شیوه تخصصی سازی مقداری اشتباه است، هر کسی ساز خود را میزند به این معنا که مرتب پژوهشگاههای متفاوت تأسیس میشود و در هر پژوهشگاهی روی موضوعات مختلف و البته یکسان کار میشود و از کار هم خبری ندارند لذا میبینید که گاهی کارهای هم عرض بیرون میآید، مثلا در مورد اقتصاد هر پژوهشگاهی در سال، ۱۰ کتاب منتشر میکند و وقتی آنها را کنار هم نگاه میکنید میبینید که ۶۰ تا ۷۰ درصد تکرار مکررات است چون از کار هم خبری نداشتند.
به گزارش شبکه اجتهاد، حجتالاسلام والمسلمین قادر فاضلی، نویسنده و استاد حوزه علمیه رسالت حوزه علمیه در ابعاد مختلف را مورد بررسی قرار داد و اصلاح در شیوهها را از اولویتهای اصلاحی این نهاد دینی دانست و گفت: اگر حوزه علمیه استقلال علمی خود را حفظ نکند و حکومتی شود و هر چه سیستم قضایی و نظامی و صنفی میخواهد را بیان کند، اولاً طلاب دیگر طلبه اسلام نیستند بلکه طلبه سیستم خود هستند، و ثانیاً این آفتی است که اگر فراگیر شود، آینده حوزه را تهدید میکند و حوزه دیگر حوزه اسلام ناب نمیشود و چه بسا حوزه قدرت و ثروت میشود، هر جا پول زیاد دهند به آن سو گرایش پیدا میکند، این خطر هست و همیشه ما را تهدید میکند و پس از انقلاب این خطر قوی تر شده چون به هر حال امکانات وسیع تر و قدرت زیادتر شده است.
فاضلی شاگرد خصوصی علامه جعفری، در گفتوگو با شفقنا، مهم ترین رسالت حوزه علمیه قم را در ابعاد مختلف مورد بررسی قرار داد و اظهار کرد: هریک از رسالتهای حوزه علمیه به نوعی در جایگاه خود مهم هستند، به گونهای که شاید انتخاب چند رسالت از میان رسالتها مشکل باشد. شاید بتوان از میان این رسالتها، شاخصهای را به عنوان مهم ترین انتخاب کرد و آن اینکه مهم ترین رسالت حوزه علمیه قم، نشان دادن جاذبههای فکری و عقلانی دین اسلام خصوصاً تشیع است به گونهای که اگر بتواند مطابق فطرت و عقل بودن احکام دین اسلام را به جهان معرفی کند، سایر امور هم در زیر این عنوان جاسازی میشود منتها چون بشریت گذشته از بحث فطر و عقلانیت، خصوصیتها و سلایق گوناگونی دارند به عنوان مثال عدهای ذوق فلسفی، عدهای عرفانی، عدهای حقوقی و ادبی و… دارند؛ اگر حوزه علمیه بخواهد جهانی بودن خود را به جهان معرفی و ثابت کند باید در سطح بین الملل کار کند و پاسخگو بودن دین اسلام و حوزه علمیه را در ابعاد گوناگون برای اقشار مختلف جهان به اثبات برساند.
پاسخگویی به تمام نیازهای بشری بشر امروز از اولویتهای حوزه علمیه است
او افزود: اگر بخواهیم به این مساله عینیت ببخشیم چندین دهه کار شبانه فردی و گروهی لازم است تا بتوان یک اخلاق بشر دوستانه و فطری و مورد پسند بشریت به جهان عرضه کنیم که اخلاق اسلامی یا اقتصاد اسلامی یا جامعه شناسی و روانشناسی اسلامی یا آیین حکمرانی اسلامی معرفی کنیم. اگر بخواهیم ابعاد همین بحث حکومت و حکومت اسلامی که نزدیک نیم قرن است در ایران عملاً مطرح شده را هم در عمل و هم در عرصه تئوری به جهان معرفی کنیم، گویی که میخواهیم کوه جابه جا کنیم چرا که مسایل پیچده در دنیا بسیار است و مردم آن را با ریزبینی، موشکافی میکنند لذا حوزه علمیه باید بتواند در مرحله نظر آیین حکمرانی اسلامی را بدون آراء متشتت و گاهی ضد هم در میان پژوهشکدهها و دفاتر مراجع تقلید، عرضه کند به عبارت دیگر پاسخگویی به تمام نیازهای بشری بشر امروز از اولویتهای حوزه علمیه مخصوصاً حوزه علمیه قم است.
