جواز و حظر در وادی جنین: تأملی فقهی بر «انتخاب جنسیت» و «غربالگری ژنتیکی پیش از لانه‌گزینی (PGD)/ علی کوه‌باد

جواز و حظر در وادی جنین: تأملی فقهی بر «انتخاب جنسیت» و «غربالگری ژنتیکی پیش از لانه‌گزینی (PGD)/ علی کوه‌باد

اختصاصی شبکه اجتهاد: از منظر شریعت مطهر، که سعادت دنیوی و اُخروی بشر را در گرو حرکت در مدار بندگی می‌داند، همواره هر پدیده نوظهوری که با جوهره‌ی خلقت و مصالح نوع انسانی در تعارض باشد، مورد تأمل و بررسی دقیق قرار گرفته است. در عصر حاضر، پیشرفت‌های شگرف در حوزه علم ژنتیک و فنّاوری‌های تولید مثل، مسائلی را در افق فقه شیعه نمایانده که نیازمند موشکافی و استنباطی عمیق است. از جمله این مسائل، بحث «انتخاب جنسیت» و به‌کارگیری فنّ «تشخیص ژنتیکی پیش از لانه‌گزینی» یا همان (Preimplantation Genetic Diagnosis – PGD) است که هر یک از ابعاد فقهی و اخلاقی ویژه‌ای برخوردارند.

تشخیص ژنتیکی پیش از لانه‌گزینی (PGD): از ضرورت تا اختیار

فنّاوری “PGD” که در عبارات بعضی از فقها از آن به «تحدید جنس الجنین» یا «التحکم فی جنس الجنین» یاد شده است، ابزاری است که در فرایند لقاح آزمایشگاهی (IVF) به‌کار گرفته می‌شود تا جنین‌های حاصل را پیش از انتقال به رحم، از منظر سلامت ژنتیکی و کروموزومی مورد ارزیابی قرار دهد. این امر، خصوصاً در مورد زوجینی که حامل بیماری‌های ژنتیکی سخت و صعب‌العلاج هستند، یا سابقه سقط‌های مکرر ناشی از ناهنجاری‌های کروموزومی دارند، یک دریچه امید به سوی داشتن فرزندی سالم می‌گشاید.

در نگاه فقه، اصل بر اباحه است، مگر آنکه دلیلی بر حرمت یا کراهت آن قائم شود. در این مورد خاص، هدف اصلی از PGD (تشخیص سلامت جنین) مصداق قاعده «نفی حرج» و «لا ضرر» است. جلوگیری از تولد فرزندی با عوارض جسمی یا ذهنی شدید، نه تنها دفع ضرر بالقوه از فرزند و والدین است، بلکه تأمین مصالح مهم فردی و اجتماعی نیز محسوب می‌شود. لذا، بسیاری از فقهای عظام مانند آیت‌الله سیستانی و آیت‌الله صافی گلپایگانی، استفاده از این تکنیک را با هدف پیشگیری از انتقال بیماری‌های ژنتیکی – به شرط رعایت ضوابط شرعی چون پرهیز از لمس و نظر حرام به نامحرم در صورت امکان، و عدم اتلاف غیرضروری جنین‌های سالم – جایز شمرده‌اند.

اما سخن اصلی در کاربست اختیاری و غیرضروری PGD است؛ یعنی آنجا که غایتِ عمل صرفاً «انتخاب جنسیت» مطلوب زوجین باشد و نه دفع مرض و خطر.

انتخاب جنسیت: مرزهای مداخله در مشیّت الهی

مسئله «انتخاب جنسیت» خود دو صورت دارد: صورت اول، جایی است که انتخاب جنسیت به منظور پیشگیری از انتقال بیماری‌های وابسته به جنس (مانند هموفیلی یا کوررنگی که اغلب در جنس مذکر بروز می‌کند) انجام می‌شود. که (فیه نظر و تأمّل )

اما صورت دوم، یعنی همان که مورد مناقشه فقهی و اخلاقی است، جایی است که انگیزه صرفاً میل والدین به داشتن فرزند با جنسیت خاص (به عنوان مثال، برای حفظ توازن خانوادگی یا صرفاً علاقه شخصی) باشد.

قائلین به جواز ( من جمله آیت‌الله سید صادق روحانی)، با تمسک به اصول اولیه فقهی چون «اصاله الاباحه» و عدم وجود نصّ صریح بر حرمت، و همچنین با استناد به این نکته که این عمل صرفاً «انتخاب» از میان جنین‌های موجود است و نه «تغییر خلقت» (زیرا جنین، از لحاظ ژنتیکی، جنسیت خود را دارد و ما تنها یکی را برمی‌گزینیم)، این عمل را مجاز دانسته‌اند. به نظر ایشان، دخالت در عوامل طبیعی برای حصول نتیجه دلخواه، در بسیاری از امور زندگی رواست و این مورد نیز از این قاعده مستثنی نیست.

