قالب وردپرس افزونه وردپرس
خانه / آخرین اخبار / امامت صغری در غیبت کبری/ محمدعلی میرزایی
فقیه در مقوله نخست دستورالعمل‌ها و احکامی دارد که به نجات فاسد از این بیماری بینجامد. کار و رسالت دیگری نداریم؛ اما در فقه افساد هدف اصلی نجات کسان و اندیشه‌ها و چیزهایی است که در معرض تهدید امر یا شخص مفسد قرار گرفته‌اند. این فرایند مواجهه با افساد و مفسد یک طیف از نرمش تا مجازات سخت را در درون فقه و منطق خود دارد.

دیدگاه و نظر/ یادداشت روز

امامت صغری در غیبت کبری/ محمدعلی میرزایی

اختصاصی شبکه اجتهاد: آسیبی که انقلاب اسلامی ایران از طرف تضعیف مرجعیت‌ می‌بیند با هیچ آسیب دیگر قابل مقایسه نیست. مشروعیت و اعتبار این انقلاب به تأیید مرجعیت است. حمله به این پایگاه در حکم زدن ریشه‌های انقلاب اسلامی است. حضرت امام خمینی یک مرجع بود و بلکه از موضع عقلانیت و اخلاق و عصری بودن پدیده مرجعیت و تفقه شیعی وارد معرکه تحقق عدالت در عرصه سیاسی اسلامی شد.

آری امام خمینی عارف و فیلسوف و شاعر و متکلم هم بود اما براستی کدام عارف شیعی رهبر یک نهضت بوده است؟ کدام فیلسوف شیعی از موضع فیلسوفیتش جلودار یک انقلاب بوده است؟ حتی کسانی از اهل فلسفه که امروزه پر و پا قرص، مدافع انقلاب‌اند نه از موضع فیلسوف بلکه از موضع ‌‌آیت‌الله از نظام اسلامی دفاع‌ می‌کنند. آنان‌ می‌دانند که کمیت فلسفه آن‌ها برای راهبردی سیاسی لنگ است. هدفم تضعیف فلسفه یا فلاسفه نیست اصلا. هدف اصلی بیان این حقیقت است که امام خمینی از موضع یک فقه و مبتنی بر یک فقه و تفقه و مرجعیتی شیعی در راستای طبیعی جریان تاریخی مرجعیت قیام کرد و نهضت جهان رهبری نمود. وانگهی مگر مرجعیت صرفا مقوله‌‌ای فقهی است؟ و مگ فقه صرفا حوزه عمل است؟ مرچعیت شیعی سامانه و الگوی هستی شناسانه‌‌ای دارد. ساختار علمی جامعی دارد که حوزه‌های امامتی و کلامی و اخلاق و انسان مداری الهیاتی اساس آن است. عنوان مرجعیت عنوانی فراگیر و شامل تمام پویش‌ها و جوشش‌های حوزه نظر و عمل است. این فلان مرجع چه ظرفیتی از این مفهوم عالی امامت صغرایی را متحقق‌ می‌سازد امر ثانوی است. زیرساخت مرجعیت شیعه خود امامت در عصر غیبت است با تمامیت و کلیت و جامعیت امر امامت. در نتیجه آسیب به اصل مرجعیت و از موضع سیاست بازی وارد فضای مرجعیت حوزه شدن رفتاری خطرناک و آب در آسیاب دشمن ریختن است.

مرجعیت شیعی یک حقیقت واحد غیر متکثر است. مراجع متکثرند اما مرجعیت حقیقتی واحد و بزرگ و تابناک بر تارک بشریت و عامل نجات انسان خواهد بود. عناصر عقلانیت، اخلاق و منطق که فقدان آن در الگوهای معرفتی غیر شیعیان عامل به هم ریختگی ساختار جهان اسلام از هزار و اندی سال قبل تا کنون است مهمترین شاخص‌های مرجعیت شیعی است. از این نظر همواره گفته‌ام که مرجعیت ما در کنه و عمق خود امامت صغری در عصر غیبت کبری است. مرجعیت شیعی حامل بار امانت بزرگ امامت است.

متأسفانه سالیانی است از پر و بال گرفتن جریان سکولاریسم سخن گفته‌ می‌شود. این توصیف سکولاریستی از حوزه و اتهام آن به سکولاریسم هر روز پر رنگ‌تر شد تا امروز شاهد این هستیم که تحت عنوان حوزه انقلابی عده‌‌ای بی اطلاع از عمق مطالبه رهبری معظم انقلاب در فراخوانی به انقلابیت در حوزه به دنبال حمله به حوزه با عنوان سکولاریستی‌اند. سکولاریسم حوزوی از نظر این‌ها هیچ ارتباطی با اصل مفهوم سکولاریسم ندارد بلکه آن را در مقابل حوزه انقلابی قرار‌ می‌دهند و این البته امر غریبی است.