حوزه علمیه در هیچ عرصهای نمیتواند شانه خالی کند
این استاد حوزه، عدالت و آزادی را از دیگر اولویتهای حوزه علمیه دانست و تصریح کرد: هرکدام از این موارد در جای خود اولویت دارند و نمیتوانند جای یکدیگر را بگیرند مثل اینکه شما هم در زندگی اولویت دارید که آب و نان بخورید و هر دو مهم هستند. در بحث نیازهای بشری نیز در مجموع برای نیازمندهای بشر امروز باید پاسخگو بود، نمیتوان گفت حوزه ما تنها فقه یا فلسفه میداند و پاسخگو است، بشر تنها فقه و فلسفه نیست، بشر ز گهواره تا گور با هر چیزی که رو به رو میشود برای آن یک پاسخ منطقی، معقول، فطری و قابل قبول میخواهد. حوزه علمیه چنین رسالتی دارد، یعنی رسالت بشری و جهانی دارد و در هیچ عرصهای نمیتواند شانه خالی کند و بگوید که به من ربطی ندارد.
او ادامه داد: از نظر بحث فنون و مسایل علمی صرف حوزه رسالتی ندارد، اما در بحث انسانیت وقتی بخواهید برای جمیع مردم جهان الگو باشید که دستور هم دارید الگو باشید، یعنی نمیتوانید بگویید که من نمیخواهم الگو باشد چرا که اسلام میگوید ما باید الگو برای بشریت جهان باشیم چون دین ما، دین الگوست، پیامبر ما الگوی همه پیامبران است و کتاب ما الگوی همه کتابهاست بنابراین ما هم به عنوان دین خاتم و داعیه داران دین خاتم و حوزه علمیه قم که پایتخت علمی جهان تشیع است، باید الگو باشد که اسلام و تشییع به چه معناست، تبلور این تشییع از نظر علمی در حوزه علمیه قم باید متجلی شود، بنابراین مهم ترین رسالت حوزه علمیه این است که خود را به عنوان داعیه دار تعلیم و تربیت و نظام اسلامی شیعی باید معرفی کند، در هر بُعدی که مردم جهان از او سوال میکنند او باید جواب دهد و نکات را به جهان عرضه کند.
فاضلی در پاسخ به اینکه حوزه علمیه قم در دهههای اخیر به کدام یک از انتظارات در حد مطلوب پاسخ داده است؟ گفت: نقطه قوت حوزه علمیه در نحوه پرداختن به مسایل علمی است بدین معنا که وقتی یک مطلبی را میخواهد بشناساند، ریشهای به سراغ آن میرود. حوزه این مزیت را نسبت به دانشگاه دارد که ترمی و واحدی نبوده البته اخیراً این آفت هم به گونهای به حوزهها در حال سرایت است. در هزار و اندی سالی که حوزه علمیه فعالیت مدون دارد، همین جامعه نگری به مسایل علمی است. وقتی شخص میخواهد فلسفه و فقه بخواند از ابتدا شروع میکند و یک دور فلسفه را به طور دقیق میخواند. اینها نکات قوت نحوه پرداختن حوزویان به مسایل علمی است.
