ضرورت راهاندازی مؤسسه عالی فقه و علوم اسلامی در واقع تربیت نیرویهای ممحض و متخصص در ابواب مختلف فقهی است. اگر فقه تخصصی شد، قهراً از هر باب، علم در آن متقنتر، عمیقتر و با ژرفنگری بیشتری مورد نگرش، بحث و مداقه قرار میگیرد و در نتیجه اتقان مباحث بالا میرود.
به گزارش شبکه اجتهاد، نشست علمی «جایگاه فقههای تخصصی در حوزه» با حضور رئیس و اعضای هیئت امنای موسسه عالی فقه و علوم اسلامی تحت اشراف رهبر معظم انقلاب، در محل این موسسه در قم، بهصورت حضوری و مجازی برگزار گردید. در این نشست علمی تخصصی، حجتالاسلام والمسلمین سید علیرضا صدر حسینی، رئیس هیئت امنای موسسه عالی فقه و علوم اسلامی و آیات محمدمهدی شبزندهدار، محسن اراکی و سید محمدرضا مدرسی یزدی به سخنرانی پرداختند که گزارش سخنان این اساتید عالیقدر در باب «فقه تخصصی» پیشرویتان قرار میگیرد.
هدف ورود به بحثهای تخصصی در حوزه چیست؟
استاد سید علیرضا صدرحسینی: امروز شاهد تحولهای ارزشمندی در حوزه علمیه هستیم بهطوری که در بسیار از علوم و دروس اساتید صاحبنظر و نخبه حضور دارند؛ در عرصه برنامهریزی کلان و حتی در برخی از مسائل از جمله فقه قضا و جزا ورودهایی داشته و توانسته خود را مستغنی سازد، اما در رشتههایی مانند فقه تعلیم و تربیت با اینکه اقداماتی صورت گرفته اما دانشهای امروز خیلی رشد کرده و ما در گامهای اولیه هستیم. در مباحثی همچون فقه فضای مجازی، فقه رسانه، فقه فناوری و اطلاعات، فقه مدیریت هنوز هیچ اقدام جدی صورت نگرفته و این نیاز به توجه لازم و کافی دارد.
شاید سؤال طرح شود هدف ما از ورود به بحثهای تخصصی در حوزه چیست؟ در این خصوص سه پاسخ وجود دارد یکی آنکه بتوانیم در موضوعات مختلف حدود نظر فقهی را بر اساس منابع موجود پاسخ دهیم، دیگر آنکه بتوانیم در موضوعات مختلف سؤالاتی همراه با مقدمهای طرح کنیم و با ارائه به فقیه پاسخ آن را دریافت و در اختیار قرار دهیم در واقع کاری که شورای استفتاء دفاتر بیوت مراجع معظم تقلید انجام میدهند و سوم آنکه با طرح سؤال خواستار نظر فقهی آن صاحبنظر باشیم تا با یک تبیین آن را جمعآوری و در اختیار نخبگان علمی قرار دهیم.
بررسی عمیقتر موضوعات کلان از جمله فلسفه تأسیس مؤسسه عالی فقه و علوم اسلامی است، بهعنوان نمونه در علم اقتصاد، موضوع بانک و بانکداری که آیا این برنامهریزی پولی و بانکی که برای ما طراحی شده است مطابق با ارزشهای دینی است یا خیر، اگر نیست چگونه آن را منطبق کنیم.
بازنگری و بازتعریف موضوعی مانند بانک، ورای حلال و حرام بودن جریمه دیرکرد، از رسالتهای اصلی این مؤسسه میباشد. یا اینکه چرا باید امروز دنبال رو نظام غربی در برنامههای بانکی و پولی باشیم، لذا با تحقیق و طراحی، یک نظام جدید پولی و بانکی منطبق با ارزشهای دینی را میتوانیم در دستور کار قرار دهیم.
تخصصی شدن فقه، اتقان بیشتر در ابواب را رقم میزند
استاد محمدمهدی شبزندهدار: اصل مسأله تخصصی شدن حوزههای علمیه در رشتههای مورد نیاز جامعه از زمان اهلبیت(ع) مورد توجه بوده است، برنامهریزی خود این بزرگواران نیز اینگونه بوده است. در حوزه امام صادق(ع)، حضرت شاگردان مختلفی را در زمینههای گوناگون تربیت کرده بودند، به نحوی شاگردان را قوی تربیت کرده بودند که موجب مباحات جامعه اسلامی و شیعه بودند. به همین دلیل بنیاد حوزههای علمیه اگر بخواهد از ائمه(ع) الگو بگیرد قهراً باید در رشتههای مختلف نیرو تربیت و آموزش دهد آن هم در آن حد بالا تا در رشتههای خارج حوزه نیز فعالیت کنند.
