آیتالله موسوی اردبیلی(ره) با وجود نوآوریهایی که در فقه داشت، هیچگاه در مجامع حوزوی متهم به ابداع روش جدید و سخنان شاذ نشد چون نحوه نوآوری ایشان به گونهای بود که همواره نوآوری را با حفظ ساختار فقه دنبال میکرد و هیچ وقت به دنبال ساختارشکنی در فقه نبود بلکه معتقد بود در عین حفظ ساختار باید نوآوری کرد.
به گزارش شبکه اجتهاد، پنجمین سالگرد ارتحال آیتالله سید عبدالکریم موسوی اردبیلی (ره)، به همت معاونت پژوهشی دانشگاه مفید شامگاه سهشنبه گذشته در دفتر این مرجع فقید شیعه برگزار شد و اعضای هیئت علمی دانشگاه و نیز فرزندان ایشان در نشستی به بررسی آراء و اندیشههای آیتالله موسوی اردبیلی و نقل خاطراتی از ایشان پرداختند.
سیدعلی موسوی اردبیلی: آیتالله موسوی اردبیلی هیچ وقت به دنبال ساختارشکنی فقه نبود
حجتالاسلام والمسلمین سیدعلی موسوی اردبیلی طی سخنانی در این نشست اظهار داشت: مرحوم آیتالله موسوی اردبیلی نقل کردند که در دهه ۲۰، شب عاشورا، کربلا رفته بودم. تهرانی در کربلا تکیه زده بودند و دو سخنران داشتند؛ یکی آقای فلسفی و یکی هم آشیخ علی اکبر ترک. من رفتم داخل هیئت، تاریک بود و کنار دیوار نشستم اول مرحوم فلسفی سخنرانی کرد. بعد آشیخ علی اکبر ترک رفت بالای منبر و شروع به روضه خواندن کرد. کمی که خواند از حال رفتم. وقتی به هوش آمدم دیدم همه رفتند. بلندشدم که خانه بروم، احساس کردم لباسم خیس است. دست زدم دیدم پر از خون است. سرم هم درد میکرد، دست زدم به سرم، دیدم که شکسته است. فهمیدم وقتی آشیخ علی اکبر وقتی روضه میخوانده به قدری متاثر شدم که سرم را به دیوار زدم و شکسته و خونریزی کرده و نفهمیدم.
او عنوان کرد: مرحوم آیتالله موسوی اردبیلی نه تنها در علم فقه سرآمد بود بلکه در اصول هم اینگونه بود؛ به عنوان مثال، عقل ترتبی را قبول نداشت و میگفتند عقل ترتبی حجیت ندارد.
فرزند آیتالله موسوی اردبیلی در مورد روایتی مربوط به الحاق فرزند به پدر گفت که مرحوم آیتالله موسوی اردبیلی آن را امری عقلایی میدانست نه تعبدی به این معناکه میگفت هم امکان دارد ملحق به فردی شود به عنوان فرزند صحیح و سالم او یا ملحق به فردی کنی به عنوان ولدالزنا. عقلا میگویند رعایت مصلحت بچه در این است که او را ملحق کنی به کسی که با الحاق بچه به او، حقوق بچه رعایت میشود.
او به نمونه دیگری در بحث ضمان عقدی اشاره کرد و گفت: این مساله از اهمیت زیادی در شیعه برخوردار است. کسی که ضامن میشود، دائن باید سراغ ضامن برود نه مدیون. مرحوم آیتالله موسوی اردبیلی، این مطلب را رد میکردند و میگفتند روایتی در این زمینه نداریم و دلیل آن هم اجماع است که حجیت ندارد. چون اصل آن معلوم نیست و ثانیا مدرکی بودن آن محتمل است. لذا حجیت ندارد.
موسوی اردبیلی در ادامه به نظر آیتالله موسوی اردبیلی در ارث زوجه اشاره کرد و افزود: مرحوم آیتالله موسوی اردبیلی میفرمایند که اگر زن از حیث خصوصیاتی که دارد ماند جمال و امثالهم که به دلیل این ویژگیها برای ازدواج مورد رغبت افراد قرار میگیرد به نحوی که نوعا بعد از مرگ شوهر، در معرض نکاح است، از زمین محل سکونت مرد و خانوادهاش ارث نمیبرد؛ اما اگر زمینی دارد که سرمایه اوست، اینجا زن از زمین ارث میبرد؛ اما اگر این زن به نحوی است که رغبت به نکاح او وجود ندارد حتی از زمین محل سکونت شوهر ارث میبرد.