حوزه استعدادهای درخشان و منحصر به فرد را در دو یا سه علم محصور کرده است
این نویسنده در مورد نقاط ضعف حوزه علمیه اظهار کرد: نقاط ضعف حوزه از گذشته وجود داشته که البته به مرور در حال برطرف کردن آن هست و بحث محدود نگری و قشری بودن حوزه علمیه است که به صدها سال استعدادهای درخشان و منحصر به فرد تاریخ حوزه علمیه را سعی کرده در دو علم و حداکثر سه علم محصور کند، در فقه و اصول و مقداری هم در رجال و بحث حدیث. این محصور بودن و محدود نگری حوزههای علمیه بوده است البته در کنار این مساله افراد بسیار روشن و عمیقی که آبروی نظام حوزوی بودند، رشد کردند، در فلسفه ما فلاسفه بسیار بزرگی مانند بوعلی سینا و فارابی و ملاصدرا و علامه طباطبایی و امثال آنها، تربیت یافتند، اما آنها افراد تکرو بودند یعنی سیستم حوزوی آنها را در این مسیر نمیانداخته و با آنها مبارزه میکرده است.
او ادامه داد: همان کسانی که به فقه و اصول پرداختند، بسیار عمیق میپرداختند نمونه آن صدها و دهها دوره فقه و اصول و حدیث رجال نوشتند، مشخص میشود که آنها این مزیت را دارند که در دانشگاههای ما این مزیت نبوده است، اما در کنار این مزیت اشکالی که بوده، قشری نگری و محدودنگری بوده که استعدادهای بسیاری را خفه کرده یا لااقل نگذاشته درست کند مگر کسانی که زحمت کشیدند و مبارزه با نفس و رقبا کردند و خون و دل خوردند تا فرد توانسته چند شاگرد عرفان تربیت کند یا کتابی بنویسد. حتی بحث حکومت که اکنون در دنیا مطرح است، مرحوم امام(ره) خون دل خوردند، عدهای سیاست را تحریم میکردند و حرام میدانستند و روحانی سیاسی را بدتر از کافر میدانستند. اینها به خاطر ضعف حوزه بود که باز خود حوزویان این جو را شکاندند، سیدجمال، و سیدفضل الله نوری و مشروطه و امام خمینی این جو را از بین برده و یک فرهنگ جدیدی باز کرده و آیین نامه جدیدی نوشتند و عملاً حکومت تشکیل دادند، در حقیقت نقاط ضعفی هم که بوده خود حوزویان این نقاط ضعف را از بین بردند و به نقاط قوت تبدیل کردند.
حوزه علمیه باید شیوه اصلاحات را تغییر دهد
فاضلی در پاسخ به اینکه اصلاحات در حوزه باید در چه زمینهای باشد؟ گفت: در حال حاضر اولویت اول ما در شیوه اصلاحات است، حدود دو دهه است که حوزویان در حوزه به اصلاحات میپردازند به عنوان مثال بحث تخصصی کردن را مطرح کردند که خود فقه را نمیتوان فلهای خواند و باید تخصصی خواند تا فقه حکومت و فقه سیاست و … از آن استخراج شود. در زمینه فلسفه هم باید فلسفه تحقیقی و اسلامی بیاید و با فلسفه غرب تطبیق داده شود. در حال حاضر حوزه به این نتیجه رسیده که فلسفه را تنها به شکل کلیات فلسفه خواندن جوابگو نیست، در کنار آن باید تخصصی سازی هم شود یعنی فلسفههای مضاف که اکنون به وجود آمده پایه آن از غرب بوده و خودمان روی آنها کار میکنیم. این اولویت تخصصی سازی را حوزه انجام میدهد. من اکنون اعتقاد دارم که شیوه تخصصی سازی مقداری اشتباه است، اینجا هم هر کسی ساز خود را میزند به این معنا که مرتب پژوهشگاههای متفاوت تأسیس میشود و در هر پژوهشگاهی روی موضوعات مختلف و البته یکسان کار میشود و از کار هم خبری ندارند لذا میبینید که گاهی کارهای هم عرض بیرون میآید، مثلا در مورد اقتصاد هر پژوهشگاهی در سال، ۱۰ کتاب منتشر میکند و وقتی آنها را کنار هم نگاه میکنید میبینید که ۶۰ تا ۷۰ درصد تکرار مکررات است چون از کار هم خبری نداشتند.
