استاد محمدتقی سبحانی گفت: نظریه فقه کلامی به نوعی اثبات مرجعیت انحصاری اهل بیت(ع) از خلال دانش فقهی است و ما چگونه میتوانیم از درون فقه با مقایسه اندیشهها و آراء فقیهان در مسائل مختلف در نهایت به این اصل اساسی امامتی برسیم که تنها راه انتقال میراث سنت به نسلهای بعد باید اهل بیت(ع) و امامت معصومین(ع) باشند، پس بر اساس این معنا نظریه فقهی کلامی یک رویکرد امامتپژوهی هم هست.
به گزارش خبرنگار اجتهاد، آیین رونمایی از مجموعه آثار و تکریم تلاش علمی استاد محقق «سیدعلی شهرستانی»، با حضور حجتالاسلام والمسلمین احمد مروی، تولیت آستان قدس رضوی، نمایندگانی از عتبه عباسیه و اساتید معظم، حضرات آیات و حججاسلام: محمد مروارید، سید محمدعلی شیرازی، احمد صافی گلپایگانی، محمدهادی یوسفی غروی، راشد یزدی، ناصرالدین انصاری قمی، احمد مسجدجامعی، مصباح موسوی، نبوی، مهدیپور، تیجانی، مرتضوی، زمانی، الهی خراسانی و بسیاری از اساتید حوزه و دانشگاه در محل بنیاد پژوهشهای آستان قدس رضوی با همکاری ۲۰ نهاد حوزوی برگزار شد.
در این مراسم باشکوه، استاد محمدحسن ربانی بیرجندی با موضوع «اندیشههای قرآنی استاد شهرستانی»؛ دکتر مجید معارف در موضوع «اندیشههای حدیثی استاد شهرستانی»؛ استاد محمدتقی سبحانی با موضوع «اندیشۀ فقه کلامی استاد شهرستانی و دستاوردهای آن»؛ استاد نجمالدین مروجی طبسی با موضوع «روششناسی پاسخ به شبهات در اندیشه استاد شهرستانی» و آیتالله سید جعفر سیدان پیرامون «اهمیت امامت پژوهی و ضرورت پژوهشهای جدی در عرصۀ اعتقادات» به سخنرانی پرداختند که گزاش آن پیشرویتان قرار میگیرد.
استاد شهرستانی، رسالتمحور و وظیفهمند است/ بنیه اصلی نظریه جمع قرآن
حجتالاسلام والمسلمین محمدحسن ربانیبیرجندی، استاد خارج فقه و اصول حوزه علمیه مشهد: معتقدم استاد علی شهرستانی به لحاظ سطح علمی، یک نظریهپرداز است. در دنیای امروز نظریه با قانون، رأی، ضابطه و نظر تفاوت دارد، به گونهای که نظریه بیانی است از مجموعه گزارههایی که در کنار یکدیگر قرار میگیرند و قابل اثبات و نفی است. به عنوان مثال نظریه جمع قرآن، نظریه فقه کلامی و… از جمله آثار نظریهپردازی کلان استاد شهرستانی است.
قالب کاری ایشان سندی، استدلالی، تحلیلی و نقدی است. در حقیقت جوهره ایشان با تاکید بر پیشینههای گزارههای تاریخی است که این گزارهها را بررسی و تحلیل میکند و به نتیجه میرساند. ایشان بعد از عالم بودن، مؤلف است و البته تنها مؤلف نیست و به نوشتن چند جلد کتاب بسنده کند، بلکه برای نوشتن کلمه به کلمه و خط به خط کتابهای خود ساعتهای زیادی را صرف کرده است. همچنین ایشان رسالتمحور و وظیفهمند است، به گونهای که نیاز امروز را بررسی میکند و بر اساس نیاز جامعه امروز کتاب مینویسد نه بر اساس اینکه دیگران کتاب نوشتهاند و ایشان نیز پیرو آنها باشد. در اینجا میتوان از کتابهایی چون نظریه جمع قرآن و منع تدوین حدیث که توسط این استاد گرانقدر نوشته شده است، اشاره کرد.
