در قلب نظام آموزشی حوزوی، حلقهای درخشان و تعیینکننده به نام «درس خارج» وجود دارد؛ مرحلهای که در آن آموزش متون به پایان میرسد و فرایند ظریف و پیچیده «اجتهاد» آغاز میشود. این مرحله، نه یک درس، که یک کارگاه تربیت مجتهد است. سؤال اصلی اینجاست: در این مرحله، نقش استاد و شاگرد چیست و روش تدریس باید چگونه باشد تا گذار از مرحلهٔ فراگیری به مرحلهٔ استنباط حکم شرعی به درستی محقق شود؟
اختصاصی شبکه اجتهاد: حجتالاسلام سیدمحسن مرتضوی، محقق و مدرس خارج فقه حوزه علمیه قم، در گفتار پیشرو به تبیین چهار سبک اصلی تدریس درس خارج، یعنی «سبک سامرایی (شاگردمحوری)»، «سبک استادمحوری»، «سبک دومرحلهای» و «سبک تحقیق جمعی» میپردازد. وی زوایا، محاسن، معایب و تفاوتهای این سبکها را بررسی و در پایان، ویژگیهای یک استاد مطلوب در درس خارج را برمیشمارد.
درس خارج؛ از گذشته تا امروز
آخرین مقطع تحصیلی در حوزههای علمیه، دورهای با عنوان «درس خارج» است. مقصود از «خارج»، درسی است که متن مشخصی ندارد و استاد در آن، با بهرهگیری از منابع گوناگون، آراء و ادلهٔ علمای بزرگ را بررسی کرده و نظر مختار خود را بهشکل مستدل تبیین مینماید.
درگذشته حوزههای علمیه نوعا دارای فقه و اصول متن محور بودند مثلا در فقه کتابهایی چون «النهایه» اثر شیخ طوسی، «شرایع الاسلام» محقق حلی، «قواعد الاحکام» علامه حلی، «لمعه» و «شرح لمعه» شهیدین و «ریاض المسائل» تدریس میشد. در علم اصول نیز کتابهایی مانند «التذکره» شیخ مفید، «زبدهالاصول» شیخ بهایی، «معالم الاصول»، «الوافیه» ملاعبدالله تونی، «قوانین الاصول» میرزای قمی، «فصول» و سپس «فرائدالاصول» شیخ انصاری و «کفایهالاصول» مرحوم آخوند خراسانی مورد تدریس قرار میگرفت.
هدف از تحصیل در درس خارج، کسب ملکه اجتهاد و مهارت در استنباط احکام از منابع اصیل دینی است. در این دوره، طلبه با تسلط یافتن بر مبانی بزرگان، توانایی و قدرت نظریهپردازی پیدا میکند. بنابراین، درس خارج در واقع آموزش روش اجتهاد است؛ آموزش میدهد که چگونه از منابع برای استنباط احکام استفاده کنیم، چگونه ادله را چینش و ترتیب نماییم، و با نظرات و اقوال بزرگان چگونه برخورد و یا استفاده کنیم تا در نهایت، به حکم مطلوب دست یابیم.
اقسام تدریس خارج به لحاظ شیوه و شکل تدریس
چهار شیوه متداول و مهم در روش تدریس خارج وجود دارد که عبارتند از:
الف. سبک سامرایی (شاگردمحوری)
ب. سبک استاد محوری
ج. سبک دو مرحلهای؛
د. تحقیق جمعی
الف) سبک سامرایی
این سبک به سبک شاگردمحوری، معروف و دارای ویژگیهای منحصر به فردی است. میرزای شیرازی رحمه الله، بارزترین مجری این روش بوده است. در این روش، ابتدا استاد مسئله اصولی یا فرع فقهی را مطرح، و همه مطالب و رئوس آن را بررسی میکند. پس از بررسی موضوع توسط استاد، اصل بحث، به صورت شاگردمحوری و مباحثه میان شاگردان و استاد آغاز میشود و شاگردان به اظهار نظر و نقض و ابرام میپردازند و از آرا و افکار آنها در درس بهره برده میشود. آزاداندیشی و بهره بردن از نظریات طلاب و به حرکت در آوردن شاگردان، به گونهای بود که وقتی از میرزای شیرازی سؤال میشد، ابتدا ایشان از شاگردان نظر میخواستند و پس از اظهار نظر شاگردان، به آنها جواب میداد و با این شیوه، استعداد شاگردان هم شناسایی میشد.