حوزه علمیه پژوهش و تحقیقهای تخصصی را جایگزین موازی کاری کند
او خاطرنشان کرد: در حال حاضر ضرورتی که به نظرم میرسد این است که این پژوهشگاهها باید تجمیع شود، ما یک پژوهشگاه مثلاً اقتصاد داشته باشیم، میتوانند در هر جای کشور که بخواهند در مورد اقتصاد کار کنند، یک پژوهشگاه فلسفه داشته باشیم و برای خود تقسیم شود و فلسفههای مضاف برای این پژوهشگاه باشد و هر چه میخواهد زیر نظر این پژوهشگاه در کشور تصویب، کار و تحقیق شود مثلاً به جای اینکه ۵۰ پژوهشگاه حدیث و روانشناسی داشته باشیم، یک پژوهشگاه با این موضوع داشته باشیم و به طور تخصصی به مطالب بپردازند. در این صورت دیگر کارهای هم عرض و تکرار مکررات پیش نمیآید. من در بعضی از کتابها دیدم که در یک زمینهای یک پژوهشگاه کتاب بیرون داده و همین فرد در پژوهشگاه دیگر شبیه همین موضوع را انجام داده، آنجا هم تصویب کردند و همین آقا کار کرده و یک کتاب دیگر منتشر کرده است، در واقع دو کتاب برای دو پژوهشگاه کار کرده و این دو را با هم تفکیک کنید ۸۰ درصد مشترکات است. این اولویت مدیریتی که در حال حاضر جای آن خالی است را نیاز داریم تا پژوهشگاههای ما با یکدیگر جمع شوند و یک پژوهشی را مدون کنند و جایی برای یک علم باشد تا کارهای تکرار مکررات و شبیه هم به حداقل میرسد و ماندگار میشود و مردم هم میدانند که باید به کدام پژوهشگاه و بخش مراجعه کنند.
او گفت: باید وزارتخانهای یا حوزهای به میدان بیاید یا حوزه باید معاونت مستقلی برای تجمیع امور پژوهشی تشکیل دهد، حوزه معاونت پژوهشی دارد، ولی شاخهای است در یک جایی که با جاهای دیگر هم ارتباط ندارد، فلان پژوهشگاه که به سازمان تبلیغات ربط دارد با اینجا ارتباط ندارد. اصل پژوهشگاههای گوناگون یک ضرورت است و باید باشد، ولی چون با یکدیگر مرتبط نیستند و هرکدام کار خود را میکنند نتیجه لازم گرفته نمیشود، در حال حاضر مدیریت کردن و تجمیع کردن مناطق پژوهشی و تخصصی کردن آن یکی از اولویتهایی است که به نظر من میرسد.
مراجع به آهنگ صد سال پیش ادامه ندهند
فاضلی در پاسخ به اینکه در زمینه اصلاحات ساختاری و رسیدگی حوزه به اولویتها، چه انتظاری از مرجعیت شیعه وجود دارد؟ گفت: از مراجع این توقع وجود دارد که همانطور که تاکنون به طور ناقص یا کامل پدری و مدیریت کرده اند، همچنان مدیریت را ادامه دهند، به هر حال مرجعیت بسیار زحمت کشیدند و پشتوانه حوزههای علمیه بودند و باید قدر آنان را بدانیم. باید همان روش ادامه داشته باشد منتها مراجع هم که البته بسیار محترمند نیاز است در مواردی تجدید نظر کنند. به همان آهنگ صد سال پیش که نباید ادامه داد، در حال حاضر توقع مردم از مرجعیت تفاوت کرده است، مرجع نمیتواند به امور غیر ضروری بپردازد. مراجع باید مردم را به این سمت سوق دهند که چگونه با یکدیگر تعامل داشته باشند، با هم برادری و برابری داشته باشند که بیش از ۱۵ میلیون پرونده در حال حاضر در کشور جمهوری اسلامی طبق آمار قوه قضاییه ننگی برای جامعه ماست، مردم را باید به این سو سوق دهند که با یکدیگر مثل یک مسلمان واقعی زندگی کنند.
