اختصاصی شبکه اجتهاد: حجتالاسلام دکتر علیرضا پیروزمند، استاد حوزه و قائممقام فرهنگستان علوم اسلامی، چندی پیش در همایش «حوزه انقلابی، مسئولیتهای ملی و فراملی» که در پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی برگزار شد، مقاله خود تحت عنوان «انقلابیگری، هویتساز حوزه و روحانیت» را ارائه کرد. بخشهایی از ارائه ایشان از این مقاله، از نظر شما میگذرد.
مسئله اصلی این است که بررسی کنیم که هویت روحانیت در بحث انقلابیگری چیست؟ میخواهیم بگوییم، حوزه امروز، بهعنوان یک حوزه انقلابی، مأموریت اقامه دین در امورات ملی و بینالمللی را پذیرفته است.
فرضیه ما این است که انقلابیگری، عامل محوری هویتسازی است. طبیعتاً هویتسازی، نسبت به مأموریت اصلی حوزه، زائد، محسوب نمیشود و همچنین انقلابیگری صرفاً به معنای مشارکت روحانیت نیست. هویت یعنی آنچه باعث شناسایی فرد از دیگران میشود. عینیت به معنی اینکه تمایز فرد یا گروه با سایرین قابل تمیز نباشد.
نکته دوم، تعامل است. هویت در تعامل شکل میگیرد. نکته سوم، اینکه هویت دائماً در حال ساختهشدن است. ثابت نمیماند و دستخوش تغییرات مثبت و منفی میشود. نکته چهارم، اختیارمداری، است. به این معنا که تعیین هویت ضروری نیست و در تحت اختیار شکل میگیرد.
در خاستگاه هویت، چند دیدگاه را بیان کردند. به نظر ما، خاستگاه شکلگیری هویت، فرهنگ است، خاستگاه شکلگیری هویت، فرهنگ اسلام است. به همین خاطر هویت اسلامی و دینی را باید پاس داشت. اگر ما مسئله هویت را جدی نگیریم با بحران هویت روبرو خواهیم شد. در حوزه هم آن بحران به معنای آسیب، حیرت و دگرگونی است. قسمت اول بحث در مورد هویت بود که مطالبی دراینباره بیان شد.
رکن هویتساز حوزه، انقلابیگری است
قسمت دوم بحث، این است که رابطه انقلابیگری با هویت حوزه چیست و اینکه انقلابیگری صرفاً یک فضیلت نیست، بلکه، انقلابیگری، رکن در هویتسازی حوزه است. این مطلب، بخش اساسی مقاله را تشکیل میدهد که خواستیم در این مقاله عرض بکنیم که چرا اینگونه است و بعد راهکارهایی را در این راستا، بیان خواهیم کرد.
نکته اول این است که روحانیت به معنای هویت جمعی است و این هویت جمعی باید هم شناخته بشود و هم پاس داشته بشود.
نکته دوم و مهمتر، اینکه اقامه خاستگاه و آنچه روحانیت را از سایر متمایز کرد، اتصال روشمند به فهم از دین هست. منتها شرایط انقلاب اسلامی روحانیت را در یک میدان جدیدی علاوه بر فهم و انظار و اشاعه دین که باید باشد، وارد کرده و آن عبارت است از اقامه بیداری.
ابتدا معنای اقامه را بیان میکنیم و بعد با ضمیمه کردن دو دلیل میتوانیم اثبات بکنیم که مسئولیت روحانیت اقامه دین هم هست. در این آیه شریفه «لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَیِّنَاتِ وَ أَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْکِتَابَ وَ الْمِیزَانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ» اقامه قسط، در کنار ادله دیگری که بیانهای دیگری نسبت به انبیاء دارند، به این جنبه توجه داده است که اقامه قسط، فلسفه بعثت انبیاء است.
اقامه قسط، وظیفه علما است
ضمیمه کردن این آیه شریفه با روایت پیامبر اسلام صلیالله علیه و آله، میتواند ما را به این نتیجه رهنمون کند که فضلا هم وظیفه اقامه قسط را بر عهدهدارند. در مقاله بیان کردهایم که اقامه قسط به معنی مبارزه با طاغوت یعنی انقلابیگری است و اگر ما در این مسئله، کوتاهی کنیم؛ یعنی حوزه علمیه ما به وظایف و الزامات اقامه دین در عصر حاضر تن ندهد، با بحران هویت روبرو خواهد شد.
