این فقها، بحث وحدت وجود که برخی فلاسفه از جمله ملاصدرا آن را بیان میکنند و به معنی یکی بودن وجود خدا با انسان و موجودات و حیوانات و همه آفرینش است، در حقیقت کفر به خداست. البته فلاسفه برداشت خود را متفاوت از فلسفه میدانند و آن را توجیه میکنند و در مخالفت با دین نمیدانند، ولی به هر حال بسیاری از فقها آن را نمیپذیرند.
آیتالله حکیم در کتاب مستمسک خود آورده است؛ کسی که دم از وحدت وجود بزند، کافر است. البته فلاسفه هم میگویند که این آقایان چون فلسفه نخواندهاند و با آن آشنا نیستند علیه آن موضع میگیرند. کسانی مانند امام(ره) هم چون فقیه و اصولی و حکیم و فیلسوف بودند، تضادی بین فلسفه و عرفان با فقه و سیاست قائل نبود.
فقها حرف و سخنان متقن و مستند را شامل آیات و روایات معتبر میدانند و رابطه خوبی با فلسفه و فلاسفه ندارند؛ آیتالله صافی هم در زمره کسانی بود که با فلسفه مخالفت میکرد و در مدرسه آیتالله گلپایگانی، که مدیریت آن بعد از وفات ایشان برعهده خودشان بود، اجازه تدریس فلسفه نمیدادند. درباره عرفان هم اگر بخواهیم به عنوان یک رشته بنگریم، مخالف بود و حتی آن را در حد خرافات میدانست، ولی عرفان به معنای معرفت به وجود خدا و توحید و نبوت و معاد و ارادت به اهل بیت(ع) را قبول داشت. عارفی که گوشه انزوا را برمیگزید و کاری به کار مردم و تحولات اطراف خود نداشت، مورد تأیید ایشان نبود. به همین دلیل رشته عرفان در مدرسه ایشان تدریس نمیشد.
تالیفات ایشان بیشتر در چه زمینهای است؟
فقیهی: ایشان قلم زیبا و روانی داشتند و آثار خوبی هم نوشتهاند؛ از جمله کتاب الحج در سه جلد، صلاه، خمس و بیانالاصول. دروسی که هم در مدرسه آیتالله گلپایگانی داشتند، تبدیل به کتاب شده است و شاگردان زیادی را تربیت کردند. آیتالله صافی هم فقیهی والا و هم اصولی بود.
البته ایشان آرایی هم داشتند که جلب توجه میکرد، به خصوص درباره موسیقی.
فقیهی: بله، ایشان حرمت مطلق برای موسیقی قائل بود. نظر آیتالله العظمی گلپایگانی هم همین بود. نظر مرحوم امام(ره) هم در ابتدا این بود، ولی بعد تغییر کرد و موسیقی مطرب را حرام کردند و موسیقی غیرمطرب را دارای اشکال نمیدانستند. البته موسیقی مطرب و ملاک آن از سوی امام بیان شده است. مقام معظم رهبری هم موسیقی مطرب و غنا را حرام میدانند و هر کدام از این فقها برای خود دلایلی دارند.
موضع سیاسی ایشان چگونه بود؟
فقیهی: ایشان واقعا دلسوز حقیقی نظام اسلامی بود و اگر تضعیف نظام را میدید، اشک میریخت. اگر بدحجابی و بیحجابی و خلاف شرع میدید، ناراحت میشد و غیرت دینی داشت و علاقهمند بود که انقلاب براساس آرمان و اهدافش پیش برود و وقتی کارهایی خلاف آن را میدید، عصبانی میشد. هدف امام(ره) هم این بود که اهداف اسلام در قالب نظام اسلامی اجرا شود و اگر امروز شاهد برخی انحرافات هستیم، ایراد از اسلام و انقلاب اسلامی نیست، بلکه اشکال از مسلمانی ماست.