قالب وردپرس افزونه وردپرس
Home / آخرین اخبار / باید بیانیه «گام دوم» را عالمانه و بدون تملق تبیین کنیم/ حل تعارض جمهوریت و اسلامیت نظام، از پیوست‌های فقهی بیانیه است/ در فقه تمدنی، هنوز به اندیشه‌ورزی نرسیده‌ایم
باید بیانیه «گام دوم» را عالمانه و بدون تملق تبیین کنیم/ حل تعارض جمهوریت و اسلامیت نظام، از پیوست‌های فقهی بیانیه است/ در فقه تمدنی، هنوز به اندیشه‌ورزی نرسیده‌ایم

عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، در گفتگوی اختصاصی با شبکه اجتهاد:

باید بیانیه «گام دوم» را عالمانه و بدون تملق تبیین کنیم/ حل تعارض جمهوریت و اسلامیت نظام، از پیوست‌های فقهی بیانیه است/ در فقه تمدنی، هنوز به اندیشه‌ورزی نرسیده‌ایم

من معتقدم که بیانیه را خارج از شعار و خارج از اینکه رهبری فرموده است و واقعاً صادقانه و عالمانه تبیین کنیم. البته اول باید خودمان به‌خوبی بیانیه را فهم کنیم.

اختصاصی شبکه اجتهاد: بیانیه گام دومی رهبری، با تمجید و تعریف فراوانی از سوی طرفداران نظام و مسوولان کشور روبرو شد. در این بین اما کمتر به بخش‌های مرتبط با فقه و روحانیت در آن پرداخته شد. شبکه اجتهاد اما در راستای وظیفه رسانه‌ای خود، تلاش دارد تا پیوست‌های حوزوی و فقهی این بیانیه را به بحث بگذارد. بحث‌هایی که البته فارغ از تملق و مجیزگویی، به واکاوی علمی بخش‎های مختلف آن بپردازد، همان‌گونه که رهبری نظام نیز چنین انتظاری دارند. به همین بهانه، با حجت‌الاسلام محمد غفوری، مدیر گروه تاریخ و تمدن پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی گفتگو کردیم. او پس از اینکه به واکاوی بخش‌های مهم این بیانیه پرداخت، پیوست‌های حوزوی و فقهی آن را نیز بیان کرد. وی البته معتقد است بحث از تمدن اسلامی، هنوز بسیار نوپا است و نمی‌توان در رابطه با آن، قضاوت دقیقی داشت. مشروح گفتگو با وی، به قرار زیر است:

اجتهاد: به نظر حضرت‌عالی، آیا نکات بدیع و ناگفته‌ای در این بیانیه وجود داشت یا آن‌که اهمیت آن، به انسجام مطالب بود نه اینکه الزاماً تک‌تک گزاره‌های آن تاکنون ناگفته بوده باشند؟

غفوری: به نکته خوبی اشاره کردید. بیش از آن‌که به نوآوری‌های این بیانیه اشاره‌کنم، فکر کنم لازم است یک یا دو نکته از با تذکر و یادآوری ذکر کنم. یکی اینکه به‌نوعی منظومه فکری مقام معظم رهبری را در این بیانیه می‌تواند ببینید. اگر کسی بخواهد در این زمینه فعالیت کند، این بیانیه خیلی کمک می‌کند که منظومه فکری رهبر جمهوری اسلامی ایران را به دست بیاورد.

نکته دوم بحث ترویج و تبیین دستاوردهای انقلاب است. هر نهاد و حوزه و حکومتی برای اینکه بتواند تأثیرگذاری بیشتری داشته باشد، نیازمند آگاهی بخشی است؛ یعنی باید حوزه فعالیت خودش را نسبت به فعالیت‌هایی که انجام‌گرفته است آگاه کند. انقلاب اسلامی، چهل سال بر روی کار بوده است و با سیستم و نظام خاصی حکومت کرده است. الآن برای اینکه دستاوردها برای مردم روشن شود، باید آگاهی بخشی صورت بگیرد و این توقع را این بیانیه برآورده کرده است. توقع رهبری و توقع ملت هم این است که کسانی که دست‌اندرکار هستند، دستاورد انقلاب را بیان کنند. به خاطر کم‌کاری و سهل‌انگاری‌هایی که صورت گرفته و می‌گیرد و کوته‌فکری‌های که از سوی رسانه‌ها و نخبه‌های علمی فرهنگی در معرفی دستاوردها و جمهوری اسلامی پیش‌آمده، می‌بینیم که مقام معظم رهبری به جهت این خلأ، خوشان وارد میدان شدند و این بیانیه را صادر کردند تا اندکی از این خلأ را پر کند یا مقداری بتوانند به جامعه و نسل‌های جوانی که اول انقلاب را درک نکردند و خیلی تحلیل درستی از گذشته ندارند، واقعیتهای انقلاب را توضیح دهند. تا زمانی که نگوییم پیش از انقلاب چه اوضاعی بوده و انقلاب چه تحولی ایجاد کرده است، جوان ما نمی‌تواند این انقلاب را درک کند.

