اگر فرمایشات حضرت امام از سال ۴۱ تا ۴۳ را ملاحظه کنید و بحث ولایتفقیه ایشان در نجف را ملاحظه کنید، میبینید که حضرت امام، اسرائیل را خطر اصلی جهان اسلامی میداند. این نگاه حضرت امام است و حوزه انقلابی نیز باید همراه با این اندیشه و تفکر باشد.
اختصاصی شبکه اجتهاد: واژهای که در سالهای اخیر به ادبیات حوزوی ایرانیان اضافه شده است، واژه «حوزه انقلابی» است. تأکیدات مکرر مقام معظم رهبری و همچنین برخی مراجع تقلید در سالهای اخیر نیز بر انقلابی شدنِ حوزه های است. با این همه اما، هنوز معنای دقیق این واژه مشخص نشده است و هر کس تعریفی از آن دارد. برخی آن را به عنوانی تحولی سیاسی در حوزه های علمیه می انگارند و برخی دیگر، رویکرد آن را دانشی می انگارند. ایام چهلمین سالروز پیروزی انقلاب اسلامی اما فرصت مناسبی برای واکاوی این مطالبه رهبری از حوزه های علمیه است. به همین بهانه، با حجتالاسلام اکبر فرجام، رییس دفتر نمایندگی ولی فقیه در امور اهل سنت خراسان به گفتگو پرداختیم. به باور او، انقلابی بودن در حوزه، به معنای حرکت در خط مرحوم امام رحمهالله و زمانشناسی بهموقع است، نه صرف برگزاری تجمع و تحصن. سخنان دلسوزانه و صریح عضو شورای برنامه ریزی مدارس علوم دینی اهب سنت، گفتگو با وی را جذاب و خواندنی کرده است. مشروح این گفتگو، از نگاه شما میگذرد:
اجتهاد: نقش روحانیون در پیروزی انقلاب اسلامی را چگونه ارزیابی میکنید؟
فرجام: ما از واقعیت انقلاب نباید بگذریم. انقلاب اسلامی، با رهبری روحانیت شکل گرفت و با رهبری روحانیت به پیروزی رسید. در این دورههای اخیر یعنی در اوج استبداد و دیکتاتوری پهلوی، بعد از فوت مرحوم آیتاللهالعظمی بروجردی و حتی زمان خود ایشان، روحانیت، نقش محوری و غیرقابل انکاری داشت. مرحوم آیتالله بروجردی در زمان خودشان، نقش و تأثیرگذاری بیبدیلی در روند سیاسی داشتند. نظام سیاسی حاکم در آن زمان، با اینکه لائیک بهتماممعنا بود، اما درعینحال رعایت حال مرحوم آیتالله بروجردی را میکرد. بعد از ایشان نیز مرحوم امام در قضیه انجمنهای ایالتی و ولایتی و بعد در قضیه ۱۵ خرداد وارد صحنه شدند. این امام و شاگردان حضرت امام بودند که این فکر و این اندیشه را بهجای جای این مملکت، منتقل کردند. بنابراین نقش روحانیون در پیروزی انقلاب اسلامی، یک نقش هدایتگرانه و محوری بهتماممعنا بود.
اجتهاد: با وجود احزاب غیرروحانی مثل حزب توده و مجاهدین خلق که رویکرد مذهبی نداشتند، چرا مردم به مذهبیان روی آوردند؟
فرجام: البته مجاهدین خلق که همان منافقین هستند، حزب نبودند؛ بلکه یک سازمان چریکی با مشی مبارزه مسلحانه بودند. در میان حزبها و تشکلات سیاسی قبل از انقلاب، یکی جبهه ملی بود و یکی هم حزب توده که مارکسیست بودند. بعضی از تشکلها هم مثل نهضت آزادی و امثال آن بودند که بااینکه در زمره عناصر سیاسی درون حاکمیت آن زمان بودند، معذلک، صبغه و رنگ مذهبی داشتند. من اگر بخواهم تحلیل جامعی داشته باشم، باید بگویم جامعه سنتی و دینی ایران، روحانیون را بهعنوان الگوی و عناصر تأثیرگذاری که تا درون زندگیشان نفوذ داشتند، پذیرفته بودند و هیچ حرب و جنبش و گروهی، تأثیرگذاری روحانیون قبل از انقلاب را نداشت.