او در پایان با بیان اینکه مرحوم آیتالله موسوی اردبیلی در حاشیهای که بر عروه نوشتند به شان فقیه اشاره میکنند، گفت: ایشان برخلاف نظر فقها که شان فقیه را فهم موضوع نمیدانند، فقیهی که نتواند موضوع را بفهمد، فقاهت او محل اشکال است.
استاد حوزه علمیه یادآور شد: مرحوم آیتالله موسوی اردبیلی با وجود نوآوریهایی که در فقه داشت، هیچگاه در مجامع حوزوی متهم به ابداع روش جدید و سخنان شاذ نشد چون نحوه نوآوری ایشان به گونهای بود که همواره نوآوری را با حفظ ساختار فقه دنبال میکرد و هیچ وقت به دنبال ساختارشکنی در فقه نبود بلکه معتقد بود در عین حفظ ساختار باید نوآوری کرد.
مسعود موسوی اردبیلی: آیتالله موسوی اردبیلی استدلالهای فلسفی را پایه اعتقادات دینی خود قرار نمیداد
دکتر سید مسعود موسوی اردبیلی هم در این مراسم، با حکیمانه خواندن مشی این مرجع فقید گفت: مرحوم والد خوب فلسفه خوانده بودند اما هیچگاه تاکیدی بر این اطلاعات فلسفی نداشتند، گرچه مشی ایشان به طور کامل فیلسوفانه و حکیمانه بود.
او تصریح کرد: مرحوم آیتالله موسوی اردبیلی هم در نجف نزد مرحوم آیتالله بادکوبهای فلسفه خوانده بودند و هم در قم خدمت مرحوم علامه فلسفه تحصیل کرده بودند و هم در سالهای اقامت در تهران در پیش از انقلاب به طور منظم مباحثه فلسفی و تدریس اسفار داشتند.
رئیس دانشگاه مفید قم با بیان اینکه در ایام کودکی به مباحثات ایشان در فلسفه گوش میدادم و همین زمینه آشنایی و علاقمندی من به فلسفه شد، گفت: در کتابخانه ایشان از پیش از انقلاب تعداد قابل توجهی کتابهای فلسفه غربی وجود داشت و این نشان دهنده تعلق خاطر آیتالله موسوی اردبیلی به فلسفه جدید بود. با همه اینها، موضع ایشان نسبت به آموزههای فلسفی بسیار شکاکانه بود و مطلقا قائل نبودند که استدلالهای فلسفی منجر به نتایج یقینی میشود و این استدلالها را هیچ گاه پایه اعتقادات دینی قرار نمیدادند. علی رغم این نگاه شکاکانه به ادعاهای کلام فلسفی، در مقام باور به آموزههای دینی از ایمان کم نظیری برخوردار بودند. در واقع منش عملی ایشان سرمشقی بود برای این منظور که چگونه ممکن است بر پارادکس شناخت شناسانه زیر غلبه کرد: علی رغم این که باوری را به اثبات فلسفی نرساندهایم چگونه میتوانیم به آن دل ببندیم و به آن ایمان بیاوریم. البته فرصت باز کردن مبنای نظری ایشان در خصوص غلبه بر این پارادکس شناخت شناسی در این فرصت مختصر فراهم نیست.
او تعامل از روی سعه صدر با صاحبان افکار مخالف را از ویژگیهای شخصیتی آیتالله موسوی اردبیلی برشمرد و گفت: مرحوم والد در گفت وگو و تعامل با اندیشوران و صاحبان افکار از هر دین و مذهبی با سعه صدر فراوان برخورد میکرد و هرگز خود را حق مطلق و طرف مقابل را باطل مطلق فرض نمیکرد، بلکه همواره میکوشید از آن صاحبان آرای مخالف یا متمایز، بیاموزد و به این طریق معرفت دینی خود را عمق ببخشد.
موسوی اردبیلی افزود: از جمله نتایج مشی حکیمانه مرحوم آیتالله موسوی اردبیلی این بود که در عین حالی که در باره اهل بیت مطلقا اهل غلو نبود، در محبت و اردت به اهل بیت کم نظیر بود؛ یعنی لازمه ارادت به اهل بیت را این نمیدانست که در باره ایشان غلو کند و العیاذ بالله مقام ایشان را به مقام ربوبی نزدیک سازد.