بنیه اصلی نظریه جمع قرآن بر سه اصل استوار است که میتوان به قرآن کتاب آسمانی دو نزول تدریجی داشته، در نزول تدریجی پیامبر(ص) خودشان دستور گزاردن هر آیه را در جای خود داده و اینکه قرآن به صورت مکتوب به دستور رسول خداوند جمعآوری شده است، اشاره کرد و اما این نظریه در دو جلد کتاب به اثبات رسیده، نوشته و به فارسی نیز ترجمه شده است و همچنین به زبان انگلیسی هم ترجمه شده و بناست که در دانشگاه مکگیل کانادا به چاپ برسد.
به نظرم استاد شهرستانی در جلد اول این کتاب خود، پیامدهای فاسد نظریه مجهول را به طور دقیق پرداخته است، اول اینکه حجمه مستشرقان به رسول خدا از نظر قدسیت و شخصیت وی، چگونه باعث میشود که قرآن به وسیله غیر معصوم جمعآوری شود و… که اگر این نظریه را که این استاد گرانقدر در این کتاب تحلیل کردهاند را بپذیریم اول از همه صیانت شخصیت پیامبر اکرم(ص) در سطح عالی باقی میماند، موجب صیانت از قرآن میشود و اتهام تحریف به آن زده نمیشود، بیان نظریه جمع قرآن بر اساس آیات قرآن، این قرائت ثابت میشود که به حضرت علی(ع) میرسد و در نهایت نفس قرآنی ثابت میشود که این یک کتاب آسمانی است و دنبالهای نخواهد داشت.
من در این کتاب دو جلدی زحمات استاد را که برای ما طلاب درس است و برای نگاشتن این کتابها لحظه به لحظه در کتابخانه خود چله نشینی داشتند، با کتابها مانوس بودند و وقت و عمر خود را برای این کتابها صرف کردند تا این کتاب امروزه به دست ما برسد تا از آن استفاده کنیم. پیشنهاد میکنم که طلاب ما باید حجاب معاصر را کنار بزنند و به سمت این کتابها بیایند و این کتابها را به عنوان موضوعات پایاننامههای خود قرار دهند.
استاد شهرستانی در کتاب «منع تدوین الحدیث» یک نوع نظریهپردازی درباره شیعه دارد
دکتر مجید معارف، استاد دانشکده الهیات دانشگاه تهران: به عنوان فردی که حدود ۳۰ سال درباره حدیث شیعه و اهل سنت فعالیت داشته و مقالات و کتابهای زیادی در این باره نگاشتهام، اگر از من سؤال شود که بزرگترین دغدغه حدیثپژوهان در عصر حاضر و شاید در بسیاری از اعصار چیست؟ به نظر من پاسخ این سؤال، مسئله اعتبار حدیث بوده که سرمایهای است و اعتبار خاصی دارد. در واقع مسئله اعتبار حدیث در بین حدیثپژوهان به یک دغدغه تبدیل شده است که این موضوع هم برای مسلمانان و هم برای غیرمسلمانان که از آنان به عنوان خاورشناسان و مستشرقان تعبیر میکنیم به عنوان یک دغدغه مهم مطرح شده است. در این میان حدیث برای مسلمانان دو کارکرد دارد، اولین کارکرد آن این است که بعد از قرآن کریم منبع شناخت اسلام و دریافت معارف دینی است و به همین جهت حدیث باید اعتبار کافی را داشته باشد که این شناخت را به ما میدهد.
