شبکه اجتهاد: در جلسهای بودم که سخنران درباره اهمیت معرفت به ولایت فقیه بحث میکرد، خطاب به مردم میگفت: “اگر معرفتتان نسبت ولایت فقیه کامل باشد وقتی رهبری میفرماید اسرائیل ۲۵ سال آینده را نخواهد دید، آن را یک تحلیل و پیشبینی فرض نمیکنید بلکه آن را یک امر قطعی و یقینی میدانید چون ولیفقیه جانشین امام است و از جایی که ما نمیدانیم خبر میدهد.”
پیش از این در یادداشتی بیان کردم که این نگاه به ولایت فقیه خلط میان معنای ولایت علمی و ولایت عرفانی است و نباید مرجعیت تقلید یا ولایتفقیه را مقامی قُدسی دانست؛ اما چنین نگاهی در آینده انقلاب خطرآفرین است و معتقدان به ولایت فقیه را از واقعیتها دور میکند. ان شا الله عمر رهبری انقلاب مُستدام باشد اما اگر در آینده فردی به جایگاه ولایت فقیه برسد که امثال این سخنران محترم چنین ارادت ویژه و نگاه عرفانی به شخص او نداشته باشند، معادله غیبگوییِ ولی فقیه را چگونه حل خواهند کرد؟!
یا اصلا فرض کنیم تحولات به گونهای رغم خورده بود که به جای آیت الله خامنهای، مرحوم آیت الله منتظری به منصب ولایت فقیه میرسید، آیا حاضر بودند چنین غیبگوییهایی را به ایشان نیز نسبت دهند؟
این نگاهِ غلوآمیز به ولایت فقیه ریشه در نگاه نادرست به حیات فکری و سیاسی ائمه(ع) دارد. زیرا معمولاً در یادکردِ امامان(ع) جنبههای عرفانی و فوق بشری آنها بر ابعاد مادیِ زندگیِ آنها غلبه دارد. در نگاه بسیاری از شیعیان امامان، بشرِ فوق و کامل نیستند بلکه فوقِ بشر هستند که خلقتی متفاوت از سایر انسانها دارند. این موضوع الگوگیری از آنها را دچار خدشه میکند و ذهنیتهای از درکِ واقعیتِ زمان امامان شیعه(ع) دور میکند؛ به گونهای که نمیتوان از رفتارهای سیاسی و اجتماعی آنها الگویی برای زمان کنونی به دست آورد.
این در حالی است که در همین قضیه پیشبینی نابودی اسرائیل، تاکتیک مشابهی در سیره امام علی(ع) وجود دارد که تصور غیبگویی ولایت فقیه را بر طرف میسازد. یکی از اصحاب امام علی(ع) به نام عدى بن حاتم میگوید:
روزى که امیر المؤمنین(ع) در صفین با معاویه رو به رو شد، با صداى بلند که یارانش بشنوند، فرمود: به خدا قسم معاویه و یاران او را مى کشم. سپس در پایان این جمله، آهسته گفت: ان شاء الله.
من که نزدیک آن حضرت بودم عرض کردم: اى امیر مؤمنان! شما براى گفته خود سوگند خوردید و سپس ان شاء الله گفتید ، منظورتان چه بود؟!
حضرت فرمود: همانا جنگ، مکر و نیرنگ است. من در نظر مؤمنان هرگز دروغگو نبوده و نیستم، خواستم یاران خود را علیه سپاه معاویه برانگیزم، تا دچار سستى نشوند، و به پیروزى امید بندند، این مطلب را آویزه گوش کن که ان شاء الله، بعدا به کارت مىآید.
( توضیح این مطلب لازم است که فریب نظامی و جنگی با فریبکاری در غیر میدانِ جنگ متفاوت است، همچنانکه در میدان جنگ نیز غَدر و پیمانشکنی ممنوع است، اما بزرگنمایی نظامی و انتشار اطلاعات نادرستِ نظامی یک تاکتیک مشروع نظامی برای شکست دشمن است.)
باید دید اینگونه غلو ریشه در چه چیزی دارد.آیا سهوا و از سر ارادات زیاد صورت می گیرد؟ بعضا اثرات این گونه سخنان در دید مخاطب عام بسیار مخرب است.
همین قیاس شما خود به نوعی غلو به شمار می رود. تاویل تمامی حرکات رهبر کشور با روایات و احادیث صدر اسلام.
حضرت امیر زمانی این جمله را گفت که در میدان جنگ شمشیر به دست در حال محاربه بود و در واقع دو طرف در حال کشتار بودند.
آیا ما اکنون در همچین شرایطی هستیم؟ یا اینکه می خواهید این را هم تاویل کنید و ما را بی بصیرتی محکوم کنید.
کار پاکان را قیاس از خود مگیر
گرچه باشد در نوشتن شیر، شیر