سعید رهایی: آیتالله موسوی اردبیلی در برخی استنباطات فقهی به مردم به عنوان قاعده اولیه توجه داشت
حجتالاسلام والمسلمین سعید رهایی طی سخنانی اظهار داشت: یکی از نکاتی که در اندیشههای مرحوم آیتالله موسوی اردبیلی و سیره و منش ایشان مورد توجه است، به فکر مردم بودن است.
او با اشاره به روش ائمه معصومین (ع) در توجه به مردم گفت: مرحوم آیتالله موسوی اردبیلی هم در سیره عملی و هم در استنباطات فقهی خود به مردم و حقوق آنها توجه داشت.
عضو هیئت علمی دانشگاه مفید بیان داشت: ایشان در سیره اجتماعی خود، سخنان غرایی در دفاع از شوراها و ارجاع به آنها دارند و درعمل تلاش میکردند که حقوق مردم رعایت شود.
او خاطرهای در این زمینه از آیتالله موسوی اردبیلی نقل کرد و گفت: روزی نزد ایشان رفته بودم، دیدم به شدت گریه میکردند و محاسنشون خیس شده بود. علت را پرسیدم. گفتند که احساس میکنم فرصت چندانی ندارم و در پیشگاه خدا باید حاضر شوم. سپس گفت که هیچ وقت تشخیص دادم حق مردم در میان است و حق شخص در میان بوده است، تادیه کردم. حال اگر جهالت بوده و نمیدانستم در اختیار نبوده است و اگر میتوانستم از تضییع حق مردم جلوگیری کردم و اگر نمیتوانستم کنار کشیدم که در آن تعدی شریک نباشم.
رهایی ادامه داد: مرحوم آیتالله موسوی اردبیلی در برخی استنباطات فقهی هم به مردم به عنوان قاعده اولیه توجه داشت. از جمله در زمینه قصاص، قضا، تحکیم داوری، شرایط شهود.
او ادامه داد: مرحوم آیتالله موسوی اردبیلی در تمام استنباطهای فقهی خود بر این نکته توجه و تاکید داشتند که باید به حقوق مردم رسیدگی و حاجات آنها را برآورده کرد.
استاد دانشگاه مفید عنوان کرد: در بحث آزادیهای اساسی، ایشان معتقدند که ایجاد محدودیت برای آزادیها باید براساس قانون باشد و قانون باید طوری باشد که منجر به عدالت شود؛ و هدف قراردادن عدالت و رعایت حقوق مردم سبب میشود که دستاوردهای قابل توجهی داشته باشیم.
ابوالفضل موسویان: آیتالله موسوی اردبیلی به قرآن توجه ویژهای داشت
حجتالاسلام والمسلمین سید ابوالفضل موسویان هم در بخشی از این مراسم، بیان داشت: مرحوم آیتالله موسوی اردبیلی بااینکه فقیه بودند اما از جوانی توجه خاصی به قرآن داشتند.
او موضوع سخن خود را به زبان قرآن اختصاص داد و گفت: در آیه ۷ سوره آل عمران، سخن از آیات محکمات و متشابهات به میان آمده است.
مدیرگروه فرهنگ و معارف قرآن بیان کرد: به نظر آیتالله موسوی اردبیلی، محکمات که از آنها به ام الکتاب تعبیر میشود، به این دلیل است که برای فهم آیات متشابه باید به آنها رجوع کرد.
موسویان گفت: اینجا مساله زبان قرآن پیش میآید و مرحوم آیتالله موسوی اردبیلی برای اینکه مساله را باز کنند، به مساله ادبیات در هر زبان اشاره میکنند. سپس توجه ما را به روشهای تفهیم و تفهم مطالب جلب میکند و سپس میگویند برای اینکه با مخاطب خود مواجه شویم، سطح او را در نظر بگیریم و متناسب با سطح او صحبت کنیم. همچنین با توجه به فضای فرهنگی حاکم بر جامعه سخن بگوئیم.
او ادامه داد: آیتالله موسوی اردبیلی مواردی از زبانها از جمله زبان علمی، زبان عرفی و… را برمیشمرند و سپس میگویند که باید ویژگیهای قرآن را بیان کنیم.