او افزود: برخی به امور پیش پا افتاده که اصلاً نقشی در جامعه ندارد، میپردازند. این توقع از مراجع است که جامعه شناس و دنیا شناس باشند و زود استفتائات را پاسخ ندهند و ببینند که این حیله و نقشه است و اصلاً ارزش دارد که در مورد یک موضوع پیش پا افتادهای آگاهانه و نا آگاهانه استفتاء دهد. مرجعی مثل مراجع قدیم فتوایی صادر میکند و سایتها منتشر میکنند و ماهوارهها و شبکهها روی آن مانور میدهند و آدم فاسقی که در موردش استفتاء شده بود، در دنیا شناخته میشود و نوارهایش به برکت فتوای آقایی که جوانب را رعایت نکرده، میلیاردی به فروش میرسد.
لازم است مراجع در صدور فتوا هم صدا باشند
او تصریح کرد: توقع این است که مراجع در ابعاد مختلف مشاورین مختلف داشته باشند، زود پاسخ ندهند و پاسخ را از همه جوانب بررسی کنند و موج ایجاد نکند. مراجع حکم پدر و چشم و چراغ جامعه را دارند و همه مردم در همه زمینهها تخصص ندارند و نگاه میکنند ببینند که مراجعشان چه گفتند. مراجع ۵۰ سال از عمر خود را در مسایل علمی سپری کرده و چراغ روشنی و مشعلی است که مردم به دنبال او بروند، ولی خود او باید ابتدا جلوی پای خود را درست ببیند، در این دنیای آشفته پیچیده که هزاران شیطان دارد، راههای متفاوت جلوی پای انسان میگذارند، توقع این است که مراجع با استفاده از تکنولوژی امروز، مشاورین گوناگون در زمینههای مختلف و با تفکر و تدبر خاصی که دارند، به رهبری مردم بپردازند. اگر چنین شد، خود آنها هم باید مدیریت شوند یعنی هر کسی ساز خود را نزند، نباید بیت مرجعی، نکتهای و مرجع دیگر نکته دیگری را بگوید و هرکدام در مسایل اجتماعی با دیگری اختلاف داشته باشند، این امر به جای اینکه مشعل هدایت شود در عمل مشعل ضلالت میشود. شخصی میگوید که قمه زدن در جهان اسلام موجب آبروریزی اسلام میشود و دیگری میگوید که اشکال ندارد ثواب دارد. همین مساله در دنیا چه عکس العملی دارد؟ مراجع باید مراقبت داشته باشند، تا بتوانند جامعه را مدیریت کنند، به نظرم میرسد در حال حاضر دنیا دنیایی نیست که بدون توجه به فتوای دیگران فتوا داده شود و متأسفانه ما سراغ نداریم که مداوما مراجع با هم نشست هفتگی داشته باشند، با هم مشورت زیادی ندارند. از آن سوی عالم سوال میشود که اشکالی هم ندارد و جواب میدهند؛ اما بعضا یک سوالاتی هم پیش میآید و فتوایی صادر میشود و دنیا این فتوا را بهانهای و علیه اسلام استفاده میکند، اگر این مرجع چند مشاور داشت، مشورت میکرد.
او ادامه داد: یک برجام مطرح میشود، نظر مراجع با یکدیگر بسیار متفاوت است در صورتی که این یک پدیده هست که در این کشور اتفاق افتاده، چرا انقدر نظر متعارض وجود دارد؟! اگر با هم مینشستند و کارشناسان خود را جمع میکردند یا لااقل نماینده آگاه از آن بیت و یک نماینده از بیت دیگر، میفرستادند و در این زمینه صحبت میکردند و یک اطلاعیه بیرون میدادند و یک جبهه گیری اتخاذ میکردند مردم از بسیاری از گمراهیها، حیرتها و حیرانیها بیرون میآمدند. این ضعفی است که من در نظام دفاتر مراجع میبینم و اگر حل شود بحث پدیده مرجعیت در جهان تشیع یک پدیده مبارکی است و نشانه پژوهش زنده بودن و پژوهشگری مکتب تشیع است که همیشه باید راهنماهای زندهای باشند و مردم را هدایت کنند.