ابتدا عرض کردیم که کوتاهی در این مسئله که منجر به بحران هویت میشود، هم عینیت ما را به هم میزند، هم وجه تمایز و امتیاز حوزه نسبت به دیگران را از بین خواهد برد و هم تعامل ما را تضعیف میکند؛ چون قدرت سرپرستی و قدرت نفوذ فرهنگی ما تضعیف میشود و امکان پاسخگویی به آنچه جامعه اسلامی به آن نیاز دارد را نخواهیم داشت؛ لذا عواملی که برای هویت بیان کردیم دچار خدشه میشود و درنتیجه ما در درون الگویمان دچار بحران هویت خواهیم شد؛ بنابراین انقلابیگری، رکن در هویت و فضیلت است.
انقلابیگری شرط اقامه دین و رکن هویت و تقویت این مسئله هست؛ و صرفاً به همین دلیل، انقلابگری، صرفاً به معنای پذیرش سیاسی در قبال حکومت نیست که البته این هم هست.
ما میخواهیم بگوییم اقامه دین و اینکه از ویژگیهای انقلاب، تن دادن به اقامه دین توسط حوزه و هویتیابی از این طریق و تقویت حوزه از این طریق است، چه ویژگیهایی دارد؟
ارائه نظامهای علمی، وظیفه حوزویان
ارائه نظام اقتصادی، اجتماعی، سیاسی یکی از الزامات حوزه انقلابی است. حوزه انقلابی فقط حوزهای نیست که الگوهایش را در زمان خودش، ارائه بدهد. الگویی که حوزه ارائه میدهد، در اینکه این الگو، کجا اتفاق بیفتد و چه شرایط مادی و معنوی وجود دارد، نباید، دخالت داشته باشد. به همین خاطر، حوزه انقلابی، دارای نظام اجتماعی-سیاسی خاص خودش هست. حال برای اینکه این اتفاق بیفتد، چه کسی باید این را هدایت کند؟
هدایت سیاسی، یکی دیگر از وظایف روحانیت خواهد بود که این جنبه در انقلابیگری مورد توجه هست. ارائه طرح زندگی اسلامی یکی از وجوه تمایز اسلامی است که حوزه باید در این زمینه گام بردارد. ما چقدر در این مسیر استوار و بههنگام پاسخ میدهیم؟
با ابزارهای مختلف و بهویژه الآن از طریق فضای مجازی که در اختیار داریم، باید در این زمینه فعال باشیم. طرح زندگی وارداتی که وارد اجتماع میشود را باید متوجه باشیم و غفلت نکنیم.
نقش روحانیون در اسلامی سازی علوم انسانی
روحانیون باید حضور مؤثری در علوم اسلامی انسانی داشته باشد. روحانیون پشتوانههایی هستند که باید نقش امت اسلامی را در این زمینه، از متون الهی بیرون بکشند. اگر ما این کار را نکنیم، حوزه انقلابی، از بین خواهد رفت. عملیات علمی انقلابی و آنچه اسلام و جمهوری اسلامی را در حوزه فرهنگی، مصونیت میبخشد، طبیعتاً یکی از جنبههای انقلابیگری حوزه این است.
واکنشهای سریع اسلامی، مسئله عمق استراتژیک جمهوری اسلامی را تأمین میکند؛ بنابراین اهم ویژگیهای حوزه انقلابی را برمیشمردیم. باید بین حوزه انقلابی و حوزه انسانی اسلامی با مسئولیتپذیری خودش، جمع کرد. گاهی به نظر میآید، این دو با یکدیگر منافات دارند.
بعضی خیال میکنند که پیشرفت در علوم انسانی و اسلامی حوزه، به این معناست که استقلال حوزه باید حفظ بشود و لذا حوزه، باید کاری به حکومت نداشته باشد و از اینطرف اگر بخواهیم حاکمیت داشته باشیم باید چشممان را به هر اتفاقی که میافتد ببندیم. این افراط و تفریط صحیح نیست. طبیعتاً باید استقلال حوزه در عین مشارکت آن در کنار مسئولیتپذیریاش حفظ بشود.