در این روش همه شاگردان پیش از حضور در درس، به تحقیق و بررسی آرا و تفکر میپرداختند. سپس در کلاس شرکت میکردند. از آنجا که این سبک بر اساس شاگردمحوری بود، گاهی استاد چندین ساعت به کلاس ادامه میداد. میرزای شیرازی، بر اساس استعداد شاگردان، آنها را امتحان میکرد و به آنها موضوع تحقیق میداد. سپس از آنها نتیجه تحقیق را میخواست. او با تمام وجود با آنها سخن میگفت و به این ترتیب، شاگردان را کارآزموده میساخت.
مکتب سامرا، مکتب دقت و فکر و مناقشه است و شاگردان را به فکر و تتبع وا میدارد. این سبک بر تقریرنویسی هم تأکید داشت و شاگردان را از حضور طولانی در درس و صَرف سالیان طولانی عمر و استماع صِرف باز میداشت. افزون بر میرزای شیرازی، میرزا محمدتقی شیرازی، سید محمد فشارکی، میرزا عبدالهادی شیرازی از طرفداران مکتب سامرا بودهاند. در این سبک، افراد با سرعت بیشتری پیشرفت میکردند و طی مدت کوتاهتری مجتهد میشدند.
در این سبک، شاگرد روش منطقی اندیشیدن، صحبت کردن و ارائه نظر به دیگران و احترام به نظر مقابل را میآموزد. تکیه بر فکر کردن در روش سامرایی، نقطه قوت مهمی است، چون شاگرد فقط مستمع و تابع استاد نیست، بلکه خود میاندیشد و نظری را اختیار میکند. از این رو، در این روش، یادگیری با فهم و تعقل است.
در این سبک، شاگرد لازم نیست استادان متعددی داشته باشد و در دورههای مختلف درس خارج شرکت کند و شاید شخص در هفت سال بتواند به درجه اجتهاد برسد. البته لازمه این سبک درسی، تقلیل در تعداد شاگردان کلاس است که البته به اجتهاد آنها کمک شایانی میکند. البته نپذیرفتن هیچ اصل موضوعی در این سبک برای شروع درس و زمان بسیار طولانی، باعث بینظمی و خستگی میشده است که برای اینها باید راه حلی در نظر گرفت. شاید به سبب همین نقاط ضعف، این روش در حوزهها متروک شده است، اما سزاوار است این روش مجتهدپرور با ضوابط صحیح آن احیا شود تا طلاب را زودتر به مقصد برساند. مرحوم آخوند خراسانی، سیدمحمد کاظم یزدی، سید محمد فشارکی، میرزای نائینی از پرورش یافتگان این روش میباشد.
میتوان گفت که در این شیوه شش مرحله طی میشود که عبارتند از:
۱- پیش مطالعه، یعنی با توجه به منابع و کتب علمای پیشین، به بررسی اقوال و دلایل هر فرع فقهی یا اصولی میپردازند و نظریهای را انتخاب میکنند.
۲- پیش مباحثه، یعنی قبل از شروع درس با هم مباحثه خود مطلب درس آینده را بررسی میکنند و بر اشکال به یکدیگر و تبادل نظر میپردازند.
۳- شرکت در درس استاد با ذهنی که به وسیله پیش مطالعه و مباحثه آماده شده است که گاهی با نوشتن مطالب مهم درس استاد همراه است.
۴- سؤال و اشکال کردن در درس که موجب رفع ابهامهای ذهنی و یا تصحیح نظریات استاد میشود و در نهایت، طلبه بدین وسیله نظریه انتخابی خود را در معرض آزمایش قرار میدهد.
۵- مرور مجدد و مطالعه نظریات و دلایل استاد و انتخاب نظر نهایی به وسیله شاگرد.
۶- نوشتن کامل درس به صورت منقح همراه با خلاصهای از مطالب مطرح شده که به منظور حفظ و جمع آوری نظریه استاد و شاگرد صورت میگیرد.
ب) سبک استادمحوری
این روش، شیوه متأخرین حوزه نجف و قم است و شاید امروزه متداولترین روش تدریس در حوزه علمیه همین شیوه باشد. در این سبک، استاد مهمترین نقش را دارد. استاد فرع فقهی یا اصولی را مطرح، سپس اقوال و دلایل آن را بررسی میکند و به نقض و ابرام میپردازد و در پایان با جمعبندی ادله، نظر خود را میگوید یا یکی از همان اقوال را انتخاب میکند. در این روش، استاد مانند یک خطیب به سخنرانی میپردازد و شاگردان جز در موارد اندکی که به اشکال در کلاس میپردازند، نقش فعالی در کلاس ندارند و صرفاً مستمع و نگارنده بحث هستند. در مواردی که کلاس شلوغ باشد، شاگردان حتی از اشکال و سؤال در درس هم محروم هستند.