نکته دوم؛ یکی از پرسشها درباره ضرورت تأسیس مؤسسه عالی فقه و علوم اسلامی از سوی مقام معظم رهبری بود. دو امر سبب شد ایشان تصمیم به چنین اقدامی بگیرند؛
۱ – ضرورت و نیاز بود. ما در رشتههای مختلف نیازمند فضلا و اندیشمندان هستیم.
۲ – کمبودی که در این زمینه وجود داشت. از نظر ایشان کأنه در حوزه به این موضوعات پرداخته نشده بود والا نظر شریفشان این است که اگر حوزهها خودشان وظایفشان را انجام دهند، ورودی(به مسائل حوزه) نداشته باشند. یعنی نظر شریفشان این بود که این کار زمین مانده یا آن گونه که باید ورود میشد، ورود نشده است.
نکته سوم؛ چرا ما نیازمند تخصصی شدن هستیم و در این باره باید به چه مسائلی توجه کنیم؟ باید به چند نکته توجه کرد.
۱- وقتی حوزه تخصصی شود، مسلما اسباب هر رشته و علم در میان آنها عمیقتر و با ژرف نگری بالاتری مورد بحث و مداقه قرار میگیرد و در نتیجه ادغان مباحث بالا میرود. وقتی(فقه و حوزه) تخصصی شد فکر و کار برای اصحاب هر رشته در آن محدوده میشود و از توزیع فکر و امکانات جلوگیری میشود که نتیجه آن اقدام بیشتر و بالاتر است.
۲- در هر رشتهای فروعات و سؤالات فراوانی وجود دارد و هر کسی بخواهد به تمام فقه نظر کند نمیتواند فروعات مربوط به آن رشته را استخراج کند، وقتی تخصصی شود در هر رشتهای فروعات و نظریات مختلف استخراج و تبیین میشود و سبب پرباری آن رشته میشود.
۳- تخصصی شدن سبب بالا رفتن آمادگی حوزههای علمیه برای پاسخگویی به مسائل میشود.
۴- در رشتههای تخصصی پیش نیازها استخراج میشود. در فقههای متعارف به صورت ممتد در قرون متمادیه در این عرصهها کار شده و معمولاً پیش نیازها و ضوابط این موضوع فراهم شده است، ولی در مباحث تخصصی که به خصوص در سابق نبوده بسیاری از پیش نیازها هنوز ممکن است مورد بحث واقع نشده باشد، لذا گاهی ضوابط اصولی نیاز دارد که در اصول رایج مورد بحث واقع نشده است. بنابراین در تخصصی شدن پیش نیازها استخراج میشود، در حالی که در مباحث رایج بزرگان کار کردند و استخراج شده است. به همین دلیل در تخصصی شدن پیش نیازهایی وجود دارد که باید استنباط شود.
۵- مباحث رشتههای تخصصی جدید که قبلا بر روی آن کار نشده بکر است. وقتی بکر شد سختیهایی را همراه خواهد داشت. یکی این که شخص خودش باید اصول(اصول به معنای عام) را شناسایی کند. وقتی انسان میبیند بزرگانی در فلان مطلب اظهار نظر کردند و خود شخص هم در تحقیقات به آن نتیجهای میرسد که بزرگان سلف گفتهاند، قوت قلبی پیدا میکند، ولی اگر جایی کسی حرفی نزده باشد این نگرانی وجود دارد که نکند من اشتباه میکنم. به همین دلیل باید در مسائل جدیدی که افراد در این زمینه مطلبی نگفتهاند، فرد با احتیاط بیشتری قدم بردارد.
۶- ما در رشتهای تخصصی چه مقدار نیازمند موضوع شناسی هستیم؟ یعنی آیا به دنبال موضوع شناسی برویم یا خیر؟ چون مهندسی یک نظام و پیاده کردن آن یک مسأله و استنباط و استخراج مسأله دیگری است.
در ماه رمضان در مشهد یکی از علما مسائل مستحدثه را میگفتند. در یک شبی ایشان گفتند که مرحوم سید صاحب عروه، درباره پول ۹ نظریه را مطرح فرموده است که اگر اینگونه باشد حقیقت پول، حکمش این است و اگر اینگونه باشد حقیقت پول، حکمش آن است. سید نظریاتی داده است که به نحوی است که بعدها اگر کسی به این کتاب رجوع کند میتواند بفهمد که مسأله چطور شده است. برای مثال در مسأله بانک فقط ریزه کاریهایش نیست. نه اینکه فقط فرعیاتی پیش بیاید که مورد بررسی قرار بگیرد. خود بانک اصلاً معتبر است و معاملات آن درست است یا درست نیست باید پرداخته شود.