همچنین کارکرد دوم حدیث این است که حدیث به مثابه مأخذی است برای شناخت تاریخ اسلام که طبیعتاً همه ما دوست داریم تاریخ اسلام را آنچنان که بوده به درستی بشناسیم. اما کارکرد حدیث برای خاورشناسان اینگونه است که مسئله اول یعنی حجیت دینی حدیث، موضوعیتی ندارد، اما آنها هم از چند قرن اخیر تاکنون پذیرفتهاند که حدیث منبعی برای شناخت تاریخ اسلام است و همواره سعی میکنند که حدیث را در عصری که صادر شده شناسایی کنند و به همین دلیل است که غربیها در مسیر حدیثشناسی، اصطلاحی تحت عنوان «تاریخگذاری روایت» دارند که هر روایتی را در هر موقعیت، شرایط، زمان و مکانی، تعیین تاریخ کنند.
حال اگر بخواهیم مسئله اعتبار حدیث و رسیدن به حدیث معتبر را جستوجو کنیم و به دست آوریم، کلیدی دارد که اگر آن را درست پیدا کنیم ما را به هدفمان که حدیث معتبر است میرساند و این کلید چیزی جز تدوینالحدیث نیست.
وقتی از تدوینالحدیث سخن به میان میآوریم، در تاریخ حدیث این موضوع دو معنا دارد که در معنای اول، ثبت و نگارش و در معنای دوم آن نیز تألیف و تصنیف مجموعههای حدیثی است که هر دو معنا در کتابها و مقالههایی که نوشته میشود مورد بحث و بررسی قرار میگیرد. تدوین در معنای اولیه، ثبت و نگارش اولیه در اشیای متفرق چه بسا نامنظم و نامدون است و به زعم ما مسلمانان این اتفاق از حوادث قرن اول هجری و سپس از نیمه دوم قرن هجری بوده است و در نهایت وارد مرحله دیگری از تدوین میشویم.
این در حالی است که افرادی چون مالکبن انس، اصحاب امام هفتم(ع) و امام هشتم(ع)، حسنبن محبوب، صفوانبن یحیی، یونسبن عبدالرحمان و… صاحب آثار مفصل و مدونی در حدیث بودهاند که اینها نسل دوم کتابهای حدیثی در شیعه هستند، زیرا نسل اول کتابهای حدیثی در شیعه چیزی جز اصول اولیه اصحاب ائمه نبوده است.
حال اگر گفتیم که سرنوشت مسئله اعتبار حدیث به مسئله تدوین وابسته است، مقصود ما تدوین ثانویه و یعنی دوره پیدایش کتابهای حدیثی نیست، زیرا امروزه کتابهای حدیثی در شیعه و سنی از یک جایگاهی برخوردار هستند و نسبتشان به مولفان آنها قطعی است و غالباً گرفتار اختلاف نسخه نیستند و لذا گفته میشود که کتاب کافی کلینی کتاب معتبری است.
اگر مسئله اعتبار حدیث را به تدوین گره میزنیم، منظور ما تدوین کتابت اولیه است و این موضوع باید در تاریخ اسلام روشن شود که چه وضعیتی دارد. به عنوان مثال در قرن اول به لحاظ کتابت و نقد، چه اتفاقی بر حدیث گذشت که در حقیقت مقطع حساس و کانون اصلی بحث باید همین موضوع باشد.
در تاریخ اسلام و تاریخ حدیث، پروندههای هزارسالهای وجود دارد که یکی از این پروندههای هزار و چند صدساله تاریخ حدیث در مجموعه تاریخ اسلام، مسئله کتابت حدیث در قرن اول هجری نسبت به روایات نبوی است که برخی از افراد سعی داشتند این پرونده را ببندند، اما باید گفت که این پرونده بستهشدنی نیست، بهگونهای که در عصر حاضر خاورشناسان این پرونده را باز کردهاند و مجدداً اعتبار حدیث را زیر سؤال بردهاند.
در همین راستا به کتاب ارزشمند منع تدوینالحدیث علامه شهرستانی میرسیم که ایشان در این کتاب با اصل قرار دادن پدیده منع، در ابتدا چند سبب را ذکر میکند که از این اسباب آنچه را که مایه حیرت است، پنج سبب آن توجیهات سنیهاست، یک سبب آن مربوط به خاورشناسان و یک سبب آن مربوط به شیعه است که ایشان این اسباب را به صورت مستدل و علمی مورد نقد قرار میدهند.
