اگر حوزههای علمیه نتوانند علوم انسانی- اسلامی و دینی تولید کنند، نمیتوانند به سمت و سوی تحقق تمدن نوین اسلامی حرکت کنند و به نظر من علیرغم این که فقه حکومتی بسیار مهم است؛ اما بحث ورود به نظریه پردازی در علوم انسانی نسبت به فقه حکومتی ارجحیت بیشتری دارد.
به گزارش شبکه اجتهاد، حجتالاسلام والمسلمین قاسم ترخان مدیر گروه تخصصی علوم انسانی قرآنی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی در گفتگو با «رسا» چگونگی نقش آفرینی حوزه انقلابی پس از تحقق انقلاب اسلامی را مورد بررسی و کنکاش قرار داده است که بخشی از آن را میخوانید:
باید حوزه انقلابی چه نقشی را در جامعه اسلامی بر عهده گیرد؟ به صورت خاص حوزه انقلابی در نظریه پردازی و تولید علم دینی و فقه حکومتی چه وظیفهای بر عهده دارند؟
ترخان: امروزه بحث فقه حکومتی یکی از اضلاع حکومت اسلامی است؛ این که ما بتوانیم فقهی تولید کنیم که به درد حاکمیت خورده و مسائل و مشکلات حکومتی را حل و فصل کرده و رفع نیاز کند؛ اما مهمتر از آن این است که ما بتوانیم در حوزههای علوم انسانی، تولید نظریه کنیم و فقه حکومتی و علوم انسانی ارکانی مهم برای تحقق تمدن نوین اسلامی است.
اگر حوزههای علمیه نتوانند علوم انسانی- اسلامی و دینی تولید کنند، نمیتوانند به سمت و سوی تحقق تمدن نوین اسلامی حرکت کنند و به نظر من علیرغم این که فقه حکومتی بسیار مهم است؛ اما بحث ورود به نظریه پردازی در علوم انسانی نسبت به فقه حکومتی ارجحیت بیشتری دارد.
فقه حکومتی در تراز حوزه انقلابی چه ویژگیهایی دارد و چگونه میتواند در نظام سازی اسلامی موثر ظاهر شود؟
ترخان: رهبر معظم انقلاب مراحل پنجگانه نهضت اسلامی را که مطرح کرده بودند از مرحله تشکیل انقلاب اسلامی تا تشکیل نظام و دولت اسلامی و در مراحل دیگر تشکیل جامعه اسلامی و در نهایت تشکیل امت و ایجاد تمدن اسلامی را شامل میشد.
اگر نتوانیم علوم انسانی و اسلامی تولید کنیم، نمیتوانیم امکان تحقق مراحل ذکر شده را فراهم کنیم و اگر برخی از این مراحل ایجاد شده براساس نظریه پردازیهای علوم انسانی غرب نبوده است و مثلاً در بحث تشکیل نظام اسلامی مدل حکومتی ما از اساس نظریه پردازی دینی بوده است.
تشکیل دولت اسلامی که مرحله سوم است و همچنین تشکیل جامعه و تمدن اسلامی در صورتی است که ما بتوانیم علوم انسانی – اسلامی تولید کنیم که این امر بر عهده حوزههای علمیه است و دغدغه اصلی حوزههای انقلابی، تولید علوم انسانی – اسلامی و تولید فقه حکومتی خواهد بود.
فقه حکومتی در تراز حوزه انقلابی چه ویژگی دارد و چگونه میتواند در نظام سازی اسلامی موثر باشد؟
ترخان: به نظر من فقه حکومتی دارای ویژگیهایی است که یکی از آن ویژگیها بحث کارآمدی است و این که فقه حکومتی توان پاسخگویی به مسائل مورد نیاز و مبتلا به جامعه را داشته باشد.
فقه حکومتی هم به ثابتات توجه دارد و هم به متغیّرات؛ اما آیا نکتهای که بیان میکند امکان تبدیل به قانون را دارد یا نه؟ این موارد از ویژگیهای فقه حکومتی است و باید برون دادها و خروجیهای آن تبدیل به قانون شود و فقه حکومتی به این نکته توجه دارد.
مسئله و ویژگی بعدی در این مجال، نظام مند بودن فقه حکومتی است، فقهی که همه اجزا و اضلاع را در ارتباط با همدیگر دانسته و بر آن توجه دارد.
در فقه حکومتی از قواعد فقهی اجتماعی استفاده میشود و یکی از چیزهایی که متاسفانه علی رغم این که تاکید شده و بسیاری از بزرگان نیز بر آن توجه کردند «عدم توجه به قاعده عدالت اجتماعی» است.
این که قاعده عدالت اجتماعی هم در استنباط احکام و هم در سنجش احکامی که استنباط شده است و این که ما بتوانیم از این قواعد این چنینی، استفاده کنیم، جزو ویژگیهای فقه حکومتی است.
رابطه حوزه انقلابی با نظام اسلامی چگونه باید باشد؟ هرکدام در قبال یکدیگر چه وظایف متقابلی بر عهده دارند؟
ترخان: به اعتقاد من باید این ارتباط و نیاز به صورت دو سویه باشد؛ یعنی از طرفی حوزههای علمیه و از طرف دیگر نظام اسلامی.
