شبکه اجتهاد: انواع روابط اقتصادی، روابط طبیعی و روابط اعتباری: ما دو نوع روابط اقتصادى داریم: روابط طبیعى و روابط اعتبارى و قراردادى. از لحاظ روابط طبیعى، علم اقتصاد علم به قوانین طبیعت است آنچنان که هست، یعنى یک علم نظرى است و اختلاف نظر در این علم از قبیل اختلاف نظر در علوم نظرى است …، ولى از لحاظ روابط اعتبارى، علم اقتصاد علم به روابط است آنچنان که باید باشد. از نظر دوم است که مسئله عدالت و ظلم و خوب و بد و شایسته و ناشایسته به میان مىآید و به اصطلاح جنبه اخلاقى دارد. معمولًا در کتب میان این دو قسمت تفکیک نمىشود و همین جهت منشأ اشتباهات زیادى مىگردد. (مجموعه آثار استاد شهید مطهرى (نظرى به نظام اقتصادى اسلام)، ج۲۰، ص: ۴۱۷)
دوگونه پیوند اسلام با اقتصاد
اسلام دو پیوند با اقتصاد دارد: مستقیم و غیر مستقیم. پیوند مستقیم اسلام با اقتصاد ازآنجهت است که مستقیماً یک سلسله مقررات اقتصادى درباره مالکیت، مبادلات، مالیاتها، حجرها، ارث، هبات و صدقات، وقف، مجازاتهاى مالى یا مجازاتهایى در زمینه ثروت و غیره دارد.
اسلام کتاب البیع، کتاب الاجاره، کتاب الوکاله، کتاب الرهن، کتاب الارث، کتاب الهبه، کتاب الوقف دارد. و از طرف دیگر مىدانیم اصل «نُؤْمِنُ بِبَعْضٍ وَ نَکْفُرُ بِبَعْضٍ»- همانطور که قرآن کریم مىفرماید- مطرود است. على هذا یا باید اسلام را دربست بپذیریم و یا باید دربست رد کنیم.
پیوند غیر مستقیم اسلام با اقتصاد از طریق اخلاق است. در این جهت برخى مذاهب دیگر نیز کم و بیش چنین مىباشند. اسلام مردم را توصیه مىکند به امانت، عفت، عدالت، احسان، ایثار؛ منع دزدى، خیانت، رشوه. همه اینها در زمینه ثروت است و یا قسمتى از قلمرو این مفاهیم، ثروت است. تا حدود مسائل اقتصادى روشن نشود حدود عدالت و امانت و عفت و احسان و همچنین حدود دزدى و خیانت و رشوه روشن نمىشود.(مجموعه آثار استاد شهید مطهرى (نظرى به نظام اقتصادى اسلام)، ج۲۰، ص۴۰۲)
سؤالات اصلی اقتصاد عملی اسلامی
موضوع بحث ما اقتصاد برنامهاى است نه اقتصاد علمى. لهذا فیزیک اسلامى نداریم ولى اقتصاد اسلامى داریم.
ما مسائلى را مىتوانیم مطرح کنیم و جواب آن را از اسلام بخواهیم:
الف. آیا اسلام اصل مالکیت را مىپذیرد یا نمىپذیرد؟ اسلام اصل مالکیت را مىپذیرد ولى مالکیت طبیعت حکمى دارد و مالکیت ماشین، امروز حکمى دیگر دارد.
ب. آیا مال و ثروت در درجه اول تعلق دارد به اجتماع و در درجه دوم به فرد؟ و یا اینکه ثروت به فرد تعلق دارد صد درصد؟ جواب اول است.
ج. آیا آنچه امروز در جهان به نام رژیم سرمایه دارى موجود است عادلانه است یا ظالمانه؟ جواب این است: ظالمانه است.
د. آیا اسلام با این نظر موافق است که امور اقتصادى تحت نظر اعضاى مدیر و با فهم و خیرخواه جامعه قرار گیرد؟ یا به حکم «النّاسُ مُسَلَّطونَ عَلى امْوالِهِم» هرکس باید مستبداً در امور اقتصادى مداخله کند؟ جواب این است که مىتواند [امور اقتصادى تحت نظر اعضاى مدیر و با فهم و خیرخواه جامعه قرار گیرد.].
ه. آیا اصل «کار به قدر استعداد و خرج به قدر احتیاج» را اسلام به عنوان یک اصل حقوقى مىپذیرد یا نمىپذیرد؟ خیر، این نوعى استثمار است، بعلاوه نیروى فعالیت را از کار مىگیرد.
و. آیا اسلام بهطور کلى اداره اجتماع را از روى شعور و اراده مىپذیرد یا نمىپذیرد؟ البته مىپذیرد.
ز. آیا اسلام با استثمار موافق است یا نه؟ البته نه، «لا تَکونُ جَناهُ ایْدیهِمْ لِغَیْرِ افْواهِهِمْ».
ح. آیا در عصر ما مناسباتى پیش آمده که جز با سلب مالکیت فردى از ابزار تولید برقرارى عدالت میسر نیست؟ به نظر ما طرح این مسئله به این صورت صحیح نیست. (مجموعه آثار استاد شهید مطهرى (نظرى به نظام اقتصادى اسلام)، ج۲۰، ص: ۵۷۶)
برای نمونه پاسخ ویژهی استاد شهید را در خصوص سوال نخست ببینید:
از نظر ما دلیل بر مالکیت اشتراکى بر یک چیزى این است که آن چیز را فرد به وجود نیاورده است، طبیعت به وجود آورده یا اجتماع آن را به وجود آورده است و هیچ یک از این دو به خاطر یک شخص معین هم به وجود نیاوردهاند؛ یعنى فرد نه با آن چیز رابطه فاعلى داشته باشد و نه رابطه غائى ..
ماشین مظهر تکامل اجتماع است و هیچ فردى را به تنهایى نمىتوان مخترع و مبتکر آن شمرد. از این جهت، هم با ابزارهاى دستى متفاوت است و هم با آثار هنرى و تألیفات و دفاتر شعر ..
ماشین جانشین انسان است در کار، نه یک ابزار انسان براى تولید. ماشین مولّد است نه ابزار تولید. اختراع ماشین ایجاد کار قابل فروش نیست، ایجاد منبع ایجاد کار است و از این جهت هم با ابزارهاى دستى متفاوت است. (مجموعه آثار استاد شهید مطهرى (نظرى به نظام اقتصادى اسلام)، ج۲۰، ص: ۵۰۲)