سه مقوله مهم در فقه/ فقه کلان همان فقه حکومت است
استاد محسن اراکی: ما به سه مقوله علمی نیاز داریم که هر سه مقوله مورد نیاز ماست. یک مقوله، فقه تخصصی است. فقه تخصصی مورد نیاز است، بهویژه با توجه به گستردگی مباحث فقهی و همانطوری که آیتالله شبزندهدار فرمودند، تمرکز در بسیاری از این ابواب و مسائل فقهی خاص، هم احاطه بیشتری به فقیه میدهد و هم توان تحمل بهتر و پختگی بیشتر و شاید ضرورت هم در این مطلب اقتضا کند تا فقیه به این موضوع بپردازد.
فقه مسائل مستحدثه و نوپیدا، یکی دیگر از مقولات مورد نیاز برای فقه است. یک رشته فقهی که مورد نیاز ما و شرایط کنونی است. فقه مسائل مستحدثه و نوپیدا است. بسیاری از مسائل، اصلاً مسأله، مسأله جدیدی است که در جامعه بشری مطرح میشود. فرض کنید مسائل مربوط به فضای مجازی، رمز ارزها و امثالهم که مسائل نوپیدایی است.
یک رشته دیگری از مسائل فقهی مورد نیاز ما بهعنوان حکومت است. این دو رشته از مسائل، چه حکومتی باشد و چه حکومتی نباشد، چه حاکمیتی باشد و چه نباشد حتی در پیش از انقلاب نیز این مسائل مطرح بود.
کاستیهای فقه متعارف در برابر فقه حکومت؛ ما فقه جدیدی نیاز داریم که حضرت امام به آن اشاره داشتند و فرمودند فقه متعارف که با این مضمون است که فقه متعارف برای پاسخگویی به نیاز حکومت کفایت نمیکند.
فقه سوم فقهی است که ما به فقه نظام یا من به فقه کلان تعبیر میکنم در مقابل فقه خرد. برای تبیین این موضوع نیاز به توضیح بیشتری داریم.
وقتی میگوییم فقه کلان و این که فقه کلان، فقه حکومت است و فقهی است که پیدایش یک حکومت ما الزام میکند که در عرصه فقه کلان ورود کنیم و مسائل آن را استنباط کنیم. ما یک فعل مکلف داریم که فقه استنباط احکام مربوط به این فعل مکلف از ادله شرعیهاش را نیاز دارد. این فعل مکلف بحث ما این است که ما دو جور فعل مکلف و دو جور مکلف اساساً داریم که این مکلف فعلش هم بهتناسب خود مکلف متفاوت است.
ما مکلفی داریم که این مکلف، مکلف در ضمن حکومت نیست، چه حکومتی باشد و چه نباشد، چه حاکمیتی باشد و چه نباشد. مکلف باید نماز بخواند و روزه بگیرد و حج برود و زکات بدهد و چیزهایی که متعارف است. مکلفی داریم که بعد از پیدایش حکومت جامعهای پدیدار خواهد شد که جامعه حکومت را پذیرفت. به این معنا که اراده حاکم بر اراده جمع نفوذ دارد.
بهطور عام از وقتی قانون در مملکتی تصویب میشود که حاکمی دارد، همه بدان عمل میکنند و ناچار هستند به آن عمل کنند وگرنه نمیتوانند در این جامعه زندگی کنند و یا باید با این حاکمیت درگیر شوند و یا از این حاکمیت خارج شوند. در اینجا پدیده فعل اجتماعی به وجود میآید که قوامش به تبعیت از امر حاکم است که ما در اینجا مکلف اجتماعی داریم که دارای اراده واحد اجتماعی است.
شخصیت انسان بستگی به آن ارادهای است که این شخصیت دارد. وقتی شخصیت فردی بود ارادهاش فردی میشود ولی وقتی شخصیت اجتماعی پیدا شد، حاکمی است که اراده میکند و مردمی که حاکمیت او را پذیرفتهاند و حاکمیت و اراده و فرمان او را میپذیرند.
آیتالله شبزندهدار درباره پدیده بانک فرمودند؛ این پدیده وقتی اجتماع نباشد وجود ندارد و این پدیده وابسته به فعل اجتماع است. اگر شما بخواهید تنها در جزیرهای زندگی کنید نیازی به بانک ندارید. اگر جمعی حتی در کنار هم زندگی کنند و حاکمیتی نباشد، بانک شکل نمیگیرد. باید حاکمیتی باشد تا افراد را نظم بدهد و در اینجاست که پدیدهای بهعنوان فرهنگ عمومی پیدا میشود.
