شبکه اجتهاد: از تمایزات بسیار مهم دیدگاههای شهید بهشتی با غالب اسلامگرایان این است که وی ضمن تأکید بر اجرایی شدن قوانین اسلام در جامعه، همزمان دغدغه حفظ «آزادی» و «اختیار» انسان را نیز دارد. او همانگونه که همچون امام خمینی(ره) و استاد مطهری و دیگر رهبران فکری زمانه، اسلام را دینی جامع و «دین» و «سیاست» را همگام هم میداند، در پی آن است تا کامل بودن قوانین اسلام را نافی اختیار و مسئولیت اجتماعی انسان نداند و هر دو را باهم پیش برد.
ترکیب همزمان اطاعت و پیروی با اختیار و خلاقیت با همان واژه پرکاربرد در اندیشه شهید بهشتی معنا میشود که عبارت از «مسئولیت اجتماعی» است. امروزه در ادبیات فلسفه اخلاق و فلسفه سیاست در توصیف این مباحث از تکلیفگرایی، فایدهگرایی، اختیارگرایی و فضیلتگرایی سخن به میان میآید. در این یادداشت کوتاه مجال بررسی این مکاتب نیست اما این امر مهم است که شهید بهشتی قائل به معیاری اخلاقی است تا امر «فردی» و «اجتماعی» به تعادل برسد.
«اخلاق سیاسی» معیاری است تا اختیار، گزینشگری و فردیت انسان قربانی اهداف سیاسی قدرت حاکم نشود و از سوی دیگر، مسئولیت و تعهد اجتماعی انسان به فراموشی سپرده نشود. با چنین نگاهی میتوان به بحث مشارکت سیاسی در اندیشه شهید بهشتی پرداخت.
* در اندیشه شهید بهشتی نه «قدرت سیاسی حاکم» مقدس است و نه «فرد» در مفهوم لیبرال خود؛ هر دو اصالت دارند و در هم تأثیر مینهند. انسان بدون پرداختن به تعهدات اجتماعی خود نمیتواند خود را بسازد و از سوی دیگر، محیط سازی انسان نیز در گرو خودسازی اوست. در ادبیات اسلامگرایانه دهه های چهل و پنجاه در ایران، چنین عباراتی در قالب امر به معروف و نهی از منکر معنا میشد و واژه «مشارکت سیاسی» بیشتر از دهه هفتاد به فضای فکری و سیاسی ایران راه یافت. همچنین چالش اسلامگرایان و نوگرایان دینی در تعیین جایگاه دیدگاههای اجتماعی اسلام نسبت به لیبرالیسم و مارکسیسم، پرداختن به بحث اصالت فرد و جمع را ضروری ساخته بود. به این ترتیب، مشارکت سیاسی در اندیشه شهید بهشتی با چنین دغدغههایی مورد توجه قرار میگیرد.
* اهتمام همزمان به «فرد» و «اجتماع» به بهترین صورت در امر مشارکت سیاسی و اجتماعی مردم ظهور مییابد. شهید بهشتی همچون آیتالله طالقانی معتقد بود رأی دادن و شرکت در فرایند انتخابات گرچه امری بااهمیت است اما فرصت بسیار کمی برای حضور اجتماعی مردم فراهم میکند. هم حضور همه مردم در تمامی نقاط کشور حتی مناطق روستایی و دورافتاده ضروری است و هم آگاه شدن و نظر دادن در باب همه مسائل اجتماعی ضرورت دارد. آیتالله طالقانی این امر را در قالب بحث شوراهای محلی و روستایی تا سطح شورای استانی و سپس مجلس شورا اجرایی میدید و شهید بهشتی ضمن تأیید این امر بر فراغت تمامی شهروندان برای پرداختن به مسائل سیاسی نیز اهتمام می کرد.
شهید بهشتی معتقد بود باید وضعیت اقتصادی جامعه به گونهای باشد که افراد مجبور نباشند تمام روز کار کنند و فرصت بیابند بخشی از روز را در مکانهایی با گفتوگو و دیدار با هممحلهایها و دوستان و همشهریان خود در جریان مسائل و مشکلات قرار گیرند و همفکری کنند و نظر دهند. اگر چنین فراغتی نباشد سخن از مشارکت شهروندان بیمعناست زیرا مشارکت بدون آگاهی از اخبار و رویدادها فایده مورد نظر را نخواهد داشت.
* در کنار ضرورت وجود فراغت و فرصت برای مشارکت، از نظر شهید بهشتی، تعهد و مسئولیت انسان نیز بسیار مهم است. او همانگونه که از تکلیف فرد در قبال جامعه و مشارکت وی سخن میگوید بر عنصر «آزادی» و «اختیار» انسان نیز اهتمام دارد. انسانیت انسان در گرو انتخابگری و گزینشگری اوست. اما به همان میزان که آزادی افزونتر میشود، مسئولیت نیز افزایش مییابد. واژه مسئولیت، با تلاش و کوشش و زحمت فکری و عملی توأم است. نمیتوان زحمت انتخاب را به راحتی به دیگران واگذار کرد و بدون مشورت و گفتوگو و پرسوجو و مطالعه و تأمل از زیر بار آن شانه خالی کرد. اگر انسان نمیخواهد تابع محض و دنبالهرو باشد و اگر خواهان استقلال فکری و آزادی و تعیینکنندگی است، باید مسئولیت این آزادی را بپذیرد و زحمت آن را بر خود هموار سازد. تحقیق و مطالعه و پرسوجو و مشورت و گفتوگو از لوازم اخلاقی و دینی مشارکت سیاسی در اندیشه شهید بهشتی است.
نویسنده: دکتر نجمه کیخا، استاد اندیشه سیاسی دانشگاه شهید بهشتی