شبکه اجتهاد: مسئله افتاء، استفتاء و شرایط آن، از دیرباز در فقه شیعه مورد بحث و بررسی بوده است. در دوران صفویه و با اوجگیری منازعات میان اخباریون و فقها، مباحث تقلید و اجتهاد وارد مرحلهای جدید شد و نظرات گوناگونی در این زمینه مطرح گردید. در این میان، حیدر حبالله، متفکر معاصر شیعی، با ارائه دیدگاهی نوین در باب تقلید، سعی در بازتعریف این مفهوم دارد. این یادداشت، بر آن است تا با تکیه بر سخنرانی اخیر او که در کانال یوتیوب منتشر شده است، به تبیین و تشریح ارکان اصلی این نظریه بپردازد. این بررسی، فارغ از بحث ولایت فقیه و صرفاً در چارچوب مسئله اجتهاد و تقلید صورت میگیرد. لازم به ذکر است که حبالله در سخنرانی خود، وارد استدلالهای فقهی نشده و صرفاً به شرح دیدگاهیکه خود را به آن متمایل میداند و مقایسه آن با دیدگاه رایج و مشهور اکتفا کرده است.
ارکان دیدگاه حیدر حبالله در مسئله تقلید:
نظریه حیدر حبالله در مسئله تقلید، بر پنج رکن اساسی استوار است که در ادامه به تفصیل به آنها پرداخته میشود:
۱. تمایز تقلید از بیعت و ولایت: رجوع به متخصص، نه تبعیت تام
حیدر حبالله معتقد است که نباید تقلید را با مفاهیمی چون بیعت و ولایت خلط کرد. از نظر او، تقلید صرفاً رجوع فرد ناآگاه به متخصص (عالم دینی) برای دریافت احکام شریعت است. این رجوع، مشابه مراجعه به پزشک یا وکیل بوده و محدود به مباحث فتوایی (مسائل عبادی، معاملات، امور سیاسی و… مرتبط با احکام شرعی و در حیطه مسئولیت افتاء) است. بر این اساس، مقلد نیازی به تبعیت از مرجع در امور غیر فتوایی، برداشتهای سیاسی، اجتماعی، اقتصادی یا سلایق شخصی او ندارد. این تمایز، حریم خصوصی و استقلال فکری مقلد را حفظ کرده و از تحمیل نظرات غیر فقهی مرجع بر وی جلوگیری میکند. به بیان دیگر، رابطه مقلد و مرجع، یک رابطه تخصصی و مشورتی است، نه یک رابطه مبتنی بر تبعیت تام و تمام.
۲. نفی اجبار در پذیرش تقلید: انتخاب آگاهانه، مسئولیت فردی
حبالله بر این باور است که تقلید، انتخابی آگاهانه و از روی اختیار است. فرد باید با بررسی ادله و تحقیق، به رجوع به عالم دینی قانع شود. این انتخاب، با مسئولیت همراه است و شخص باید در پیشگاه خدا پاسخگوی انتخاب خود باشد. “انتخابی بودن” به معنای آزادی بیقید و شرط نیست، بلکه به معنای لزوم قناعت قلبی به درستی تقلید است. بر این اساس، اگر شخصی از نظر فکری به صحت تقلید به معنای مرسوم قانع نشد و دیدگاه دیگری را در این زمینه مطرح کرد یا برگزید، نباید تحت فشار فرهنگی و اجتماعی قرار گیرد. این رویکرد، بر اهمیت عقلانیت و استقلال فکری فرد در انتخاب مسیر دینی خود تأکید دارد.
۳. محدود کردن شرایط افتاء: فقاهت و امانتداری، ملاکهای اصلی
از نظر حبالله، مرجعیت منوط به دو شرط اساسی است: فقاهت (توانایی استنباط احکام شرعی از منابع معتبر) و امانتداری (وثاقت شخصی و تقوای فردی). او شروطی مانند اعلمیت، ذکوریت و حیات را اصول ثابت نمیداند. از دیدگاه وی، اگر شخصی از نظر مکلف (اگر خودش اهل تشخیص است) یا اهل خبره (اگر خودش اهل تشخیص نیست) فقیه باشد و توانایی استنباط مسائل را داشته باشد و از نظر مقلد امین باشد، برای دریافت فتوا کفایت میکند. این دیدگاه، دایره مراجع تقلید را گستردهتر کرده و امکان انتخاب را برای مقلدان افزایش میدهد.
۴. تفکیک مرجعیت فقهی از مرجعیت در اداره امور: تخصصگرایی و پاسخگویی
حبالله معتقد است که فقیه (صالح برای فتوا) لزوماً مدیر امور شیعه (ولو بخشی از ایشان) نیست. از نظر او، فقیه فقط مسئولیت پاسخگویی به سؤالات، اصدار فتوا و بیان نظر شرع در حیطه افتاء را دارد. نقش مرجعیت در اداره امور و نقش کشف و اعلان نظر دین، دو مسئولیت مجزا هستند، هرچند میتوانند گاهی در یک فرد جمع شوند. حبالله پیشنهاد میدهد که مرجعیت در اداره امور میتواند بر اساس انتخاب و برای یک دوره مشخص تعیین شود و وظایفی چون ساماندهی مالی، اجتماعی و مدیریتی جامعه شیعه، بهبود وضعیت اقلیتها و حمایت از شیعیان جهان را بر عهده گیرد. به عنوان مثال، نهادی برای جمعآوری و توزیع وجوهات شرعی، رسیدگی به امور ایتام و حمایت از مراکز آموزشی-فرهنگی، توسط مرجعیت در اداره امور (نه لزوماً فقیه اعلم، بلکه فردی با تواناییهای مدیریتی و ارتباطی بالا) اداره شود. این تفکیک، ضمن تخصصی کردن وظایف مرجعیت، زمینه پاسخگویی و شفافیت بیشتر را فراهم میکند.
۵. اصالت انتخاب فتوا بر مبنای اقناع مکلف: عقل و وجدان، راهنمای پیروی از شریعت
به باور حبالله، انتخاب فتوا، وابسته به ترجیح و اقناع فکری مکلف است. هر فرد، پس از سنجش و تفکر، فتوایی را برمیگزیند که با تعالیم و روح اسلام، از منظر خودش، موافقت بیشتری دارد. مکلف باید در مورد مسائل مختلف تحقیق کند، دیدگاهها را بررسی کند، و با توجه به عقل و وجدان خود، تصمیمی آگاهانه بگیرد. در موارد دشوار، مکلف مجاز است از میان فتاوای فقهای امین انتخاب کند و لزومی ندارد که حتماً به یک فقیه خاص یا اعلم پایبند باشد. این رویکرد، بر نقش عقل و وجدان در فهم دین تأکید کرده و به فرد اجازه میدهد تا با استقلال و آگاهی، مسیر دینی خود را انتخاب کند.
(بدیهی است، انتشار مطالب در «اجتهاد» به هیچ روی، به منزله تأیید و یا رد دیدگاههای وارده نیست و صرفاً از باب تعاطی افکار و تضارب آرا و زمینهسازی برای هماوردی اندیشههای متفاوت صورت میپذیرد.)