شبکه اجتهاد: قصه عمامه و خون، حکایت جدیدی نیست. همین رمضان شاهد است و محراب مسجد کوفه؛ که عمامه و خون، چگونه باهم در سحرگاه ۱۹ رمضان رستگار شدند. عمامهای که در گودال خونین به غارت رفت، خوب قصه عروج را میشناسد.
شیخ شمسالدین محمد نبطی جزینی و زینالدین بن علی بن احمد عاملی جُبَعی را شهید اول و ثانی نام نهادهاند تا فقاهت از نخست با شهادت همنشین باشد.
از شیخ فضل الله نوری تا نواب صفوی، از یونس استاد سرایی یا همان میرزا کوچک جنگلی تا سیدحسن مدرس، از سید مصطفی خمینی تا سید محمدباقر صدر، از شریف قنوتی تا مصطفی ردانی پور، از مفتح تا مطهری، از بهشتی تا باهنر، از مدنی و دستغیب و اشرفی اصفهانی و صدوقی تا مالامیری و کریمیان و هادی ذوالفقاری، از محمدباقر حکیم تا شیخ نمر، از سید مصطفی موسوی تا شیخ راغب و بیش از ۳۵۰۰ شهید طلبه دفاع مقدس شاهدند که این نهضت مدیون عمامههای در خون نشسته است.
بگذار از مولوی جنگی زهی، ماموستا شیخ الاسلام، ملا عبدالحمید فرقانی، ماموستا برهان عالی، برهان الدین ربانی، مولوی فیض محمدحسین بر به همراه ۱۰۰ روحانی شهید اهل سنت کشور نیز سخن بگویم، ایشان نیز شاهد این مدعا هستند که برای دشمن تکتف در نماز یا غیرآن مهم نیست، دشمن مخالف عالمان مجاهد است و در این مسیر برای او شیعه و سنی تفاوتی ندارد.
کافی بخوانی یا صحیح، او با قرائت جهادی از اسلام مخالف است، در این میانه بدش نمیآید که گاهی بر طبل اختلاف بدمد و خون این دسته را به گرده آن یکی بیاندازد و به ریش قم و قاهره بخندد.
حادثه عمامههای در خون نشسته در صحن امن رضوی، حکایت استدامت استقامت حوزههای علوم دینی بر سبیل مجاهدت است.
گوارا باد شربت شیرین شهود و شهادت بر عاشقان مسیر وصل و چه زیباست جامه عروج خونین بر اندام فقاهت.
چه خوش فرمود آقا روح الله بزرگ، آن احیاگر اسلام جهادی در عصر حاضر، پس از شهادت علامه مطهری: بریزید خونها را؛ زندگی ما دوام پیدا میکند. بکُشید ما را؛ ملت ما بیدارتر میشود. ما از مرگ نمیترسیم؛ و شما هم از مرگ ما صرفه ندارید.
رزقنا الله قتلاً فی سبیل الاسلام