اگر طلبه حکومتی افزایش یابد، آینده حوزه در تهدید است
او با توجه به تحولات فکری و اجتماعی در جامعه ایران، آینده حوزه علمیه قم را مورد ارزیابی قرار داد و اظهار کرد: آینده را نمیتوان در زمینهای پیش بینی کرد، اما اگر حوزه علمیه استقلال علمی خود را حفظ کند و حکومتی نشود و از سوی دیگر ضد حکومت هم نشود، برخی اشتباه میگیرند که حکومتی نشود بدین معنا نیست که ضد حکومت شوید، حکومت اسلامی برکتی در کشور ماست و باید از آن حفاظت کنیم منتها این حکومت در معرض آفات فراوانی است، قدرت، ثروت و مکنت دوست و دشمن دارد، اگر من حکومتی شوم و مزد بگیر حکومت شوم و هر چیزی بگویم که سیستم قضایی و نظامی و صنفی من میخواهد، من دیگر طلبه اسلام نیستم بلکه طلبه سیستم خودم هستم، این آفتی است که اگر فراگیر شود، آینده حوزه را تهدید میکند و حوزه دیگر حوزه اسلام ناب نمیشود و حوزه قدرت و ثروت میشود، هر جا پول زیاد بدهند به آن سو گرایش پیدا میکند، این خطر هست و همیشه ما را تهدید میکند و پس از انقلاب این خطر قوی تر شده چون به هر حال امکانات وسیع تر و قدرت زیادتر شده است.
فاضلی به حفظ استقلال حوزه از حکومت تأکید و خاطرنشان کرد: باید استقلال و آزادی که در حوزه بوده و هزار سال ادامه داشته و زیر یوغ هیچ حکومتی نرفته و با بسیاری از حکومتها مخالف و گاهی موافق بوده، حفظ شود. در این صورت حوزه میتواند درست امر به معروف و نهی از منکر کند و سازندگی ایجاد کند حتی حکومت هم به چنین حوزهای نیاز دارد که در دل حکومت هضم نشود و از سوی دیگر ضد حکومت بار نیاید، یک ناظر از بیرون حکومت است و ارکان حکومت و جامعه باشد، اگر این استقلال را حفظ کند آینده آن بسیار درخشان است، بدین معنا که نظرات او نظرات مفید و سازنده و عالمانهای خواهد شد و غرض و مرض طیفی و حزبی و گروهی نخواهد بود، اگر بتواند خود را حفظ کند که اکنون حوزه متشتت هست، یعنی عدهای واقعاً حکومتی هستند مانند ائمه جمعهها و حرفی میزنند که علیه حکومت و نظام تمام نشود و عدهای هستند که هر چه حکومت خدمت کند و زحمت بکشد اصلاً نمیبینند و تنها نقطه ضعفها را میبینند و حمله میکنند. به نظر من هر دو به یک اندازه از حقیقت به دور هستند، عدهای که آزاد هستند و رسالت آنها دیدن حقایق است و جایی که حکومت دارد در مسیر جامعه حرکت میکند باید گفت و تشویق کرد و قدردانی کرد و جایی که فهمیده و نفهمیده مسیرش کج شده و اشتباه میکند باید گوشزد و نصیحت کرد، این عده از افراد هستند که ما امیدی به آنها داریم و اگر کاری هم ساخته شود از دست آنها کاری بر میآید، چون غرض و مرض ندارند و دشمن کسی نیستند، دوست حقیقت هستند و دشمن باطل هستند و در حال حاضر هر سه گروه در حوزه هستند، اعتقاد بنده این است که گروه وسط که نه وابسته به یک سیستمی است و نه ضد سیستمی هست، رسالتشان آگاه شدن خودشان و آگاه کردن مردم از فی سیبل الله است؛ اگر اینها غالب شوند، آینده حوزه هم برای کشور ما و هم برای کشورهای دیگر جهان اسلام و حتی غیر اسلام که دنبال حقایق میگردند بسیار درخشان است.