به عبارت دیگر هم حوزه باید بتواند نیاز علمی، کادری و مسائل مورد نیاز نظام اسلامی را تامین و برطرف کند و هم نظام اسلامی لازم است تلاش کرده و به نیازهای حوزههای علمیه را برای تحقق اهداف خود، پاسخگو باشد.
به عنوان مثال باید نظام اسلامی به گونهای که استقلال و حریت آن زیر سوال نرود، تا حد امکان نیازهای مالی حوزههای علمیه را برطرف کند که البته این امر، مسئله مهمی است که بزرگان نیز درباره آن بحث کرده اند.
آیا دروس فقهی و کلامی رایج در حوزههای علمیه امروز ما را به حوزه انقلابی و روحانیت انقلابی میرساند یا خیر؟ درحالی که دروس فقهی رایج در حوزهها برای تربیت روحانی انقلابی کافی نیست از نظر شما چه آثار یا سرفصلهایی را میتوان برای تقویت نگاه انقلابی در حوزه به دروس اضافه کرد؟
ترخان: به نظر من علیرغم اینکه دروس خیلی خوب و مفیدی در حوزههای علمیه وجود داشته و تدریس میشوند و کارهای خوبی نیز صورت گرفته است؛ اما هنوز جای خالی بسیاری از دروس و مباحث مربوط به علوم انسانی و اسلامی را احساس میکنیم و در بحث الگوی پیشرفت نیاز به کار بیشتری وجود دارد و همچنین باید در سبک زندگی و بحث سنتهای الهی باید کارهای خوبی انجام بگیرد که سنتهای تاریخی، اجتماعی و تمدنی به گفته آیت الله جوادی آملی، این سنتها یک نوع دانش است و جای سوال دارد که چرا حوزههای علمیه به این بحث ورود و توجه کافی نمیکنند.
رکن اساسی مباحث اسلامی سازی علوم انسانی در همین سنتها نهفته است و ما باید با قدرت به این مسئله ورود پیدا کرده و نظام سنتها را استخراج کنیم که این امر یک درس است و باید رشته بخش خصوصی را به آن اختصاص دهیم.
در بحث تاثیر عوامل فرامادی در پدیدههای انسانی – اجتماعی و رابطه جهان غیب با شهادت نیز باید دید که اینها چگونه تاثیر میگذارند و میزان تاثیرگذاری آنها چه مقدار است و این که آیا امکان سنجش وجود داشته و میشود براساس قواعد و شاخصهایی تشخیص داد یا خیر؟ اینها مواردی است که کمتر به آن پرداخته شده و جای خالی آنها در حوزههای علمیه احساس میشود.
علت رشد برخی جریانات یا محافل غیرانقلابی در درون حوزه چیست؟ به نظر شما با این محافل یا جریانات چگونه باید برخورد کرد که آزادی اندیشه و حریت در حوزههای علمیه خدشه دار نشده و در حین حال حوزههای علمیه در دام سکولاریسم یا اسلام آمریکایی نیفتد؟
ترخان: به نظر من عوامل مختلفی برای این امر وجود دارد که برخی از آن عوامل به تلقیهای نادرست برخی از افراد برگشت میکند؛ چراکه برخی با برداشتهای غلط بر این باور هستند که حوزه نباید انقلابی باشد و اساساً فکر میکنند که تنها راه درست نیز همین است.
برخی دیگر از عوامل نیز به عملکردهای مسئولان نظام بر میگردد که متاسفانه نتیجه آن به نا کارآمد بودن نظام منجر میشود و برخی فکر میکنند که راه آسیب ندیدن حوزههای علمیه این است که حوزه باید غیر انقلابی باشد.
برخی دیگر از عوامل نیز به تلاش دشمنان انقلاب اسلامی برای نفوذ در بدنه حوزههای علمیه برای سکولاریسم کردن حوزهها بر میگردد که باید تک تک این عوامل در جای خود بحث شود که البته میتوان عوامل دیگری نیز بر شمرده؛ اما این چند عوامل ذکر شده از عوامل مهمی است که میتواند سبب رشد و قوت بخشی برخی از جریانهای غیر انقلابی در حوزههای علمیه شود.
درباره روش برخورد که باید چگونه باشد، باید بگویم که چون محیط حوزه محیط علمی است و در این محیط بحث تضارب آرا نکته اساسی است، ما باید تلاش کنیم به مناظرات توجه جدی شود و به کرسیهای آزاد اندیشی اهمیت بیشتری دهیم.
باید حوزههای علمیه مباحث و روشهای این چنینی را با جدیت پیگیری و دنبال کنند؛ اگرچه کم و بیش این موارد موجود است؛ اما نه به آن شدت و حدتی که نیاز حوزههای علمیه است.
به نظر میرسد که اگر چنین روشهایی در حوزههای علمیه به کار بسته شود و تولید آثار بیشتر، شکل گیری مناظرات، تولید کرسیهای آزاد اندیشی و امثال این موارد به کار بسته شده و دنبال شوند، امکان رشد بیشتر حوزه و جریانهای حوزوی و انقلابی فراهم خواهد شد.