گامهای اجتهاد و استنباط توسط استاد در این روش بدین صورت خواهد بود:
– تحریر محل بحث
– بررسی منصوص بودن یا نبودن مسأله
– ریشه یابی تاریخی مسأله
– بررسی وجود مسأله در کلمات عامه
– بررسی وجود مساله در کلمات قدمای اصحاب
– بررسی سیر تطور مساله در کتب فقهی
– بررسی و دسته بندی اقوال درمسأله (وصیت امیرالمومنین (ع) به محمد بن حنفیه (اضمم آراء الرجال بعضها الی بعض ثم اختر أقربها الی الصواب و أبعدها من الارتیاب ) نهج السعاده ج۷ ص۲۰۴
– اتخاذ رای و نظر اجتهادی در مسأله
سبک استادمحوری در اداره و نظم کلاس تأثیر خوبی دارد، ولی انفعال شاگردان، نداشتن فرصت برای بحث و انتقاد، فرصت نداشتن برای سؤال و رفع اشکال، در نگرفتن بحث جدّی، نبود اقدامپژوهی و فعالیت مستمر، حافظهمحوری به جای تفکرمحوری، حل نشدن مشکلات و سؤالات درس، از مشکلات اساسی این سبک است. البته میتوان با پیش مطالعه و مباحثه و تقریر نویسی ضعفهای این روش را جبران نمود.
تقریر نویسی
تقریر به معنای ثبات و قرار و مسقر کردن یک سخن یا دیدگاه و اندیشه و تثبیت آن میباشد، به طور کلی برای نقل اقوال و دیدگاهها دو شیوه وجود دارد : نقل غیر تقریری و نقل تقریری، در نقل غیر تقریری عین عبارتها و تعابیر فرد مورد نظر مو به مو برای دیگران نقل میشود و در نقل تقریری مقرّر ابتدا مطالب استاد را در ذهن و فکر خود درک کرده و آن را هضم میکند و پس از پروراندن آن با چینش جدید برای دیگران نقل میکند بی آن که در مفاد آن خلل و آسیب و انحرافی وارد شود.
ثمرات تقریر نویسی
– بومی شدن مطالب نزد مقرر و دستیابی وی به درک و فهمی عمیق تر از آنها
– پی بردن به میزان خطای خود و میزان فهم یا عدم فهم مباحث
– کشف نقاط ضعف و قوت مباحث ارائه شده توسط استاد
– کمک به توانایی بازگویی دیدگاههای گوناگون
– تهذیب و سامان بخشی به اقوال و دیدگاهها
– پرداختن به نوعی از تمرین اجتهاد و تطبیق قواعد بر مصادیق آن
انتقال بینشها و مهارتهای تولید شده در درس خارج به دیگران و نسلهای بعد
شیوه تقریر نویسی
– مطالعه و مباحثه دقیق درس قبل از نوشتن
– تنظیم و تبویب مطالب استاد
– نوآوری در تنظیم مطالب و پرهیز از نقل کلمات استاد بدون کم و کاست
– نقد و بررسی و تکمیل مطالب استاد
– رعایت کامل ادبیات نوشتاری و پرهیز از نوشتن گفتاری
– رعایت اختصار
– ذکر فهرست فنی و صحیح از مطالب درس
– نتیجه گیری از فرمایشات استاد
– ذکر خلاصه درس در پایان هر جلسه
ج) سبک دو مرحلهای
ابتدا استاد در این روش، طبق شیوه استادمحوری درس میگوید و سپس در مرحله دوم، شاگرد، فعال است و امکان سؤال و اشکال برای او فراهم میشود. در مرحله دوم، زمینه فراهم میشود تا طلاب مستعد، مطالب را بهتر درک، و طلاب ضعیف، ضعف خود را جبران کنند. این روش را بزرگانی چون مرحوم مقدس اردبیلی، آخوند خراسانی و سید محمدباقر درچهای، در حوزه نجف و اصفهان به کار میگرفتند و امروزه در حوزه قم هم اجرا میشود.
در این روش، سبکهای فرعی متعددی وجود دارد. برای نمونه، آخوند خراسانی درس را یک بار بیان میکرد و شاگردان قویتر، یک بار دیگر، درس را برای افراد ضعیف تقریر میکردند و حوزههای کوچکتری تشکیل میدادند .مثلا نقل شده مرحوم سید محمدباقر درچهای، یک بار، درس را صبح میگفت و عصرها هم همان درس را تکرار میکرد. برخی ابتدا درس را ارائه، و ساعتی جداگانه برای رفع اشکال و سؤالات، مقرر میکنند.مرحوم آیتالله سید حسین کوه کمرهای درس شیخ اعظم انصاری را برای شاگردان استاد تقریر میکرد و حدود چهارصد طلبه فاضل در این درس حضور پیدا میکردند.