ایشان در این کتاب یک نوع نظریهپردازی درباره شیعه دارند و آن مجتهدانگاری رسول خدا و احساس همعرض پنداری شیخین با پیامبر اکرم(ص) است. در این نظریه باید عناصری وجود داشته باشد که منسجم و ارتباط ارگانیکی با یکدیگر داشته باشند که برخی از اجزای این نظریه را میتوان به تلاش در نشان دادن سیره شیخین به عنوان منبعی برای تشریع، خلاص کردن خلفا از مراجعات مکرر به صحابه و محدثان، تنزل درجه پیامبر(ص) و علی(ع) و اهل بیت او در حد سایرین و در نهایت تقویت اجتهاد در صحابه در مجاهدات فقهی و تفسیری اشاره کرد که در واقع ایشان با آوردن چندین مورد این موضوع را به ما اثبات میکند.
به هر حال کتاب منع تدوینالحدیث و اسباب و نتایج استاد شهرستانی کتابی است که سعی دارد به یک مسئله تاریخی، یک جواب علمی بر پایه یک پدیده نظریهپردازانه دهد و نظریهای میتواند نظریه شود که اجزای آن به یکدیگر متصل شوند و ما این معنا و ابتکار را در این کتاب شریف و سایر آثار این استاد بزرگوار ملاحظه میکنیم.
نظریه فقه کلامی در پی اثبات مرجعیت انحصاری اهل بیت(ع) از خلال دانش فقه است
حجتالاسلام والمسلمین محمدتقی سبحانی، رئیس بنیاد بینالمللی امامت: آنچه طی آشنایی با علامه شهرستانی به آن پی بردم، جمع ویژگیهایی است که معمولاً در محققان کمتر یافت میشود، از یک سو جامعیت علوم و اندیشههای ایشان در دانشهای مختلف در عین حال تخصصگرایی و نقطهزنی در حوزه فکر و اندیشه و از سویی نیز پیروی گسترده از آثار بزرگان مذاهب مختلف در عین حال داشتن دقت و عمق در زوایای اندیشههای مختلف در وجود ایشان موج میزند. جمع میان اصالت و نوآوریهای علمی و خلاقیتهای معرفتی را میتوان یکی از ویژگیهای ایشان بهشمار آورد. غالباً محققان ما یا ترازگرا هستند و یا از تراز قدیم اندیشههای تشیع روی بر میگردانند و به دنبال نوآوری عرصه اندیشههای جدید هستند.
کتابهای استاد شهرستانی میتواند موضوعات خوبی برای پایاننامهها باشد. ایشان همواره متواضعانه گفتهاند که آثارشان همیشه باید در معرض دید منتقدان قرار گیرد. امروز کتاب فقه کلامی ایشان میتواند قلب مجموعه آثاری که امروز از آنها رونمایی میشود باشد. فقه کلامی واژهای است که شاید از دیدگاه مخاطبان، یک واژه درون متناقضی باشد و پیوند روشنی هم نداشته باشد، اما به نظر میرسد که این اثر یکی از کهنترین، متداولترین و مورد بحثترین آثار ایشان بشمار میرود.
کتاب فقه کلامی علامه شهرستانی یک رویکرد جدید کلامی است. همانگونه که میدانید کلام، رویکردهای مختلفی از جمله عقلی، فضائلی و… داشته است که متکلمان شیعه در طول تاریخ به مباحث کلامی و از جمله مباحث امامتی پرداختهاند، اما رویکرد فقهی کلامی از همه اینها متفاوت و متمایز است.