این بیانیه مقام معظم رهبری به‌گونه‌ای تبیین دستاوردهای انقلاب در طول چهل سال است که هم از حیث تحولات علمی و هم تحولات فرهنگی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و حتی نظامی را برای جامعه و به‌خصوص جوانان منتقل می‌کند. همین‌طور سیاست‌های استراتژیک و راهبردی انقلاب در عرصه داخلی و هم در عرصه خارجی را به نمایش می‌گذارد و هم ناکامی دشمنان و مستکبران در مقابله با انقلاب اسلامی را توضیح می‌دهد.

یکی از نوآوری‌های بیانیه مقام معظم رهبری، توجه به منابع انسانی است. در دولت‌های ما، این منابع انسانی تا حد زیادی نادیده گرفته شده و خیلی اهمیت داده نمی‌شود. به‌ویژه نیروهای جوان و فعالی که باید کنشگران اصلی جامعه باشند ولی در سیاست‌گذاری‌ها جایگاهی ندارند.

نکته دیگر هم که برداشت شخصی من است این است که اگر قرار باشد همان نیروهای اولیه که مدیریت نهادهای انقلابی را به عهده گرفتند و هم آن‌ها هم ادامه‌دهنده همین راه باشند، چون درواقع سنشان بالا می‌رود و پیر و فرتوت می‌شوند، باعث رکود و توقف و ایستایی انقلاب می‌شود. باید تحولی ایجاد شود و نیروهای تازه‌نفس مدیریت‌ها را بر عهده بگیرند؛ یعنی هم نیروی جوان به کار گرفته شود و هم انقلاب ما همیشه جوان باشد.

نکته دیگر این بیانیه این است که می‌فرماید: ما باوجود شنا در جهت مخالف جریان دشمن، به موفقیت‌های بزرگی دست‌یافته‌ایم. این حرف، حرف قابل‌توجهی است که هدف آقا را مشخص می‌کند. ایشان می‌فرماید ما الآن دو رویکرد در کشور داریم. یک رویکرد در کشور تلاش می‌کند این مفهوم را به جامعه القا می‌کند که ما باید همسو با جامعه جهانی باشیم. ما باید همراه جامعه شنا کنیم و اگر همسو و همرنگ جامعه جهانی نبودیم، موفق نمی‌شویم و شکست می‌خوریم.

یک تفکر در مقابل این تفکر است که تفکر اصیل انقلابی است که بر اساس آرمان‌های انقلاب در این چهل سال پیش رفته است. مقام معظم رهبری دوباره همان تز مرحوم امام را تذکر می‌دهد که ما مخالف جریان جهانی، شنا کردیم ولی بااین‌حال به موفقیت‌های بزرگی دست‌یافتیم؛ یعنی به خاطر همسویی با جامعه جهانی، این‌همه پیشرفت نکرده‌ایم؛ بلکه به جهت پای بندی به آرمان‌های انقلاب و توکل بر خداوند متعال بوده که پیشرفت کرده‌ایم.

نکته دیگر، مسئله مقابله با افکار غلط یا با مغالطه گران دینی است. برخی می‌گویند مردم را نباید به‌زور به بهشت ببریم. این نکته، انحراف است که مقام معظم رهبری اینجا واکنش نشان دادند و فرمودند اگرچه ما نخواهیم مردم را به‌زور به بهشت ببریم، آیا باید به‌زور به جهنم برد؟ حکومت‌ها نباید اجازه دهند جهنمی‌ها با زور مردم را جهنمی‌کنند. اگر دولت سکولار باشد، حرجی نیست ولی وقتی می‌گوییم حکومت دینی و جمهوری اسلامی، یک ‌بار معنایی دارد. یکی از وظایف دولت اسلامی این است که زمینه را برای دین‌داری و فعالیت‌های دینی مردم فراهم کند.

نکته دیگر نگاه راهبردی مقام معظم رهبری به اقتصاد است. ایشان می‌فرماید اقتصاد قوی، سلطه ناپذیر و اقتصاد ضعیف، زمینه‌ساز نفوذ است. ما اگر اقدامات عاجل و استوار در مورد اقتصاد نداشته باشیم، زمینه را برای نفوذ دشمن فراهم کرده‌ایم. اگر می‌خواهیم استقلال سیاسی داشته باشیم، باید اقتصاد ما هم مستقل باشد.

