زیبایینژاد گفت: کسانی که در شورای نگهبان هستند، میگویند بسیاری از مسائلی که به دست ما میرسد، میدانیم که به مصلحت نیست اما با چه سندی میتوانیم آن را رد کنیم. اگر ادبیات فقه حکومتی شکل بگیرد، شاید ما بتوانیم برای حرمت مباحاتی که به مصلحت جامعه نیست، مستندی پیدا کنیم.
به گزارش شبکه اجتهاد، سلسله درسگفتارهای رمضانی پایگاه فقه حکومتی وسائل، این هفته با ارائه حجتالاسلام محمدرضا زیبایینژاد، مسوول مرکز تحقیقات زن و خانواده و با موضوع فقه زنان و خانواده در قم برگزار شد. زیبایینژاد در تبیین معنای عبارت «عاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ» در آیه ۱۹ سوره نساء اظهار کرد: در اینجا چند احتمال درباره معروف وجود دارد؛ یکی اینکه تأسیس نباشد و معروف و منکر معنای حقیقت شرعیه داشته باشد؛ اما اگر بر اساس نظر برخی بگوییم معروف، درونمایه عرفی دارد، آنگاه دایره آن توسعه و ضیق پیدا میکند.
زیبایینژاد با بیان اینکه فقط در دایره مباحات مشکل نگاه عرفی پیش میآید، گفت: در حوزه مباحات افزون بر نگاه فقهی که همان انشای فعل یا انشای ترک است، میتوان نگاه فرهنگی داشت. حوزه مباحات، خطرناک است و حوزه آغاز نفوذ ابلیس است؛ شیطان ابتدا انسان را وسوسه میکند که زیاد حرف بزند و کمکم در خلال صحبتها فرد دچار غیبت و تهمت میشود. به همین دلیل است که در اخلاق میگویند که در حاشیه گناه هم حرکت نکنید. حوزه مباحات حوزه تربیت است و مصلحت و مفسده خود را نشان میدهد.
او با اشاره به ماجرای پخش آهنگ مبتذل که اخیراً در برخی از مدارس رخ داد، گفت: شاید برخی بگویند که بچه تکلیف ندارد و میتوان برای آنها آهنگ گذاشت و آنها را به رقص درآورد اما آیا میتوان گفت که مسوولان آن مهد کودک یا مدرسه نیز کار اشتباهی نکردهاند؟! به لحاظ تربیتی این کار درستی نیست. بسیاری از اموری که در مقیاس فردی جزء مباحات به معنی الاعم است در مقیاس حاکمیتی جزء محرمات یا واجبات است. اوایل دهه ۷۰ از رهبری درباره موسیقی استفتائی شد؛ ایشان پس از بیان حکم فرمودند که اشاعه موسیقی با اهداف جمهوری اسلامی سازگار نیست، یعنی حتی اشاعه موسیقی حلال هم به مصلحت نیست.
زیبایینژاد افزود: کسانی که در شورای نگهبان هستند، میگویند بسیاری از مسائلی که به دست ما میرسد، میدانیم که به مصلحت نیست اما با چه سندی میتوانیم آن را رد کنیم. اگر ادبیات فقه حکومتی شکل بگیرد، شاید ما بتوانیم برای حرمت مباحاتی که به مصلحت جامعه نیست، مستندی پیدا کنیم.
او با بیان اینکه استفتائات از مراجع با نگاه فقه حکومتی تغییر میکند، گفت: وقتی مسوولی میخواهد از مرجع تقلید سؤال کند، نباید بگوید که اگر جوانی ازدواج خود را به تأخیر بیندازد به لحاظ شرعی مشکل دارد یا خیر؟ بلکه باید سؤال کند اگر من الگوی توسعهای خود را بهگونهای ارائه بدهم که نتیجه آن بالا رفتن سن ازدواج است، آیا این الگوی توسعهای مشروع است یا خیر؟ شاید بتوان گفت در مقیاس فقه حکومتی این کار حرام است. در دولت سازندگی برای کنترل جمعیت با اهرمهای فرهنگی سن ازدواج را بالا بردند. در برنامه اول توسعه گفتند که برای کاهش جمعیت باید زنان را به تحصیلات عالیه و حضور اجتماعی تشویق کنیم. وقتی که اولویت دوم زن خانواده باشد و اولویت اول او اجتماع غیرخانواده، این اتفاق خواهد افتاد.
او به اهمیت بحث پیوست فرهنگی در پروژههای اقتصادی و سیاسی پرداخت و گفت: پروژه پارسجنوبی را مایه افتخار میدانند؛ ۴۰ هزار کارگر را در آن منطقه مشغول به کار کردند درحالی که ۹۵ درصد آنها بومی نیستند. از همان ابتدا جامعهشناسان نسبت به افزایش
آمار اعتیاد و فساد اخلاقی در آنجا هشدار دادند؛ طبیعی است وقتی که فاصله محل کار تا محل زندگی بهگونهای باشد که افراد کمتر به خانواده سرکشی کنند، چنین مشکلاتی نیز به وجود میآید.
زیبایینژاد گفت: بسیاری از تصمیمهایی که در کشور گرفته میشود، پیامدهایی برای خانواده دارد که لحاظ نشده است. امروزه برخلاف گذشته عرصه اقتصاد برای خانواده، سیاست و عرصههای دیگر تعیین تکلیف میکند. در ادارات تا چهار بعدازظهر مشغول به کار هستند و زمان حضور افراد در خانه کم شده است؛ بنابراین خانوادهها مجبور شدهاند که شب را توسعه بدهند و اینها پیامدهای منفی برای خانواده دارد.