فقه کلامی فقه احکام کلامی مانند فقه مؤمن و…. نیست و اصلاً بحث ایشان هیچ ارتباطی با این موضوعات ندارد. ما یک رویکرد تاریخی داشتیم که در بین معاصران در کلام پیدا شده و آن بحث دفاع از مبانی فقهی شیعه است، یعنی دفاع کلامی از مبانی فقهی مانند مجموعه کارهایی که متکلمان ما در گذشته انجام دادهاند و یا در بین معاصاین در باب حقوق زن و حقوق بشر دفاع کلامی میکنند که باز هم نظریه فقه کلامی استاد شهرستانی با این نظریه ارتباطی ندارد.
به تعبیر ایشان، نظریه فقه کلامی به نوعی اثبات مرجعیت انحصاری اهل بیت(ع) از خلال دانش فقهی است و ما چگونه میتوانیم از درون فقه با مقایسه اندیشهها و آراء فقیهان در مسائل مختلف در نهایت به این اصل اساسی امامتی برسیم که تنها راه انتقال میراث سنت به نسلهای بعد باید اهل بیت(ع) و امامت معصومین(ع) باشند، پس بر اساس این معنا نظریه فقهی کلامی یک رویکرد امامتپژوهی هم هست.
فقه کلامی دو ادعای بزرگ دارد که ادعای اول آن این است که نشان دهد فقه اهل بیت(ع) اصالت دارد و از خروج از میراث نبوی دفاع میشود و هرگز این فقه بیرون از سنت اسلامی اصیل نیست و ادعای دوم نیز این است که اثبات کنیم هر آنچه بیرون از این دستگاه فقهی در مذاهب آمده همه بیرون از سنت نبوی است، بدعت است، غیر قابل اتکاست و حجیت ندارد. ایشان در اثبات این دو مدعا پنج مرحله را به عنوان روششناسی مبحث پیشنهاد میکنند.
مرحله اول بحث از اختلافات فقهی مذاهب اسلامی است، اینکه نشان دهیم بین نظریه اهل بیت(ع) با سایر نظریات فقهی اختلاف عمیقی در اصولی که اساس سنت و بدعت است وجود دارد و مرحله دوم این است که نشان دهیم فقه اهل بیت(ع) از طریق سنت در بین اصالت میراث فقهی اهل بیت(ع) است. مرحله سوم این است که نشان دهیم سنت قطعی متداول بین مذاهب اسلامی منطبق با آنچه که در سنت فقهی اهل بیت(ع) آمده است، مرحله چهارم این است که نشان دهیم هرآنچه بیرون از سنت اهل بیت(ع) در مذاهب اسلامی رخ داده مرهون رأی شخصی است و مرحله پنجم هم این است که نشان دهیم تنها راه رسیدن به سنت قطعیه فقهیه تبعیت مرجعیت علمی اهل بیت(ع) است.
فقه کلامی هیچ ارتباطی با فقه مقارن ندارد
استاد شهرستانی بر این نکته تأکید دارند که این مبحث هیچ ارتباطی با مبحث مقارن ندارد، زیرا برخی از افراد متصور شدهاند که این فقه همان فقه مقارن است، اما تفاوت اساسی که بین نظریه فقه کلامی و فقه مقارن وجود دارد این است که فقه مقارن اساساً مربوط به اجتهادات فقهی است، در حالیکه نظریه فقهی کلامی کاری به جزئیات اجتهاد فقهی ندارد.
نکته دوم این است که فقه مقارن فقه جزءنگر و فرعنگر است، در حالیکه فقه کلامی کلنگر است و به کل دستگاه فقه نگاه میکند. به همین منظور میفرماید که بحث فقه کلامی، بحث استدلال عقلی است. نکته سوم این است که فقه مقارن به دنبال اخذ سند از درون فقه مذاهب دیگر برای فقه شیعه است و ایشان میفرماید که حوزههای علمیه شیعه باید فقه مقارن را با این رویکرد دنبال کنند. بنابراین اگر مقارنهای صورت میگیرد، همگی مقدمه اصل والاتر و آن اثبات مرجعیت انحصاری اهل بیت(ع) است.