کیاء الحسینی: دیدگاه آیتالله موسوی اردبیلی پیرامون مازاد ارزش تولید
حجتالاسلام والمسلمین سید ضیاءالدین کیاء الحسینی اظهار داشت: تحولاتی که در دنیای اقتصاد در قرن ۱۸ و ۱۹ رخ داد سبب تحولات بزرگی در زمینه عوامل تولید و اقتصاد شد. عرضه بی نهایت نیروی کار سبب میشد که یک ناهمگونی در توزیع درآمد به وجود بیاید و مازاد درآمد (هزینه تولید) محل نزاع بود که برای کیست؟ ساختار مالکیت آن زمان حکم میکرد که این مازاد درآمد برای صاحب ابزار تولید و سرمایه است و سبب میشد که منازعات اجتماعی و بحرانهای اقتصادی و اجتماعی در قرنهای ۱۹ و ۲۰ بالا بگیرد و نظریات مختلفی در این زمینه ارائه شد.
او افزود: در اقتصاد کلاسیک، کشورهای دارای مالکیت آزاد میگفتند که سهم و مازاد ارزش برای صاحبان سرمایه است و نیروی کار فقط دستمزد را میگیرد. گاهی اوقات نیروی کار در معادن ساعتها کار میکرد یا کارهای سنگین انجام میداد و فقط به دستمزد بسنده مینمود؛ لذا این مساله بود که اگر کار نکند باید بمیرد و اگر کار کند، منافع آن متعلق به صاحبان سرمایه است بنابراین انجام کار را انتخاب میکردند و بالتبع فاصله طبقاتی بیشتر میشد.
استاد اقتصاد دانشگاه مفید گفت: مکتب سوسیالیسم در این زمان ظهور کرد و گفت که این مازاد سرمایه باید به کارگر که موجب پدیدآمدن این منفعت است، تعلق بگیرد. درواقع نظریه مارکس به نوعی قالب شکنی بود در برابر اندیشمندان کلاسیک.
او اضافه کرد: نئوکلاسیکها بدون توجه به مباحث ارزشی، براساس روابط ریاضی اعلام کردند اگر دستمزد با ارزش نهایی نیروی کار برابر شود، میتوان گفت که برابر است که درواقع خواستند رفع رجوع کنند که موفق نشدند؛ بنابراین ارزش مازاد بر هزینه بواسطه تحولاتی که در اثر ورود ماشین به تولید ایجاد میشود برای کیست، در یکی دوقرن در اروپا و سپس در قرن اخیر شمسی در جهان اسلام مورد بحث قرار گرفت. عمده فقها در رابطه با اقتصاد به چند موضوع از جمله مالکیت پرداخته اند. آیتالله موسوی اردبیلی در عرصه عمل هم وارد شده و کارهایی کرده بودند.
کیاء الحسینی گفت: مرحوم آیتالله موسوی اردبیلی به این مساله قائل بودند که برای شناخت قوانین باید اخلاقیات و معارف و فروعات را به صورت کد منسجم ببینیم و بتوانیم از نص گرایی عبور کنیم و در بخشهای اجتماعی، اقتصادی و معاهدات ملاکات نصوص را پیدا کنیم.
او افزود: ایشان برخلاف نگاه مارکسیستی که انسان به صورت ماشین نگاه میکرد، طبق نگاه قرآنی، انسان را دارای غریزه نفع طلبی و دارای عقل و انتخاب میدانست.
استاد دانشگاه مفید گفت: اسلام همزمان به مساله تولید و کارآیی و در عین حال توزیع عادلانه که مخالف انگیزههای تولیدکننده نباشد، توجه دارد.
او بیان کرد: آیتالله موسوی اردبیلی معتقد بود که مازاد ارزش به واسطه سه دلیل میتواند مردود باشد؛ اول اینکه اگر عادلانه نباشد، دوم سبب استثمار مصرف کننده نباشد و سوم ابزار تولید و ماشین در دنیا نقش دارد.
میرسعید موسوی: آیتالله موسوی اردبیلی نگاه خردورزانه و عقلانی به مسائل داشت
دکتر میرسعید موسوی کریمی که سخنران پایانی مراسم بود در ارتباطی تصویری با محل مراسم، بیان داشت: دو رویکرد غالب در مورد فلسفه اسلامی است؛ یک رویکرد که وظیفه فلسفه را شناخت واقع براساس دادههای عقلی میدانند حتی نگاه تقدس گونه به آن دارند و فلسفه اسلامی را محصول نهایی تفکر بشری میدانند. رویکرد دوم، نگاه تکفیری و معاند به فلاسفه و عرفا دارند که گونه مشهور آن، دیدگاه مکتب تفکیک است.