همچنین مرحوم مقدس اردبیلی یک درسی عمومی داشتند. سپس برای شاگردان با استعداد خود مثل «صاحب مدارک» و «صاحب معالم» درسی خصوصی داشتند که از عمق بیشتری برخوردار بود. مرحوم آیتالله میرزا جواد تبریزی در قم نیز همین روش را داشتند و پس از درس عمومی در گعده خصوصی با شاگردان خاص خود به رفع اشکالات و شبهات میپرداختند و به اذعان شاگردان ایشان استفاده از گعده علمی استاد به مراتب بیشتر از درس عمومی ایشان بوده است. این سبک نقایص سبک استادمحوری را تقلیل میدهد و فرصتی برای پیش مطالعه و دقت و ارزیابی مطالب استاد برای شاگردان ایجاد میکند. در حقیقت، این روش، جمع بین سبک شاگردمحوری «سامرایی» و استادمحوری است و فایده هر دو را دارد، به شرطی که تعداد شاگرد در مرحله دوم خیلی زیاد نباشد. در صورتی که مرحله دوم تدریس توسط شاگردان قوی صورت گیرد، استادانی برای آینده حوزه پرورش خواهند یافت. البته شرکت در دو مرحله درس، مستلزم صرف وقت بیشتری است.
د) سبک تحقیق جمعی
این سبک مورد عنایت و توجه برخی بزرگان است و به آن سفارش میکنند و در رشتههایی مثل تفسیر و عقاید ـ و نه در فقه و اصول ـ در حوزه علمیه قم رایج است. این روش، تدریسی اصطلاحی نیست، ولی چون کار درس را انجام میدهد، جانشین آن میشود و در ردیف سبکهای تدریس قرار میگیرد. در زمان گذشته، بزرگانی همچون مرحوم عیاشی و علامه مجلسی از این سبک غافل نبودند و از این سبک بهره میجستند.
در این سبک، مثلاً چند نفر یک موضوع فقهی را از قبل مد نظر قرار میدهند و مطالعه و بررسی میکنند و آنگاه در جلسهای علمی، یافتههای خود را با دیگران در میان میگذارند و هر کدام به نظر دیگری، اشکال میکند و به تضارب آرا میپردازند. در این روش، بیشتر مسائل با پیش مطالعه و بعد از درس با مباحثه جمعی حل میشود و در پایان، هر کس نظری را برمیگزیند.
این سبک برای افراد تازهوارد مناسب نیست، ولی برای افرادی مناسب است که توانایی لازم برای این کار را کسب کرده و حداقل یک دوره درس خارج اصول را گذراندهاند. در این روش بهتر است یکی از استادان درس خارج، مانند بقیه شاگردان در جلسه درس حضور پیدا کند و از اعضای فعال باشد. فعالیت مداوم، تفکر و به کار افتادن قدرت خلاقیت و ابتکار، فعالیتِ علمی ـ پژوهشی به صورت دسته جمعی و به دست آوردن قدرت تفهیم و تفهم، به دست آوردن قدرت استدلال و یادگیری حل مسئله، از ویژگیهای این سبک است.
این سبک، ویژگیهای سبک سامرایی را دارد و مجتهدپرور است و وقت کمتری میطلبد و پیشرفت تحصیلی بیشتری در پی دارد. از این رو، لازم است طلاب به این سبک عنایت بیشتری داشته باشند. مقام معظم رهبری نیز بر این روش تأکید دارند و جلسه شورای افتای ایشان نیز با سبک تحقیق جمعی کار میکند.
ویژگیهای مطلوب استاد درس خارج
– داشتن مبنا و مکتب و سبک خاص
– صرف وقت کافی برای مطالعه و تحقیق (فراغت بال)
– ارائه گزینشی اقوال و پرداختن به مبانی و فروعات مهم و کاربردی
– سادهگویی و پرهیز از بیان پیچیده و مغلقگویی
– ارائه و چینش درس به صورت منظم و منضبط و دقیقی
– توجه دادن طلاب به مبانی و روشها و نکات کلیدی و کاربردی بحث
– استاد شاگرد پرور که بتواند روحیه تحقیق و بحث و تبیین مطالب را در طلاب تقویت کند.
شبکه اجتهاد اجتهاد و اصول فقه, حکومت و قانون, اقتصاد و بازار, عبادات و مناسک, فرهنگ و ارتباطات, خانواده و سلامت