مزایای نظریه فقهی کلامی
به نظرم این رویکرد از اهمیت بسیاری برخوردار است و افقی فراروی دانش کلام ما میگشاید که میتواند روز به روز گستردهتر و با یک زبان علمی در بین مذاهب اسلامی و حتی غیر مذاهب اسلامی باشد که میتوان این موضوع را پیشنهاد کرد که در محافل مستشرقان و به عنوان نظریه قابل گفتوگو در باب مرجعیت اهل بیت(ع) از این روش استفاده کرد.
اولین مزیتی که این روش دارد آن است که میدان بزرگ فقاهت را در صحنه جهان اسلام به میدان بحث امامت پژوهی گذاشت. مشکل بزرگ مباحث امامت این است که حتی در ایران در بسیاری از محافل قابل ارائه نیست و این مربوط به ادبیات امامپژوهی ما میشود.
مزیت دوم هم این است که ایشان میگویند فقه کلامی قابلیت توسعه به جامعه عمومی را دارد و نه تنها فقها و متخصصان، بلکه جامعه عمومی مسلمانان میتوانند با این ادبیات ارتباط برقرار کنند، زیرا همگی میخواهند که تمام کارهای عبادی آنها مطابق سنت نبوی باشد.
در واقع این ابعاد مختلف ما را بر این داشت که با نگاهی به زوایای پژوهشهای انجام شده توسط ایشان به معرفی آثاری بپردازیم که خوشبختانه امروز در یک مجموعهای بزرگ توسط عتبه عباسیه منتشر شده است و محققان میتوانند به جای مراجعه به آثار پراکندهای که طی این سالها بازنگری و منتشر میشد، یک مجموعه کاملی را در کنار یکدیگر داشته باشند و از آنها استفاده کنند.
آثار استاد شهرستانی تحقیقی و تهاجمی است
استاد نجمالدین طبسی، عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم: جملهای از آیتالله سیدحسن حمامی شنیدهام که گفته است «قلم، موهبت است» که خداوند متعال این موهبت را به برخی از افراد عنایت میکند و آنها به واسطه این قلم بیش از مدت عمر خود به صورت کمی و کیفی کتابی از خود به جای میگذارند.
البته برخی از کتابها هم آنگونه که باید مطالب آنچنانی در آنها نهفته نیست و برخی نیز آنگونه که باید، هستند و علامه شهرستانی هم از آن دسته از افرادی است که خداوند متعال این موهبت را به ایشان عنایت کرده و به دنبال آن نیز توانسته است آثار خوبی را در اختیار ما قرار دهد.
تقریبا بسیاری از آثار ایشان را دیدهام آثار ایشان تحقیقی است و البته تهاجمی است و دفاعی نیست. به نظر من دوره دفاع تمام شد و افرادی که بناست حرفها را بشنوند به گوششان رسیده است و لذا حالت دفاع هم کافی است.
این در حالی است که علامه حلی نیز در اثر خود دیگر دفاع نمیکند بلکه حمله میکند، البته که منظور از این حمله، حمله کلامی است نه حمله فیزیکی که ما بنا نداریم که در آثار خود حمله فیزیکی داشته باشیم.
یکی از کتابهای شاهکار و ارزشمند ایشان، «زواج» و «ام کلثوم» است که در این کتاب اقوال شیعه و اقوال مشترک میان شیعه و عامه را مطرح و سپس مناقشه میکند.
مسیر علمی استاد شهرستانی باید در حوزههای علمیه توجه و عملی شود
آیتالله سیدجعفر سیدان از عما و اساتید برجسته حوزه علمیه مشهد: کار جناب آقای سیدعلی شهرستانی در موضوعاتی است که تبیین و تحقیقات این موضوعات آنچنان که انجام شده موضوعیت دارد و به عبارتی موضوعاتی که ایشان به آن پرداختهاند مهم و فوقالعاده هستند و به نظر من کاملا مورد ابتلا و جای آن بوده است که در این موضوعات تحقیقات عالمانهای صورت گیرد که ایشان این کار را به نحو شایستهای انجام دادهاند.