البته فقه تخصصی و فقه مسائل نوپیدا باید باشد، ولی آن چه نیازمندش هستیم فقه کلان است و این فقه استنباطی است. ما اگر میخواهیم تمدن داشته باشیم، جامعه عامل و پایبند به دین داشته باشیم، حاکمیت اسلامی داشته باشیم نیازمند فقه کلان هستیم.
امروزه فقها و حوزههای ما باید در این زمینه کار کنند، چون کار بزرگی و مهمی است و احتیاج به ریل گذاری دارد. البته این کار نیازمند فقاهت با قوه و توانایی بالا است، یعنی طلبهای که میخواهد در این عرصه وارد شود باید فقه متعارف را خوب کوبیده باشد. نمیشود وارد فقه کلان شد بدون اینکه در فقه متعارف یک فقیه بود. باید احاطه به اصول، قواعد و منابع داشت. حتی باید تمرین استنباطی نیز داشت تا در این عرصه توفیق خوبی پیدا کند.
موفقیت نظام اسلامی به موفقیت در نظریات فقهی گره خورده است
استاد سید محمدرضا مدرسی یزدی: متأسفانه ما در زمینه پاسخگویی به نیازهای نوپدید عقبماندگی داریم، با پیروزی انقلاب اسلامی این امید وجود داشت که این مرحله زودگذر بهسرعت به خط مشیهایی مبتنی بر فقه تبدیل شود که البته در طول این چهار دهه خیلی از کارها صورت گرفته ولی بخشهای زیادی هم باقی مانده است.
مثلاً در بحث بانکداری که زندگی اجتماعی و سیاسی مردم با آن سر و کار دارد اگر خوب طراحی نشود ممکن است خرابکاری زیادی به بار بیاورد ولو اینکه تکتک اجزای آن شرعی باشد؛ امروز داد همه از وضعیت بانکداری درآمده است و حتی برخی آن را ربوی میدانند و چقدر آسیب و تخریب و عدم اعتمادهایی ایجاد کرده است. این به همین دلیل است که طراحی مناسب و جامع برای بانکداری اسلامی انجام نشده یا در زمینه اجرا با مشکلات روبرو هستیم.
تخصصی شدن از نیازهای امروز است، تخصصی شدن در برخی از علوم روشن است ولی در برخی موارد با پیچیدگیهای زیادی روبرو هستیم؛ اینکه مثلاً آیا فردی فقط فقه حکومت، بانک، بورس و … را بهتنهایی بخواند کفایت میکند؟ زیرا باید افرادی که در فقه عمومی تخصص دارند هم به کمک بیاید لذا فعالیتی گروهی لازم است که باعث دشواری و پیچیدگی کار است.
برخی موارد با اینکه موضوعات قدیمی هستند ولی باید به پختگی رسیده و بیشتر درباره آن بحث شود، مانند بحث جعاله که مطلب چندانی درباره آن نداریم، برخی هم مستحدثه و کاملاً جدید هستند و برخی هم موضوعات قدیمی هستند ولی حالت جدیدی پیدا کرده است؛ مثلاً در قدیم میگفتند کسی که زمینی را احیاء کند مالک است ولی آیا امروز میتوان این مسئله را با توجه به پیشرفتهای تکنولوژیکی پذیرفت؟ امروز با این وسایل پیشرفته یک فرد میتواند یک شهر را در طول مدت کوتاهی تصرف کند.
بحث حکومت در فقه از مواردی است که کار زیادی میطلبد و مباحث صورت گرفته غیر از دوره اخیر لاغر است؛ این مسئله متأثر از مسائل تاریخی و نوع برداشت از روایات بوده است لذا بهصورت گذرا به آن پرداخته شده است. همچنین برخی نگاههای جدید هم باید به بحث گذاشته شود مثلاً اینکه حسن ظاهر میتواند در تعیین رهبر مهم باشد یا خیر؟ این مسئله بحث نشده است؛ البته دقت در روایات و نهجالبلاغه بر جلب حسن ظن مردم در حیطه حلال تأکید کرده است.
موضوعشناسی در بحث حکومت، یک رکن است؛ مثلاً یکی از شرایط رهبری، مدیریت بهعنوان امری متغیر است؛ برخی از فقها صرفاً بر کفایت تأکید دارند ولی آیا واقعاً همین شرط مرتفعکننده هست؟ اینکه مجلس فقط جنبه مشورتی دارد یا خیر و جایگاه آن چیست؟ بحث زیادی لازم دارد.
ما نباید فقط به مسائل جواب دهیم؛ امروز نظام گره به موفقیت در امور نظری خورده است که بخش عمده آن بر عهده حوزه علمیه است و این با نگاه تخصصی، جامع به فقه و بهخصوص فقه اجتماعی ایجاد خواهد شد.