نکته دیگر این است که الآن ما وارد مرحله دوم خودسازی انقلاب یا مرحله تمدن‌سازی شدیم. این مرحله دوم، فرآیند جهانی‌سازی آرمان‌های انقلاب هم هست؛ یعنی تا الآن مرحله اول بوده است اما بعد از چهل‌سالگی که زمان پختگی انقلاب است، وارد مرحله تمدن‌سازی می‌شود. تمدن‌سازی بر دو گونه است. برخی می‌گویند تمدن‌ها می‌آیند. برخی می‌گویند تمدن ساخته می‌شود. به تعبیر دیگر برخی می‌گویند جامعه در ساخت تمدن، اراده‌ای ندارد. کشورها و جوامع کار خودشان را انجام می‌دهند و در همین حین ممکن است تمدنی خودبه‌خود و بدون اراده شکل بگیرد؛ اما برخی می‌گویند بااراده و آگاهانه می‌توان تمدنی را ساخت و پایه‌گذاری کرد.

این فرمایش مقام معظم رهبری ناظر به این است که ما ازاینجا می‌توانیم تمدنی را پایه‌ریزی کنیم و تمدنی را بسازیم که باید بر اساس همان آرمان‌های انقلاب اسلامی باشد.

این بیانیه به‌قدری اهمیت دارد که باید تبدیل به متن درسی بشود. این بیانیه یک بیانیه انگیزشی، شورآفرین و تحرک‌بخش است ولی مشروط به اینکه بارها و بارها بازخوانی شود و به‌عنوان متن درسی در حوزه‌ها و دانشگاه‌ها تدریس شده و به‌عنوان یک سند بالادستی و چشم‌انداز آینده تلقی شود. همچنین در نهادهای مختلف و سطوح مختلف جامعه، تبلیغ بشود تا در جامعه نهادینه شود.

نباید این بیانیه مشمول گذر زمان و شعارزدگی شود. مثل خیلی از سخنرانی‌های مقام معظم رهبری نشود که به فراموشی سپرده شود.

اجتهاد: برای اینکه این اتفاق نیفتد، درصدد این هستیم که مشخص کنیم تمام نهادهای علمی و اجرایی کشور نسبت به این بیانیه چه جایگاهی دارند. به نظر شما، فقه و جامعه روحانیت نسبت به این گام دوم چه وظیفه‌ای دارند و آیا این بیانیه پیوست فقهی دارد یا خیر؟

غفوری: ما حوزه‌های علمیه را یک‌نهاد جدای از جامعه ایران نمی‌دانیم. این بیانیه به‌طور عام، مشمول حوزه‌ها هم می‌شود ولی برخی از مطالب و بندهای این بیانیه، بیشتر ناظر به حوزه‌های علمیه است. به نظرم فراخوان علمی که مقام معظم رهبری دادند، شامل تحول و پویایی علم در حوزه هم می‌شود؛ یعنی مدیران حوزه و علمای بزرگوار باید اجازه بدهند تحولی در حوزه صورت بگیرد و علاوه بر فقه و اصول، کلام و تاریخ هم تقویت شود. تفسیر قرآن باید جایگاه اصلی‌اش را در حوزه‌ها پیدا کند و همین‌طور فقه‌هایی که بر اساس مسائل مستحدثه پیش می‌آید؛ چون جمهوری اسلامی به بنیان‌های فکری نیاز ملزمی دارد.

ترویج معنویت و اخلاق که از خواسته‌های مقام معظم رهبری است، عمدتاً به دست حوزه‌ها است. باید از طریق نهاد تبلیغی که داریم و هرساله هزاران فاضل حوزوی به مناطق مختلف برای ترویج اسلام و تعلیم آموزه‌های دینی اعزام می‌شوند، اخلاق و معنویت را به جامعه تزریق کنیم. البته طبیعتاً با این سیستم فعلی، نمی‌توانیم به آن مقصود برسیم. باید در زمینه تبلیغ هم تحولی ایجاد شود.

من در اینجا یک نظر خاص دارم. من معتقدم که بیانیه را خارج از شعار و خارج از اینکه رهبری فرموده است و واقعاً صادقانه و عالمانه تبیین کنیم. البته اول باید خودمان به‌خوبی بیانیه را فهم کنیم. به نظر من حوزه باید گروهی از طلاب توانمند و فرهیختگان حوزه را شناسایی کند و این‌ها را در جمعی تمام ابعاد بیانیه، تبیین بشود. جوانب این بیانیه باید روشن شود. من باید بدانم در زمینه اقتصادی چه تحولی را شاهد بودیم. ما خودمان به‌عنوان کسانی که می‌خواهیم راهکار ارائه دهیم، خیلی از پیشرفت‌های جمهوری اسلامی مطلع نیستیم. باید خوب حلاجی و فهم و تبیین بشود و بعد، این مبلغین، به نهادها و سازمان‌ها و استان‌ها اعزام بشوند، البته بدون تنش و بدون اینکه انگ حکومتی بودن یا سازمان‌دهی شدن به آن‌ها چسبیده شود. باید به‌عنوان یک وظیفه و تکلیف، تعدادی از افرادِ با اخلاص، این بیانیه را تبیین کنند. اگر قرار باشد صرفاً در نماز جمعه‌ها به‌عنوان وظیفه بگوییم که مقام معظم رهبری بیانیه دادند، این کار، ضایع کردن آن است.