ظرف ذاتی فقه شیعه هیچ نسبتی با سکولاریسم ندارد

سکولاریسم مفهومی است دارای بار معنایی تاریخی و معاصر خود‌ نمی‌شود آن را مطابق اشتهای خود به کار ببریم. سکولاریسم یک باور است. باور به بینش و نگرشی حداقلی به حضور دین در صحنه. باور به این که ظرفیت‌های دینی قدرت تولید محصولات کارآمد اجتماعی را در ذات خود ندارد. اما این که فلان مرجع یا فلان حوزه در کار تولید این نظریه‌ها نیست که ممکن است هزار سبب داشته باشد ربطی به سکولاریسم ندارد. اصولا حوزه علمیه شیعی و مرجعیت آن که شأنی امامتی است منطقا‌ نمی‌تواند سکولار باشد. ظرف ذاتی فقه شیعه هیچ نسبتی با سکولاریسم ندارد.

نه این که سکولاریسم در حوزه قابل ظهور نیست. طبیعی است که عده‌‌ای در حوزه دنبال فضای سکولاریسمی‌اند. مقام معظم رهبری اشاره به جریانی دارد که بی‌ارتباط با مراجع در دل آزاد و فضای باز حوزه تفسیر‌های سکولاریستی از دین می‌کنند. اما در زیر چتر و اعتبار و نگاه مرجعیتی هیچ سکولاری هوای استنشاقی ندارد و خفه‌ می‌شود.

ذات مرجعیت شیعی تابع امر امامت است و امامت با هیچ تفسیری سکولاریزه شدنی نیست. البته این که عده‌‌ای بگویند در عصر غیبت نمیشود متصدی سیاست شد گرچه اشتباه میکنند اما این مقوله ارتباطی با سکولاریسم ندارد.

بر فرض درستی این ادعا که درس‌های خارج حوزه خروجی ملائم طبع ما و سیاست ما یا حکومت ما را ندارد یک امر مرتبط با نظام تعلیمی و سیستم آموزشی و ضعف تدبیر در مدیریت اولویت‌های علمی مراجع عظام اسلام است نه مقوله‌های سنگین و اتهامات بزرگی مانند سکولاریسم بر حوزه. چنان که حفظ نظام اسلامی از اهم تکالیف شرعی است حفظ مرجعیت که بنیان و ریشه جریان نهضت اسلامی شیعیان است از اهمیت بالاتری برخوردار است.

نشانه گرفتن مرجعیت به روش تخریبی تهدید کردن ریشه‌های اسلامیت انقلاب ماست

به نظر‌ می‌رسد نشانه گرفتن مرجعیت به روش تخریبی خواسته و ناخواسته تهدید کردن ریشه‌های اسلامیت انقلاب ماست. تقویت مرجعیت و حفظ اعتبار آن و حساسیت داشتن به رفتارهای عجیب این روزها در حمله به آنان تحت عناوینی که در بالا گذشت و تلاش برای ایجاد گفتمان منطقی میان عالمان و فقیهان بزرگوار و نیازهای علمی جامعه جهانی اسلامی به تقویت انقلاب‌ می‌انجامد. انقلاب اسلامی ما بدون پشتوانه و حمایت همین مراجع از بن و ریشه تهدید خواهد شد. این نظام اسلامی بدون چتر حمایتی حوزه و مرجعیت مشروعیت خود را از دست خواهد داد.

این را هم باید یاد آوری کرد که نوع نگاه به حوزه از منظر دنیای سیاست آسیب دیده است. مسأله یک سخنران و سخنرانی و یک تجمع نیست. سمت و سوی تحلیلها از حوزه مسیر درستی ندارد. حوزه علمیه قم و مراجع عظام کنونی برای آسیب ندیدن مناسبات حوزه و انقلاب هزینه‌های سنگینی داده‌اند. تصویری از همراهی آیات عظام صافی گلپایگانی و وحید خراسانی دام ظلهما‌الشریف در کنار رهبر معظم انقلاب اسلامی دام ظله در مشهد الرضا علیه‌السلام موجی از خرسندی و افتخار در دل هر دلداده انقلاب و تشیع ایجاد کرد. زیرا مرجعیت حوزه حامی اصلی و مشروعیت دهنده به اسلامیت این نظام است. نباید با بی احتیاطی دامان به اتهام این رکن آلوده سازیم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Real Time Web Analytics
Clicky