«جمع بین حکم واقعی و ظاهری» در هیچ کجای فقه ثمره ندارد؛ ولی اگر این اشکال وارد شود که جزء زوائد اصول است، نود و پنج درصد فقه استدلالی (نه نصوص متواتر) شیعه و سنی روی هواست.
به گزارش شبکه اجتهاد، هفتمین نشست «بررسی زوائد علم اصول» با سخنرانی حجتالاسلام والمسلمین سید صدرا هاشمی پژوهشگر و استاد سطوح عالی حوزه علمیه قم، با حضور طلاب و علاقهمندان در حسینه ارگ قم برگزار شد.
بنابر درخواست استاد هاشمی، سخنان ایشان در باب زوائد علم اصول بدون هیچ دخل و تصرفی از لحاظ اصول گزارش نویسی و قواعد ویرایشی از موسسه فقاهت و تمدن سازی نقل شده است.
پیرامون نظرات آقای اکبرنژاد در نقد استصحاب، مطالب مفصلی دارم که در جلسات آینده بیان خواهم کرد. اما نکتهی اساسی در زوائد یک مغالطه صورت میگیرد. اینکه «چون ثمرهی فقهی ندارد، پس زائد است» یک مغالطه است، چون ثمرهی فقهی نداشتن، ملازم با زائد بودن نیست.
خیلی از مباحث علم اصول، ثمرهی فقهی ندارند، اما دفع شبهات هستند. تمام مطالب ایشان به عنوان زائد بیان کرده، خود اصولیان ذکر کردند.
در کتاب «منتقی الاصول» در موارد متعددی به این مطلب اشاره کرده که به عنوان نمونه به چند مورد اشاره میکنم: هذا البحث لا أثر له فی المجال العملی أصلا؛ هذا المبحث کسابقه فی عدم الأثر و الجدوى العملیه؛ هذا المبحث کبعض سوابقه عدیم الأثر فی مجال العمل؛ الحقیقه الشرعیه هذا المبحث کسوابقه غیر ذی ثمره عملیه کما سیتضح فیما بعد؛ و على کل فلیس ما أفاده أخیرا بذی إفاده و أثر فلا یهمنا تحقیقه و البحث فیه؛ و الأمر سهل جدا بعد ان کان هذا البحث عدیم الثمره بالمرّه؛ کان وضع المرکب من الهیئه و الماده- مع غض النّظر عن أصل ثبوت المحذور فیه و عدمه- عدیم الفائده و لغوا محضا بلا کلام؛ یکون النزاع عدیم الأثر و الثمره؛ هذا الأمر عدیم الأثر و الجدوى بالمرّه؛ و البحث فی أمور دقیقه نظریه، مع اعترافه أخیرا بعدم الثمره العملیه لهذا البحث و ان ما ذکر له من الثمرات لیس بثمره له؛ مع ان بحث وجوب المقدمه لا یخلو عن ثمره عملیه کما عرفت؛ هذا البحث لا أثر له فی المجال العملی أصلا، و قد أطال القوم فیه، و لکنه تطویل بلا طائل؛ انه لا أثر لهذا التقسیم أصلا، و لا تترتب علیه أی ثمره فیکون لغوا محضا؛ و علیه فلا ثمره للخلاف المزبور إلا فرضا؛ و ذکر بعد ذلک انه لا ثمره مهمه تترتب على الوجهین؛ و على کل فلیس ذلک بمهم، لما عرفت من عدم الثمره العملیه. و مثالهای فراوان دیگر.
ولی سوال این جاست که شخص قدرتمندی مثل امام (قدس سره) که اصول را تهذیب کرده، این مباحث را آورده. فرق است بین اینکه ثمرهی فعلی ندارد و زائد است. بعضی از اینها ثمرهاش رفع شبهاتی است که اگر رفع نشود، همه چیز را به هم میریزد. مثلا «جمع بین حکم واقعی و ظاهری» در هیچ کجای فقه ثمره ندارد. همینطور است اشکال «ابن قبه». جایی ثمره ندارد ولی اگر این اشکال وارد شود، نود و پنج درصد فقه استدلالی (نه نصوص متواتر) شیعه و سنی روی هواست. چون اگر طرح شود، اشکالات به ادله حجیت خبر واحد و ظهورات کلا خراب میشوند و حال آنکه قوام فقه شیعه و سنی به حجیت خبر واحد و ظهورات است. برای همین سه ماه بحث میکنند مثل آیتالله العظمی وحید و غیر ایشان.