باید شرایط نوپدید سیاسی را درک کرد
مسئله بعدی در جامعه، این است که اندیشه کنیم و وظایف را بشناسیم. در اینجا اشاره کردیم که در ایران، با یک نوع دستهبندی، بهویژه در حوزه مواجه هستیم. نوع اول کسانی که پیوند دین و سیاست را اساساً قائل هستند و در دخالت دادن سیاست، منفعل از دنیای مدرن هم نیستند. گروه دوم حوزه کسانی هستند که اسلام سیاسی را برنمیتابند، به همین دلیل هم با حضرت امام همراهی نکردند. گروه سوم کسانی هستند که شرایط نوپدید سیاسی را درک میکنند؛ اما به درجاتی منفعل هستند. باید این واقعیت را توجه کنیم و بدانیم که این گروهبندی، زمینه ستیز داخلی روحانیت را فراهم کرده است.
باید ما توجه کنیم که با محوریت حوزه انقلابی، زمینه تفاهم را در درون حوزه اتقان بدهیم؛ و البته به این نکته هم عنایت داشته باشیم که حکومت به این معنا نیست که گروه دیگر را مطلقاً طرد کنیم.
تعقیب آرمانهای انقلابی با اخلاق و منطق و تقویت نیروی فرا انقلاب از اموری است که ما را در این زمینه کمک میکند. اینها بخشهای هویتی مقاله بود.
در قسمت دوم، رابطه هویت با حوزه انقلابی را بررسی کردیم و بیان کردیم که ویژگیهای حوزه انقلابی که میتواند هویتساز باشند، کداماند.
گامهای حرکت حوزه بهسوی انقلابیگری
هرکدام از ویژگیهایی که عرض کردم، اگر حوزههای ما نسبت به آن بیتوجهی بکنند، یقیناً از مسؤولیت انقلابی خودشان غفلت کردند و معنیاش این است که ما با بحران هویت مواجه خواهیم بود. حال برای اینکه این اتفاق نیفتد و ما بتوانیم در مسیر انقلاب گام برداریم و باقوت بیشتری حرکت بکنیم با چهکار کنیم؟ در اینجا یک سرفصلهایی را مطرح کردیم.
بحث اول، بازخوانی تکامل نظام آموزشی و پژوهشی حوزه است. باید بهگونهای در سطح فرهنگ عمومی و تخصصی و در سطح سنتی با بدنه مردم ارتباط داشته باشیم. اولاً این نباید تضعیف شود. ارتباط از طریق فضای مجازی و حضور ما در مسئولیتهای مدیریتی نباید مانع از این بشود که ارتباط چهره به چهره ما با مردم تضعیف بشود.
اما باید افزون بر این توجه کنیم که یک داعی دیگر فرهنگ، فرهنگ تخصصی است و این قابلیت زمانی، تفاهم و مهارت متناسب با زمان خودش را میخواهد. آن بحثهایی که راجع به علوم انسانی، الگوی پیشرفت و امثال اینها بیان کردم، مستلزم این است که ما بتوانیم در این مسیر گام برداریم. پیشگامی در تمدنسازی اسلامی در صورتی اتفاق میافتد که حوزه بتواند تضمین کند در اسلامیت دانشها، ساختارها و محصولات تمدنی حضور پیدا کرده و ابزار و مهارت لازم و دانش لازم برای احراز این اسلامیت را بتواند در خدمت اسلام قرار بدهد.
مسؤولیت اصلی حوزه: تشخیص اسلامیت
ختم سخن اینکه مسئولیت اصلی حوزه، تشخیص اسلامیت است؛ و حوزه انقلابی تا هر جا که اسلامیت پیدا میکند با شجاعت و قابلهمندی، مسئولیت علمی و عملی میپذیرد و از این طریق، هم برای خود و جامعه هویتساز میشود.
جدا نیفتادن از زمینه سیاسی حکومت، تنها بخشی از این مسئولیت است. بر این اساس، انقلابیگری، رکن هویتبخش حوزه و روحانیت است، نه صرفاً یک فضیلت که اگر باشد، بهتر است یا اینکه بخش عمدهای از حوزه نیز اگر انقلابی نبود ضرری به انجام مأموریت علمی و عملی حوزه نمیزند. اگر روحانیت وارث انبیاست باید اقامه قسط و عدل اهتمام داشته باشد و تشکیل و پاسداشت حکومت اسلامی یکی از فروعات آن است؛ در غیر اینصورت، باید انتظار بحران یا آشفتگی هویت داشت.