باید میان دین واقعی و دین ظاهری تفاوت قائل شد. دین واقعی همان وحی نازل شده بر قلب مبارک پیامبر اکرم (ص) بوده که ثابت است و هیچ تغییری نمیپذیرد، اما دین ظاهری فهم بشر از نصوص دینی است. از آنجا که فهم، مقولهای واحد نیست، دین ظاهری قابل تغییر است و از همین رو فقها در فهم با یکدیگر اختلاف پیدا میکنند.
به گزارش شبکه اجتهاد، مجله تقریرات در نهمین شماره خود، در پرونده ویژه نجف معاصر به گزارشی از آرای آیتالله سیستانی، فرزند و برخی شاگردان وی پرداخته است.
در گفتاری از آیتالله سید منیر الخباز؛ شاگرد قدیمی و برجسته آیتالله سیستانی با عنوان «ثابت و متغیر در شریعت اسلامی» آمده است: «میبایست باید میان دین واقعی و دین ظاهری تفاوت قائل شد. دین واقعی همان وحی نازل شده بر قلب مبارک پیامبر اکرم (ص) بوده که ثابت است و هیچ تغییری نمیپذیرد، اما دین ظاهری فهم بشر از نصوص دینی است. از آنجا که فهم، مقولهای واحد نیست، دین ظاهری قابل تغییر است و از همین رو فقها در فهم با یکدیگر اختلاف پیدا میکنند. برای مثال اختلاف فقها در آیه “إِنَّمَا الْمُشْرِکُونَ نَجَسٌ” در این است که نجاست در این آیه، نجاست ظاهری و به معنای نجاست بدن مشرک است یا نجاست معنوی و قلبی منظور است؟ برای پاسخ به این پرسش و حل اختلاف باید از روشهای علمی از جمله قواعد استظهار لغوی استفاده شود. برای نمونه در اینجا با استقرا میتوان دریافت که فهم عرب از لفظ نجس کدامیک انواع نجاست ظاهری یا معنوی است».
وی ضمن نقد یکی از مدعاهای دکتر سروش در کتاب «مدارا و مدیریت» گفته است: «احکام شرعی از مصالح و مفاسد ضروری تبعیت میکنند. اگر مصلحت ضروری برای تغییر موضوع وجود داشته باشد، چه موضوع از ذاتیات باشد چه از عرضیات، حکم تغییر میکند و به این دلیل، تغییر به خودی خود ربطی به ذاتی و عرضی دین ندارد. میتواند کسی ادعا کند مضمون حمد و سوره و ذکر رکوع و سجود عناصری جوهریاند، اما زبان شکل است؛ لذا ادای آن با رعایت مضمون به زبان دیگر جایز است. هرچند مسأله مورد اجماع فقهاست و ادله معتبر به انحصار نماز صحیح در قرائت عربی دلالت میکنند، ولی همچنان میتواند محل بحث نظری باشد».
استاد سید منیرخباز که اکنون از فقهای مطرح عربستانی مقیم حوزه قم است، میافزاید: «شهید صدر بعید ندانسته است که شارع مقدس در شریعت محلهایی خالی از حکم در ارتباط با مسائل اقتصادی، سیاسی و مانند آن قرار داده باشد که با عقل بشری و تشخیص فقیه نسبت به مصالح و مفاسد ضروری عقلائی پر میشود. اهل سنت قبل از ما از حدود دویست سال پیش این مسأله را مورد بحث قرار دادهاند. مثلا درباره حق اختراع نفیاً یا اثباتاً در آیات و روایات چیزی نیامده است، اما ممکن است یک فقیه بگوید چون امروز تمام دولتها برای اختراع حق قائلاند عُقلا بر آن اتفاق کردهاند، پس این حق شرعی است. مثال دیگر مسأله بردهداری یا تملّک انسانی برای انسانی دیگر است که گرچه تا حدود ۱۵۰ سال پیش در برخی کشورها رایج بود و خلاف عدالت دانسته نمیشد، اما امروزه عقلا آن را قبول نداشته و ظلم تلقی میکنند».
همچنین در گزارشی از آرای حجتالاسلام والمسلمین سید محمدرضا سیستانی؛ فرزند آیتالله سیستانی درباره ثابت و متغیر دین آمده است: «احکام شرعی موجود در نصوص روایتشده از ائمه(ع) بر دو قسم است: احکام شرعی دائمی که ائمه در مقام مسؤولیت تبلیغ احکام الهی قرار داشتهاند و دیگری احکامی شرعی که مطابق با اِعمال ولایتشان بر امت بر حسب مقتضیات مصلحتهایی موقتی صادر فرمودهاند. مواردی وجود دارد که در بدو نظر تصور میشود حکم شرعی دائمی است، ولی با ملاحظه قرائن و شواهد میبینیم که این احکام، بر اساس اعمال ولایت شرعی امام معصوم (علیهالسلام) صادر شده است».