ایشان با این کار بسیار علمی و محققانه خود روش تحقیق صحیح که تکیه بر کتاب و عترت است و اینکه علم را از کجا باید گرفت، کار بسیار ارزشمندی انجام دادهاند. در واقع همه آنچه که از علم اهل بیت(ع) رسیده باشد، اما با بیانات اهل بیت(ع) همسو نباشد، از هرچه و هرکه باشد باطل و نادرست است و آنچه که درست است همان است که از قرآن و اهل بیت(ع) گرفته شود و ایشان هم با این روش عمل کردند و این روش صحیح برای تحقیق مطالب را در این موضوعات به کار گرفتهاند که بسیار با ارزنده و قابل توجه است.
از اینرو این روش صحیح برای تحقیق مطالب باید در مراکز علمی تاکید و به کار گرفته شود. این در حالی است که معارف اهل بیت(ع) به کرات بیان میشود، اما مطالبی که گفته میشود با مطالب اهل بیت(ع) همسو نیست و بسیار جای تأسف است که در برخی مراکز علمی هم چنین چیزی وجود داشته باشد. متاسفانه در مهمترین موضوعات یعنی موضوعات معارف الهی مطلب اینگونه است که همه امتیازات جمعی از مراکز علمی، اتهام، امکانات، احترام و شهرت به اسم اهل بیت(ع) گرفته میشود، اما مطالب اهل بیت(ع) مظلوم واقع شده است.
در بسیاری از مراکز علمی آنچه که در وحی رسیده است با آنچه که اصرار میشود باید تعریف علمی شوند و اگر کسی نخواند تبعات نادرستی برای آنها خواهد داشت با آنچه که در وحی آمده، همسو نیست. به عنوان مثال بین خدا و خلق سنخیت نیست، در حالیکه در مراکز معمول بین خلق و خدا اثبات سنخیت میکنند. در وحی آمده است که علم و اراده با یکدیگر همسو نیستند، در حالیکه در مطالبی که آورده میشود اصرار بر این است که علم و اراده یکی هستند و از این قبیل مطالب، مطالب زیادی وجود دارد که با بررسی دقیق مشخص شده که با وحی همسو نیست، اما مسائلی که مربوط به وحی است کنار گذاشته شده و معمول نیست و این بسیار جای تأسف است.
اما این در حالی است که روش آقای شهرستانی روش زندهکننده است که بر اساس کتاب و عترت و این مسیر، مطالب را تبیین کردهاند و این مسیر باید در حوزههای علمیه عملی شود وگرنه اهل بیت(ع) مورد مظلومیت قرار خواهند گرفت. از اینرو باید در مراکز علمی به این موارد بیشتر توجه شود.
گفتنی است، پایان بخش مراسم رونمایی از مجموعۀ آثار استاد سید علی شهرستانی در ۲۳ جلد بود که توسط عتبه عباسیه به چاپ رسیده است. این مجلدات در موضوعاتی چون قرآن (شامل دو کتاب جمع القرآن و مصحف امیرالمؤمنین علیهالسلام)، حدیث (شامل دو کتاب تاریخ الحدیث النبوی الشریف و منع تدوین الحدیث)، فقه کلامی (شامل المدخل الی الفقه الکلامی، وضوء النبی، الاذان و صلاه النبی)، عقیده و رد شبهات (شامل دو کتاب زواج ام کلثوم و سه رساله اعتقادی)، تاریخ (شامل کتابهای من هو الصدیق و من هی الصدیقه، التسمیات، امیه النبی، موثرات الهوی و الموروث الجاهلی) و لغت (المنهج الاستدراکی النقدی فی اللغه) است.
گزارش بسیار خوبی بود. ممنون اجتهاد