اجتهاد: مراد از حوزه انقلابی چیست؟ آیا حوزه انقلابی به معنای برگزاری تجمعات و تحصنهای مختلف از جانب روحانیون در رابطه با امور مختلف سیاسی است یا آنکه یک معنای دانشی است؟
فرجام: حوزه انقلابی یعنی حوزهای که مشی حضرت امام و مشی مقام معظم رهبری را هم در تحولات داخلی و هم در تحولات بینالمللی داشته باشد. مقام معظم رهبری، حوزه انقلابی را مطرح فرمودند و در کنار آن تحول در حوزه را هم مطرح کردند؛ بنابراین ضمن حفظ آرمانهای حضرت امام، حوزه باید نسبت به تحولات سیاسی که اولین هشدارها و اولین تحذیر حضرت امام، در رابطه با بحث امریکا و رژیم صهیونیستی بود نیز حساس باشد. شما اگر فرمایشات حضرت امام از سال ۴۱ تا ۴۳ را ملاحظه کنید و به بحث ولایتفقیه ایشان در نجف بنگرید، میبینید که حضرت امام، اسرائیل را خطر اصلی جهان اسلام میدانستد. این نگاه حضرت امام است و حوزه انقلابی باید همراه با این اندیشه و تفکر باشد.
همچنین حوزه انقلابی هم باید دشمنشناس باشد و هم موضع سنجیده و به هنگام در برابر دشمن شناختهشده بگیرد.
از طرفی، حوزه انقلابی، حوزهای متحول و پویا است؛ بنابراین متناسب با تغییر در ساختارها و تغییر در موضعگیریهای جهانی علیه اسلام و نظام اسلامی، باید خودش را با این پدیدهها همگام کند. من انقلابی بودنی که مقام معظم رهبری فرمودند را به معنای اندیشه ناب حضرت امام میدانم و در کنار آن معتقدم که حوزهها باید در کنار انقلابی بودن، تحول را هم مدنظر خودش قرار دهد و همراه با زمان، زمان شناسانه ورود پیدا کند.
اجتهاد: با توجه به اینکه محبوبیت روحانیت بعد از گذشت چهل سال از انقلاب کمتر شده است، برای افزایش این محبوبیت چه پیشنهادی دارید؟ برخی میگویند اگر روحانیت از سیاست جدا شوند، اقبال عمومی مردم به آنها زیاد خواهد شد. آیا شما این گزاره را میپذیرید؟
فرجام: خیر این گزاره موردقبول نیست. من محبوبیت روحانیت را درگرو عمل به این آیه میدانم: «إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ سَیَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمنُ وُدّاً» (مریم ۹۶). روحانیون باید عمل صالح را شیوه کار خودشان قرار بدهند. عمل صالح، عملی است که خالص، به هنگام و بهاندازه باشد. اگر این سه ویژگی در کار روحانیون باشد، محبوبیت، افزایش پیدا میکند. عمل باید خالص باشد نه اینکه آلوده به شرک باشد. همچنین باید به هنگام و بهاندازه باشد. اگر این موارد رعایت شود، محبوبیت روحانیت بر خواهد گشت. اگر غیرازاین عمل کردیم، این پیامدها را خواهد داشت که داریم میبینیم.
اجتهاد: بعضی میگویند برای افزایش محبوبیت روحانیت، این صنف باید بهجای ورود به عرصههای سیاسی به بحثهای ایدئولوژیک حکومت اسلامی بپردازد و زیربناهای علمی این مسائل را محکم کند. آیا این گزاره صحیح است؟
فرجام: ما این تجربه را داریم که صرف تبیین کفایت نمیکند همانطور که مقام معظم رهبری میفرمودند، علما، دو رسالت بر عهده دارند: یکی تبیین و تفسیر آموزههای دینی و دیگری، عملیاتی کردن و اجرایی کردن دین در صورت امکان. تجربه نشان داده است که صرف تبیین کفایت نمیکند؛ یعنی ما هر چهکار فرهنگی و تبلیغی انجام دهیم، ولی این آموزههای تبیین شده تبدیل به قانون نشود و در پیکره جامعه در بخشهای مختلف، عملیاتی نگردد، کفایت نمیکند. پیغمبر گرامی اسلامی صلیالله علیه و آله و سلم، سیزده سال در مکه درصدد بیان باورهای اعتقادی بودند؛ اما در ده سالی که در مدینه حضور داشتند سعی کردند این آموزهها را اجرایی کنند. روحانیون اگر بخواهند فقط منبر و محراب در اختیارشان باشد و فقط تبلیغ و ترویج داشته باشند ولی در عرصه سیاسی، کاری انجام ندهند، بهجایی نمیرسند؛ بنابراین در بعضی از جایگاههای اجرایی که صبغه و رنگ فرهنگی دارد، حتماً باید روحانیت حضور داشته باشد و صرف تبیین، نتیجهای را در پی ندارد.