در مقابل، علما و فقهایی که قائل به حظر (حرمت یا کراهت شدید) هستند، به چند نکته اساسی اشاره دارند:

منافات با مشیّت الهی: تعیین جنسیت، در احکام تشریع، امری در حیطه علم و اراده باری تعالی دانسته شده است:

یَهَبُ لِمَن یَشَاءُ إِنَاثًا وَیَهَبُ لِمَن یَشَاءُ الذُّکُورَ (سوره شوری، آیه ۴۹).

اگرچه این آیه نافی تلاش‌های مشروع علمی نیست، اما بر اساس آیه فوق تعیین نوع جنسیت به خدای متعال واگذار شده لذا تعیین آن در محیط آزمایشگاهی خلاف نص است

ایجاد تبعیض جنسیتی و مفاسد اجتماعی: نگرانی عمده فقیهان، از پیامدهای اجتماعی این اختیار است. اگر تعیین جنسیت به امری رایج و سهل تبدیل شود، بیم آن می‌رود که تعادل جمعیتی جامعه بر هم خورده و مجدداً شاهد گرایش‌های جاهلانه به یک جنس و تحقیر جنس دیگر باشیم که این خود ظلمی بزرگ و مفسده‌ای اجتماعی است. شریعت، حامی برابری منزلت انسانی است و هر عملی که بنیان این برابری را مخدوش سازد، محل اشکال است.

اتلاف رویان‌ها: در فراین PGD، جنین‌هایی با جنسیت نامطلوب یا حتی جنین‌های سالم دیگر که با نیازهای درمانی کاری ندارند، ممکن است از بین بروند یا منجمد شوند که این خود با مسئله «حفظ جان و کرامت انسانی » در تعارض است. اگرچه رویان پیش از دمیده شدن روح (که در فقه از حدود چهار ماهگی مطرح است) حکم نفس زکیه را ندارد، اما احترام و حرمت خاص خود را داراست و اتلاف آن بدون مجوز شرعی، جایز نیست.

نتیجه و ترجیح فقهی

با در نظر گرفتن آراء و جوانب مختلف، می‌توان چنین استنباط کرد که در فقه امامیه، گرایش کلی بر جواز مشروط است:

جواز با هدف درمانی (PGD): استفاده از PGD و انتخاب جنین با جنسیت خاص به منظور پیشگیری از بیماری‌های ژنتیکی، با رعایت ضوابط شرعی، جایز و بلکه مستحسن است.

حذر در موارد غیرضروری (انتخاب جنسیت صرف): اگرچه از نظر برخی فقها فی‌نفسه (بدون لحاظ عوارض جانبی) حرمت مطلقی وجود ندارد، اما با توجه به مفاسد محتمل اجتماعی (تبعیض و عدم تعادل جمعیتی) و همچنین ملاحظه مسئله اخلاقی اتلاف جنین‌های دیگر، به احتیاط واجب باید از آن اجتناب کرد. سزاوار است زوجین امر فرزندآوری را به تدبیر حکیمانه الهی واگذارند که در آن مصلحت‌ها و حکمت‌هایی نهفته است که از فهم بشر دور است.

نویسنده: علی کوه‌باد، دانش‌آموخته سطح عالی حوزه علمیه خراسان

۳ comments

  1. جدای از اینکه اصل کرامت انسانی که جدیدا برخی زیاد به آن استناد می کنند، ظاهرا دلیل متقن فقهی پسند ندارد(آیه قرآن بحث شده و دلالت آن بر اصل کرامت نقد شده است)، گمان هم نمی کنم فقیهان شاخص آن را به عنوان یک قاعده فقهی پذیرفته باشند، نقدم این است که رویان مصداق انسان نیست تا به اصل کرامت تمسک شود.
    ضمنا مناسب است نویسنده محترم دقیقا مشخص کنند که اصل کرامت را قاعده فقهی به عنوان اولی می داند، یا یک عنوان ثانوی، آیا با آن احکام شرعی را کنار می گذارد؟ مثلا اگر فردا گفتند اعدام مرتد با کرامت انسانی سازگار نیست یا مجازات تازیانه امروزه با کرامت انسانی نمی سازد و دهها مثال دیگر، ایشان نظرشان چیست؟