وظیفه حکومت و دولت اسلامی و جمهوری اسلامی این است که اجازه فعالیت‌های ضد دینی را صادر نکند. امکاناتی برای انحراف اجتماعی فراهم نکند و از طرف دیگر باید امکانات را برای دین‌داری و برای تقویت دین و اخلاق و معنویت، فراهم کند. ولی در اینجا مغالطه‌ای صورت گرفته که می‌گوید مردم را رها کنید و هر جور خواستند زندگی کنند.

اما در مورد ورود فقه به این بیانیه، در چند حوزه، جای کار فقهی وجود دارد. یکی اینکه برخی می‌گویند نمی‌شود حکومتی هم جمهوری باشد و هم اسلامی. دراینجا باید فقه و فقهای ما این ترکیب را تبیین کنند و بگویند که منافاتی بین جمهوریت و اسلامیت نیست. تبیین مبانی مشروعیت نظام بر عهده فقه و فقهاست.

نکته دیگر، ورود به مسائل به ولایت‌فقیه است. ولایت‌فقیه یک اندیشه است که در بین علمای شیعه بود و امام خمینی رحمه‌الله این نظریه را به عرصه عمل آورد و تحقق عینی بخشید. درواقع یک فرع فقهی را پرورش دادند. الآن به نظرم نباید هراسی داشته باشیم از ورود به بحث در مورد ولایت‌فقیه. هر چه در این زمینه کنکاش بشود و استدلال و مناظره بشود، باعث تقویت این اندیشه می‌شود؛ نه تضعیف آن.  حوزه‌ها و مدافعین انقلاب، اگر در این زمینه کار نکنند، دشمنان، یقیناً در تخریب آن خواهند کوشید.

مسئله دیگر، همان مسائل حوزه اقتصاد است. مسئله بانکداری ما واقعاً مشکل دارد. در اینجا حوزه‌ باید خیلی مستحکم و زیربنایی وارد شود. آیا بانکداری فعلی ما اسلامی هست یا نیست؟ اگر نیست چرا ادامه می‌دهیم که منجر به اختلال در اقتصاد اسلامی می‌شود و کشور را به سمت رکود و اضمحلال پیش می‌برد. حداقل ما ازنظر فقهی بدانیم تکلیف ما چیست.

اجتهاد: آیا در مباحث تمدنی نیز فقه، می‌تواند وارد شود؟

غفوری: در حوزه تمدن هنوز به‌ عرصه اندیشه ورزی نرسیدیم و اوایل کار هستیم. برای این کار، هم باید تمدن پژوهان ما فقیه باشند و هم برخی از فقهای ما تمدنی بیندیشند. اگر فقه ما، جهان‌نگر نباشد و صرفاً متمرکز و متمحض در همین جامعه خودمان باشیم، مشکل‌ساز است. فقه ما باید مقداری کلان نگر باشد و فتاوای ما باید کلان نگر باشد. ما باید به‌گونه‌ای عمل کنیم که بتوانیم حرفی جهانی داشته باشیم.

اجتهاد: با توجه به اینکه فرمودید ما هنوز وارد بحث‌های فقه تمدنی و حکومتی نشده‌ایم و از استحکام خاصی برخوردار نیست، ورود به این عرصه را چطور ارزیابی می‌کنید؟ با توجه به اینکه هنوز موضوع برای ما منقح نشده است، ورود به‌حکم را صحیح می‌دانید یا نه؟

غفوری: هر علمی در ابتدا موافقان و مخالفانی دارد. ممکن است الآن برخی از افراد با فقه تمدنی مخالف باشند. برای رشد  هر علمی، باید آن‌قدر تضارب آراء صورت بگیرد و ابعاد مسئله بررسی بشود تا فضا برای نهادینه شدن آن بحث آماده شود. الآن هنوز بحث فقه تمدنی ناپخته است و اول کار هستیم ولی لازم است در این زمینه کتاب‌ها و مقالاتی نوشته شود و مناظراتی شکل بگیرد. درواقع باید مشخص شود که فقه ما چگونه می‌توان تمدن نگر باشد و قالب سنتی را بشکند و یک قالب جدیدی پیدا کند تا فقه را با تمدن اسلامی همراه کند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Real Time Web Analytics