او با اشاره به اهمیت بحث اشتغال زنان، گفت: اگر یک زن از مرجع خود بپرسد که داشتن شغل برای من جایز است در پاسخ میشنود که اگر همسر شما راضی باشد و شغل شما هم مباح باشد به لحاظ شرعی ایرادی ندارد اما در حوزه حاکمیت باید اینگونه پرسید که آیا بهکارگیری سیاستهای تشویقی نسبت به اشتغال زنان درست است یا باید برعکس عمل کرد؟ ابتدا باید دید که معنای اشتغال چیست؟ آیا منظور از اشتغال همان کار است؟ برخی با استناد به روایاتی که در این زمینه وجود دارد، میگویند که بیکاری امر مذمومی است، پس اشتغال زنان خوب است اما اشتغال غیر از کار و فعالیت است؛ اشتغال یک معنای عمومی دارد که کار در مقابل مزد است اما معنای صحیح اشتغال این نیست. او به دلایل گرایش زنان به اشتغال در طول تاریخ پرداخت و گفت: گاهی زنان بهدلیل نیازهای اقتصادی به شغل روی میآورند، مثل زنانی که سرپرست ندارند یا زنانی که همسرشان توانایی تأمین زندگی را ندارد. بخشی از کار زنان بهدلیل نیاز جامعه به این قشر به وجود آمده است، مانند مشاطه و مامایی. در جهان جدید با پدیده جدیدی در بحث اشتغال زنان مواجه شدهایم. امروزه اشتغال این قشر نوعی ارزش و پرستیژ اجتماعی دارد. بسیاری از زنانی که شاغل هستند حقوقی حدود ۵۰۰ هزار تومان دریافت میکنند؛ بنابراین اینها مشکل اقتصادی ندارند چراکه هزینه رفتوآمد و مخارج دیگری که بابت این شغل متحمل میشوند بیش از این مقدار است.
زیبایینژاد اشتغال مدرن را دارای دو ویژگی دانست و گفت: در اشتغال مدرن فاصله میان محل کار و منزل زیاد است؛ بنابراین زنی که در خانه خود بهدنبال درآمدزایی است اشتغال مدرن ندارد. دوم اینکه این نوع اشتغال یقهسفید است؛ یعنی برای حضور افراد پول میدهند، نه برای محصول آنها، بنابراین فرد باید ساعت زیادی را در محل کار صرف کند. باید بررسی شود انگیزههایی که دختران ما را به سمت اشتغال میکشاند درست است یا خیر؟ آیا به این معناست که ارزشهای غیرخانوادگی دارد غلبه پیدا میکند؟ آیا این الگوی اشتغال محصول فردگرا شدن است؟
او بررسی پیامدهای مختلف بحث اشتغال بانوان را ضروری دانست و گفت: پیمایشها نشان میدهد که مصرف فرهنگی از جمله تماشای ماهواره و استفاده از شبکههای اجتماعی در فضای مجازی برای زنان غیرشاغل بیشتر است. تکنولوژی وقت زنان خانهدار را گرفته است؛ برای مدیریت زمان خانمها باید چه کرد تا دچار آسیبهای دیگر نشوند. زیبایینژاد یکی از پیامدهای اشتغال بانوان را کاهش تعداد فرزندان برشمرد و گفت: زنی که شاغل است توانایی تربیت بیش از دو فرزند را ندارد و مجبور است فرزندان خود را به دست مهد کودک بسپارد و این کار پیامدهای تربیتی بسیاری دارد. برخی برای استقلال مالی از همسران خود شاغل میشوند؛ باید بررسی کرد که آیا استقلال مالی ارزشمند است؟ بله، استقلال شخصیتی خوب است اما در زندگی خانوادگی اگر زن به لحاظ اقتصادی وابسته شوهر خود باشد، خوب است. اگر به خاطر کمک به خرج زندگی کار میکنند باید گفت که در وضعیت اضطراری خوب است اما مازاد آن خیر؛ چراکه عقلانیت جدیدی در مقوله مصرف میسازد.
این پژوهشگر مطالعات حوزه زنان و خانواده اظهار کرد: برخلاف نظر امام (رحمهاللهعلیه) و رهبر معظم انقلاب به نظر بنده در الگوی دینی ما اولویت برای زن نقش همسری است و نقش مادری در رتبه بعدی قرار دارد و اولویت آخر حضور اجتماعی است؛ البته نقش مادری مهم است اما اگر نقطه تمرکز زن این جایگاه باشد، آنگاه در کار مادری و تربیتی او نیز اختلال ایجاد میشود. در جامعه سنتی اولویت را برای زن در مادری و بعد خانهداری و سپس همسری میدانند. در فضای مدرن اولویت را برای زنان در حوزه اجتماعی تعریف میکنند و در مرحله بعدی میان نقش خانهداری و مادری مردد هستند و اولویت آخر را بهجایگاه همسری زن اختصاص میدهند.
وی در توضیح آیه «الرِّجالُ قَوّامُونَ عَلَی النِّساءِ» گفت: در اینجا «قام» با «علی» متعدی شده است یعنی از موضع استعلاء است؛ بنابراین معنای آیه این است که مردان سرپرست خانواده هستند، نه اینکه مردان در خدمت زنان هستند؛ حتی تربیت فرزند هم شأن انحصاری پدر است و مادر باید با اذن او در این امور تصرف کند. بین کارگزار تربیت با سرپرست تربیت فرق است. اشتغال زنان با الگوی دموکراسی در خانواده جمع میشود، نه با الگوی قوامیت در خانواده. وقتی شما میخواهید در جامعه بحث اشتغال را مطرح کنید باید ببینید با چه الگویی میخواهید برای خانواده تصمیم بگیرید. به نظر میرسد در شرایط کنونی بهجای نفی اصل اشتغال زنان باید الگوی اشتغال آنها را تغییر داد. صبح نو