او به دیدگاه مرحوم آیتالله موسوی اردبیلی در این زمینه اشاره کرد و گفت: مرحوم والد سالها فلسفه اسلامی خوانده بود و تسلط کاملی به مباحث فلسفه اسلامی داشت؛ سالها با آیتالله سیدرضی شیرازی مباحثه اسفار میکرد، در دهه ۵۰ اسفار تدریس میکردند. منطق منظومه و رهبری خرد را نزد ایشان خواندم.
فرزند مرحوم آیتالله موسوی اردبیلی بیان داشت: آن مرحوم به شدت مقابل مخالفان فلسفه و عرفان موضع گیری داشت و اصطلاح ایشان درباره این افراد این بود که «اینها بی سواد هستند، با چیزی که نفهمیدند، دارند دعوا میکنند».
او به نقل خاطرهای از مرحوم آیتالله موسوی اردبیلی پرداخت و ادامه داد: از ایشان شنیدم، در یکی از سفرهایی که به مشهد رفته بودند، برخی طلاب مشهد با کتابهای ابن عربی نزد ایشان آمده بودند و گفتند که ابن عربی کافر و ضدشیعه بوده است. ایشان به آنها گفتند جمله اول فتوحات را برای من معنا کنید. به ایشان گفتم که ضمیر «عدمه» به چه چیزی برمیگردد. اینها ماندند. من به ایشان گفتم شما هروقت فهمیدید ابن عربی چه میگوید، آنوقت بیائید باهم صحبت کنیم که ببینیم کافر بوده است یا خیر؟
موسوی کریمی گفت: مرحوم آیتالله موسوی اردبیلی نگاه تقدس گونه به فلسفه اسلامی نداشتند. ایشان تعریف میکردند که در دوران جوانی سفری به مشهد داشتند و زد آمیرزامهدی اصفهانی که بنیانگذار مکتب تفکیک بودند، رفتند. تعریف میکرد که مدرسه ایشان رفتم به احترام سیادت من، تمام قد بلند شد. گفتم آمده ام نزد شما منظومه بشنوم. خیلی ناراحت شد و گفت چرا میخواهی عمر خودت را تلف کنی؟ گفتم واقعش این است که میخواهم منظومه را نزد شما بخوانم چون شما منظومه را قبول ندارید و آن را نقد میکنید. میخواهم بدانم نقد شما چیست؟ و چگونه به منظومه نگاه میکنید.
او ادامه داد: ایشان نگاه غالب فلسفه مسلمان را درباره فلسفه اسلامی نداشت. خیلی اعتقاد به اینکه فلسفه موجود میتواند ما را به حاق واقع برساند و اسرار عالم را کشف کند یا هدایتگر باشد، نداشت. ایشان در بنیادی ترین مسائل اسلامی، نگاه انتقادی داشت. در عین حال، نگاه ایمان گروی هم نداشت بلکه معتقد بود فلسفه به ما کمک میکند نگاه عقلانی و خردورزانه به مسائل داشته باشیم و حتی همین نگاه را به فقه هم داشت.
عضو هیئت علمی دانشگاه مفید گفت: ایشان بارها به من میگفتند چرا فقه نمیخوانی؟ فقه خیلی شیرین است. من اینگونه برداشت کردم که منظور ایشان این است که فقه امری خردمندانه است. ایشان عقلانیت جمعی را در همه جا مهم میگرفت و آن چیزی که به نگاه عقلانیت جمعی کمک میکند، خواندن فلسفه است. به همین دلیل با کسانی که با فلسفه مخالف بودند، مخالفت میکردند و میگفتند شما نمیفهمید. درواقع از نگاه ایشان، فلسفه لازم بود اما کافی نبود.
او افزود: این نگاه خردورزانه و عقلانی را در همه مسائل اعم از اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و دینی داشت و این ذهن منطقی و فلسفی به ایشان در نگاه خردورزانه و عقلانی کمک کرده بود.
موسوی کریمی با بیان اینکه عقل بشر در شناخت بسیاری از مسائل محدودیت زیادی دارد، گفت: این سبب شده بود که مرحوم والد حیرت فلسفی داشته باشند و من بارها این حیرت فلسفی را در ایشان دیدم. این حیرت را تا آخر عمر ایشان داشتند. ایشان معتقد بود تا با پدیدهها به شکل حضوری مواجهه پیدا نکرده است، جواب مطمئنی پیدا نمیکند.
او ادامه داد: از نظر ایشان شاید فلسفه خیلی کمک نکند که پاسخها را پیدا کنیم اما دست کم کمک میکند که عمیق ترین پرسشها را طرح و به آنها فکر کنیم.