حقیقت شرعیه هم ثمره ندارد همانطور که صاحب منتقی الاصول هم میگوید. اما بالاخره سوال این است که صحیحی میتواند به اصاله الاطلاق تمسک کند و اعمی نمیتواند. شیخ انصاری(ره) میگوید: بنابر صحیحی شک در محصل غرض میشود و باید احتیاط کند. ولی اعمی میتواند به برائت تمسک کند. بالاخره این شبهات هستند یا اینکه نیستند؟ چه کسی باید به این سوالات جواب دهد؟ شما فکر کردید اگر چیزی و بحثی در فقه ثمرهی مباشر نداشت، ملازم با لغویت است. [در حالی که] نه، اینطور نیست. بسیاری از این مباحث که در اصول مطرح میشود، اگر دقت کنید، دفع شبهات هستند. شبهاتی که اگر بعضی از آنها وارد شوند، کمر فقه و اصول را میشکنند. شما میگویید صحیح و اعم ثمره ندارد. خوب، بالاخره این شبهات و سوالاتی که کردند، درست هستند یا نه؟ باید جواب داده شوند یا نه؟ پس اینکه ثمرهی مباشر در فقه نداشتن، ملازم با زائد بودن نیست. عزیز دلم، این مغالطه است. بسیاری از این مباحث، دفع شبهات و تبیین مبانی هستند، مثل مقدمه الواجب، که خود آخوند(ره) و دیگران گفتند که ثمره ندارد، اما مطالب بسیار مهمی هستند.
در تعریف اصول طبق تعریف مشهور آمد: العلم بالقواعد الممهده لاستنباط الاحکام الشرعیه. شهید صدر(ره) در «حلقهی ثانیه» یک اشکال و در «حلقهی ثالثه» سه اشکال به قید «ممهده» طرح میکند. اشکال این است که: ممهده، یعنی باید جایی در اصول استفاده شود. یعنی قواعدی که انسان را آماده میکند. یا در تعریف خود اصول فقه [مرحوم مظفر]: قواعدی که «تقع نتیجتها فی طریق استنباط الحکم الشرعی». در رسیدن به نتیجه باید استدلال بکنی.
من به عنوان یک اصولی باید به این سوالات جواب بدهم. من در نوارهای «جایگاه علم اصول» در سال ۸۵، در شانزده جلسه مفصل به این مباحث پرداختم. تک تک مباحث و ثمراتش را ذکر کردم. به کتابهای اصولی هم اشاره کردم که نقاط ضعف آنها چیست. مثلا دو جلسه مربوط به حلقات است؛ یک جلسه نقاط قوت، یک جلسه نقاط ضعف. یا جمع بین ظاهری و واقعی تاثیر مباشر در فقه ندارد. [اما باید بحث شود].
پرسش: آیا طلاب باید همهی این مباحث را در سطح بخوانند؟
به نظر من افراد دو دسته اند. یک عده تصمیم فقاهت و اجتهاد دارند. برای ایشان رسائل، کفایه و مکاسب ضرورت دارد. عدهای هم تصمیم به فقاهت ندارند. برای این عده (حالا شوخی و جدی را با هم میگفتیم) یا جاهلند، یا مجبورند و یا سفیهند، چون مصالح و مفاسد را تشخیص نمیدهند.
کسی که بنا ندارد مجتهد شود، این کتابها به دردش نمیخورد. من حداقل ده دوره رسائل را تدریس کردم و چقدر به تدریس کفایه پرداختم. تازه این مطالب برای من ملکه شده. با یک بار خواندن، با شرح خواندن، بدون مباحثه کردن که نمیشود. مگر میشود که یک بار بخوانی و بعد هم احساس کنی که فقیه هم شدی. در صورتی که نمیشود.
اینکه «کتاب بهتر از رسائل، بهتر از رسائل است؛ کتاب بهتر از کفایه، بهتر از کفایه است»، این از قضایای ضرورت به شرط محمول و ابده البدیهیات است. اما بحث بر سر این است که اگر قرار شد کتابی جایگزین شود، باید از کسی باشد که لااقل اینها را خوانده باشد؛ تسلط داشته باشد.
این کتابی که الآن دست من است [کتاب تاملی بر مکتب اصولی شیخ انصاری (ره)] پیداست که نویسندهی آن رسائل را تورق هم نکرده. [در حالی که] کتابی باید جایگزین شود که نقاط قوت رسائل را داشته و نقاط ضعف را نداشته باشد.
پرسش: چرا شما و اساتیدی که سالهاست این کتابها را تدریس میکنید، کتابهای بهتر نمینویسید؟
من مسئول حوزه نیستم. خوب بنویسند. این اشکال به جامعه مدرسین و شورای عالی است. مگر مقام معظم رهبری در سال ۷۰ نگفتند که یکی از مراجع، برای خدا مرجعیت را کنار بگذارد و به ادارهی حوزه بپردازد. ادارهی حوزه بسیار سخت است. در حالیکه رئیس حوزه مجمع المشاغل است. بنده رئیس حوزه نیستم و این اشکال ربطی به من ندارد.
مدرس حوزه در پایان با تایید نیت خیر موافقین و مخالفین گفت: در مورد زوائد، نواری که فرستادید را با دقت گوش دادم و اشکال دارم. در مناظره و جلسهی حضوری، به نظرات آقای اکبرنژاد میپردازم. از تمامی دوستانی که اشکال کردند و دغدغه دارند، همه دلمان برای تشیع میسوزد و مطمئنم که میخواهید حوزه پیشرفت کند. این مباحث هم بحث صرفا علمی است. در صداقت شما و اینکه نیت خیر دارید، چه موسسه شما و چه موسسات حوزوی دیگر، بنابر اصاله الصحه قصد خیر دارید.