شبکه اجتهاد: قاعدهای کلی وجود دارد که طرفداری از وحدت اسلامی بدون متهم شدن به تفریط در اندیشه مذهبی و تسامح نخواهد بود. اما چند سالی است که این اتهام از ناحیه کسانی به فعالان عرصه وحدت اسلامی داده میشود که خود را طرفدار انقلاب اسلامی و معتقد به ولایت فقیه میدانند. بدیهی است که این عده به واسطهی راهبُردی بودن موضوع وحدت اسلامی در تفکر انقلاب اسلامی، طیف متهم شده را طرفدار افراطی وحدت اسلامی و خود را طرفدار واقعی و اصیل وحدت اسلامی معرفی کنند.
حال سؤال این است که طرفداری از وحدت اسلامی به چه معناست و چه اقتضائات و لوازمی دارد؟ آیا با صرف تکرار لفظ وحدت اسلامی و طرح شعاری آن، کسی وحدتی میشود؟
نهایت مطلبی که این افراد در بیان لوازم وحدت اسلامی بیان میکنند، این است که نباید به اهلسنت توهین کرد و غیر از این هیچ رفتار تبلیغی دیگری با موضوع وحدت اسلامی تعارضی ندارد. به دیگر سخن وقتی شما به اهلسنت توهین نمیکنی طرفدار وحدت اسلامی میشوی و کسی که لوازمی بیش از این را برای وحدت اسلامی مطالبه کند، طرفدار افراطی وحدت اسلامی است.
البته تعریف توهین نیز در نزد آنها خیلی اخص و محدود است و تنها شامل فحشها و دشنامهای صریح میشود. بر این اساس آنها بسیاری از مصادیق لعن را توهین نمیدانند. همچنین گردآوری و نشر و تبلیغ مطاعن خلفا را نیز توهین نمیدانند. مثل روایاتی که از طریق شیعه وارد شدهاند و غالب آنها حتی از جهت ارزیابی حدیثی نزد شیعه سند و منبع معتبری ندارند. تبلیغ و نشر این روایات مصداق توهین نیست بلکه آنها این کارها را فعالیتهای علمی در راستای وحدت اسلامی تلقی میکنند.
درمجموع از نگاه این افراد برای التزام عملی به وحدت اسلامی، شما تنها موظف هستید به اهلسنت و خلفای آنها فحش ندهید.
با این رویکرد این افراد اختلاف مذهبی بین شیعه و سنی را تا آستانهی دشمنی مذهبی پیش میبرند ولی به زعم خودشان اقدامات آنها همچنان در راستای وحدت اسلامی است. توحید اهلسنت را توهمی خطاب میکنند؛ به واسطهی عدم اعتقاد اهلسنت به امامت اهلبیت(ع)، محبت آنها به اهلبیت را غیرواقعی میدانند، ولی معتقدند که از اصول وحدت اسلامی تخطی نکردهاند. شاید در ایام هفته وحدت با لبخند چند عکس با اهلسنت هم بگیرند.
به روشنی پیدا است که وحدت اسلامی از نگاه کسانی که اشتراکات حداقلی با اهلسنت را حتی در مقوله توحید نمیپذیرند، وحدتی تاکتیکی است. میدانیم که مقام معظم رهبری در سالهای اخیر بارها به نفی تاکتیکی بودن وحدت در اندیشه انقلاب اسلامی پرداختهاند و مراحل مختلف آن را تبیین کردهاند و بالاترین مرحلهی وحدت اسلامی را تمدّن نوین اسلامی دانستهاند. اما مسیری که این عده میروند برای غلبهی مذهبی شیعه بر سایر مذاهب اسلامی ریلگذاری شده است نه وحدت شیعه و سنی در ذیل پرچم اسلام و ایجاد تمدن نوین اسلامی.
فشردهسخن این که با تکرار رویکرد تبلیغی تشیع در زمان صفویه نمیتوان به دنبال تحقق وحدت اسلامی در زمان کنونی بود. محققا وحدت اسلامی به معنای کوتاهی در اندیشه مذهبی نیست ولی با روش تبلیغی فرقهگرایی و محور قرار دادن تقابل مذهبی، وحدت اسلامی مسئلهای شعاری و تاکتیکی خواهد بود.
مسلمانی که اولویت و جهتگیری تبلیغی دینی او، مخالفت مذهبی با دیگرمسلمانان است، تولیدات مذهبیاش نیز در همین راستا است نه در راستای وحدت اسلامی.