  2. ابوالحسن حسنی

    بسم الله الرحمن الرحیم
    این مقاله با رویکردی فقهی، به صورت جامع و تفکیک‌شده، ابعاد مختلف استفاده از فنّاوری‌های ژنتیکی در زمینه‌ی تولید مثل را واکاوی کرده و به درستی میان PGD درمانی (مجاز و مستحسن) و انتخاب جنسیت صرفاً اختیاری (محل احتیاط و حذر) تمایز قائل شده است. همچنین، ادله‌ی موافقان و مخالفان (به‌ویژه مفاسد اجتماعی و مسئله‌ی اتلاف جنین) را مورد بررسی قرار داده است. با این حال، با رویکردی دیگر می‌توان چنین تحلیل‌هایی
    مقاله‌ی حاضر، اگرچه در تفکیک میان PGD درمانی و انتخابی و همچنین در اشاره به برخی مفاسد اجتماعی (مانند تبعیض جنسیتی) موفق عمل کرده، اما در مواجهه با ماهیت نظام‌ساز و تمدن‌ساز فنّاوری‌های نوین ژنتیکی، دچار نوعی تقلیل‌گرایی است. نویسنده با اتکا به قواعد اولیه‌ای چون نفی ضرر و نفی حرج و تمرکز بر آثار آنی و آشکار، از تحلیل آثار دیرمدت و ملازمات پیچیده و شبکه‌ای این پدیده‌ها غفلت کرده است.
    ۱. نارسایی قواعد فردی در مسائل نظام‌ساز: استناد به قواعدی مانند «نفی حرج» برای توجیه جواز PGD درمانی، رویکردی واکنشی (Reactive) و متناسب با فقه فردی است. این قواعد، در تقریرهای موجود، برای رفع اضطرار در وضعیت موجود طراحی شده‌اند، نه برای طراحی یک نظام سلامت مطلوب (البته امکان ارتقای تقریرها به چنین لایه‌هایی ممکن است). فقه پزشکی نوین باید پیشران باشد و بررسی کند که آیا تجویز یک عمل در سطح خرد (برای رفع حرج یک زوج)، در سطح کلان به «تأسیس یک رویه» منجر می‌شود که خود مولد ضررهای بزرگتر سیستمی است یا خیر؟ نویسنده به این تلازم میان مصلحت فرد و مفسده‌ی نظام توجه کافی نداشته است.
    ۲. غفلت از آثار دیرمدت و پنهان (آینده‌پژوهی فقهی): تحلیل مقاله عمدتاً ناظر به پیامدهای کوتاه‌مدت است. در حالی که دستکاری‌های ژنتیکی و انتخاب‌گری در تولید مثل، آثار نسلی و دیرپا دارند که نیازمند نگاه آینده‌پژوهانه است:
    • تغییر ماهیت انسان: خطر اصلی در درازمدت، کالایی‌شدن انسان و تبدیل فرزندآوری به فرآیند تولید محصول سفارشی است. این امر، کرامت بنی‌آدم را مخدوش می‌کند.
    • طبقاطی‌شدن ژنتیکی: اگر انتخاب‌گری ژنتیکی (حتی در حد سلامت) باب شود، در آینده‌ای نه چندان دور، شاهد ظهور طبقات ژنتیکی خواهیم بود؛ گروهی با ژنوم اصلاح‌شده و گروهی با ژنوم طبیعی. این شکاف، عدالت اجتماعی را به نحوی جبران‌ناپذیر تخریب می‌کند. مقاله از تحلیل این مفسده‌ی تمدنی خالی است.
    ۳. فقدان تحلیل ملازمات پیچیده و شبکه‌ای: نویسنده به درستی به اتلاف رویان‌ها اشاره کرده، اما تحلیل او بسیط است. در فقه نظام، باید به ملازمات ساختاری توجه کرد. برای مثال، آیا رسمیت یافتن PGD، به طور ناخودآگاه به پزشک قدرت خدای‌گونه برای تعیین استانداردهای انسان سالم و انسان مطلوب نمی‌دهد؟ آیا این امر منجر به فشار روانی و اجتماعی بر والدینی نمی‌شود که فرزند دارای معلولیت دارند؟ این ملازمات از صرفِ تحلیلِ عملِ آزمایشگاهی به دست نمی‌آیند و نیازمند بهره‌گیری از دانش‌های جامعه‌شناسی و فلسفه‌ی فناوری در استنباط فقهی‌اند.
    برای دستیابی به یک فتوا و نظریه‌ی فقهی کارآمد در حوزه ژنتیک، نمی‌توان به قواعد باب تزاحم فردی اکتفا کرد. فقه پزشکی باید با تجهیز به ابزارهای تحلیل نظام و آینده‌پژوهی، از سطح پاسخگویی به استفتائات جزئی فراتر رفته و به سمت «طراحی نظام سلامت اسلامی» حرکت کند؛ نظامی که در آن، مصلحت نوع انسان و حفظ کرامت خلیفه اللهی، بر منافع زودگذر و حرج‌های موردی مقدم داشته شود.
    لوازم پیچیده‌ی این کار توجه داشت.

    • علی کوه باد

      سلام علیکم
      تشکر بابت اظهار نظر

      درست می‌فرمایید منتهی نقد و نظر حضرتعالی، بیشتر زمانی مصداق می‌یابد که آن متن، در قالب مقاله علمی و پژوهشی ارائه شده باشد، نه صرفاً در هیئت یک یادداشت.

      بدیهی است که گستره‌ی بحث و واکاوی عمیق و مجال طرح و نقد آرای مختلف در ظرف مقاله، به‌مراتب فزون‌تر و محقق‌تر از یادداشت است.

      با این حال نکاتی که فرمودید، خوب و قابل تأمل بود
      ان شاءالله در مقاله تکمیل می شود

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Real Time Web Analytics