مسائلی که شهید مطهری با آن روبرو بود سه دسته است یک دسته مسائل ناشی از جهل به معارف اسلامی، یک سری مربوط به شبهات ناظر بر احکام اسلامی و بخشی هم مربوط به برداشتهای غلط نسبت به زن بود.
به گزارش شبکه اجتهاد، متن زیر یادداشتی از حجتالاسلام والمسلمین داود مهدوی زادگان زادگان عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی است که در ادامه میخوانید؛
به نظر میرسد استاد مطهری در مورد حوزه زنان، مباحثی که در کتابها یا روزنامهها و نشریات و حتی محافل دانشگاهی و دانشجویی مطرح میشد، تفکیکی میکردند. یعنی اینطور نبود که از نظر ایشان همه این مباحث، ماهیت یکسان و یکدستی داشته باشند.
ایشان در این مباحث مسائل را تیپشناسی و دستهبندی میکردند. مثلاً بخشی از مباحث را ناشی از عدم آگاهی از اندیشه اسلامی و بهخصوص فقه اسلامی میدانستند. استاد مطهری احساس میکرد بخشی از قضاوتهای کسانی که در زمینه «خانواده در اسلام» و «زن در اسلام» اظهار نظر میکنند از روی جهل بوده و آنها هیچ اطلاعی ندارند که اسلام در این باره چگونه میاندیشد. لذا ایشان در این بخش سعی میکردند تفکر اسلامی را در موضوعات زن و خانواده تبیین کنند.
بخش دیگری از مسائل را ایشان به مثابه یک شبهه میدیدند. یعنی شبههای در رابطه با احکام اسلامی مطرح میشود و ایشان باید به آن پاسخ بدهد. مثلاً درباره حجاب یک سری شبهات مطرح میشد مثل اینکه حجاب مانع آزادی است، محدودیت است و… این در واقع شبههای بود که به حکم حجاب مطرح میشد و ایشان هم خودشان را ملزم میدانستند که به آن پاسخ دهند.
بخش دیگری از مسائل که ایشان با آن درگیر بودند در واقع ظلمی است که از ناحیه تفکر سکولار بر این موضوعات وارد میشد. قطع نظر از اینکه اسلام چه دیدگاهی نسبت به زن و خانواده دارد، برداشتهای جدیدی که در مورد زن و خانواده مطرح میشود خطرناک است. به عبارت دیگر این برداشتها زن ستیز و خانواده ستیز است. بالاتر از این، ایشان خطرات اجتماعی که از ناحیه این تفکر نسبت به زن و خانواده مطرح میشود را هم مدنظر قرار میدادند. بنابراین میتوان گفت مسائلی که ایشان با آن روبرو بود سه دسته است: یک دسته مسائل ناشی از جهل به معارف اسلامی بود، یک سری مسائل مربوط به شبهات ناظر بر احکام اسلامی بود و یک سری مسائل مربوط به برداشتهای غلط و خطرناک نسبت به زن و خانواده.
استاد مطهری با توجه به آنچه به عنوان زن مدرن معرفی میشد و «زن روز» آن زمان نماد آن بود، وارد این مسائل میشود و درخصوص زن امروزی در همان مجله تحلیل ارائه میدهد. ایشان فارغ از اندیشه اسلامی میخواهد ببیند زن مدرن چگونه زنی است؟ چه کارکرد و چه امتیازی دارد؟ چقدر به درد اجتماع میخورد؟ کاملاً به صورت عینی بحث را پیگیری میکند. یعنی اینطور نیست که به صورت ذهنی و تخیلی بحث کند و برپایه تصورات در این زمینه سخن بگوید بلکه کاملاً مستند و عینی وارد بحث میشود. یعنی گفتوگوها و مواردی که در جامعه مدرن مطرح میشود را نقد میکند.
مثلاً روایت مردی از همسرش را مطرح میکند که میگوید همسر من شب که میخواهد بخوابد جلوی آینه میایستد و کلی به خودش میرسد و آدابی برای خود دارد. آن وقت ایشان این رفتارهای زن مدرن را نقد میکند. بعد بررسی میکند که این رفتارهای یک زن چه کارکردی دارد؟ وقتی این رفتارها در خود خانواده کارکرد و فایدهای ندارد، چطور میخواهد برای جامعه فایده داشته باشد؟
یا ایشان به خانواده مدرن میپردازد و نشان میدهد که این نوع خانواده به پوچی رسیده است. ایشان در این جنبه از بحث میخواهد بگوید این الگویی که در حال مطرح شدن است در حد و اندازهای نیست که بتواند به جای الگوی زن و خانواده سنتی مطرح شود. این الگوی پوچ و بی فایدهای است، نه اینکه فایدهای دارد، که در تعارض است.