اگر کسی گفت که من میخواهم در عرصه عمومی و در وسط خیابان کاری را انجام دهم، دیگر حریم خصوصی او مطرح نمیشود و در حریم عمومی افراد است که در اینجا حق الناس مطرح میشود. در هیچ جای دنیا به شهروندان اجازه نمیدهند که هر کس هر لباسی که دوست دارد را بپوشد.
به گزارش شبکه اجتهاد، کرسی آزاداندیشی با موضوع «حجاب» و سخنرانی حسن رحیم پورازغدی در ساختمان ابن سینای دانشگاه علوم و تحقیقات برگزار شد. در این نشست رحیم پورازغدی بعد از شنیدن سوالات دانشجویان در خصوص حجاب و حق انتخاب و اختیار در رابطه با این موضوع در جامعه، اظهار کرد: ما اول باید حسابمان را با کلمه اجبار تسویه کنیم چون کلمه «اجباری» باری دارد که هر چه بخواهیم در مورد حجاب صحبت کنیم زیر بار منفی این کلمه هستیم.
وی ادامه ادا: کلمه اجبار دافعه دارد چون در آن معنای سلب اراده و آزادی نهفته است. آیا سلب اراده یا سلب آزادی قابل دفاع است؟ برای هر چیزی ولو اسلام اجباری، دین اجباری، علم اجباری و یا آزادی اجباری و … اجبار بار منفی ایجاد میکند. با توجه به اینکه انسان مختار آفریده شده و اجباراً مختار است. قدرت انتخابی که انسان از طرف خداوند دارد خودش اجباری است یعنی شما مجبورید که مختار باشید.
انواع اجبار
این دانش آموخته حوزه علمیه در ادامه با اشاره به انواع اجبار، آنها را به ۶ نوع تقسیم کرد و چنین برشمرد: یکی اجبار عاطفی است؛ مثلاً کتک زدن کودک در جلوی چشم انسانی دیگر باعث میشود که به طور ناخودآگاه هر انسانی تحت تأثیر قرار میگیرد. در اینجا اجبار عاطفی باعث میشود که ما واکنش نشان دهیم. مادر وقتی کودکش گریه میکند اجبار عاطفی نسبت به او دارد. پس اجبار عاطفی دارای ارزش گذاری منفی نیست. نوع دیگر اجبار، اجبار قانونی است. شما به هر کشوری بروید قوانینی دارد و تا به آن قوانین ملتزم نباشید، شما را به آنجا راه نمیدهند و تخلف از آن قوانین مجازات دارد. آیا اینجا معقول است که کسی بگوید قوانین اجباری است؟ اصلاً قانون یعنی اجبار و ممکن است کسی آن را قبول داشته یا نداشته باشد ولی باید آن را قبول کند.
رحیم پور ازغدی در ادامه سخنانش به اجبار حقوقی اشاره کرد و افزود: قانون، حقوق تصویب شده است، اما مراد از حقوق حتی حقوق تصویب نشده است. یعنی حقوق فراتر از قانون است. مثل حق والدین که باید در جامعه رعایت شود. نوع چهارم اجبار، اجبار اخلاقی است و اخلاق ایجاب میکند که این کارها انجام شود. برای مثال کارکردن مهمان در خانه صاحب خانه، اخلاقی نیست این موضوع، قانون نیست، حقوق هم نیست، حتی عاطفی هم نیست ولی اخلاقی است. نوع پنجم اجبار الزام و اجبار غریزی است. برای مثال وقتی گرسنه میشوید گرسنگی یک احساس اجباری است. در یک سنی غریزه جنسی در انسان پدیدار میشود که باید مدیریت شود. این اجبارها هیچ کدام ذاتاً بد نیست و توجیه عقلانی دارند. تنها یک اجبار است که بد است که منشأ اخلاقی، حقوقی و قانونی و غیره ندارد و آن اجبار استبدادی و یا دیکتاتوری است. این اجبار است که منفی است و باید جلوی آن ایستاد.
در حریم عمومی، ملاک قانون اجتماعی است
وی در ادامه سخنان خود با اشاره به مفهوم خداباوری در انسانها یادآور شد: اگر کسی اساساً خدا را باور ندارد که بحث آن چیز دیگری است ولی اگر خدا را باور داریم این سوال مطرح میشود که آیا خداوند منطقی است که الزام یا حکمی بکند یا اینکه این حق را در مورد انسان ندارد؟ اگر شخصی در جامعه ما میگوید که نمیخواهد حجاب را رعایت کند اگر در حریم شخصی اوست این حق را دارد و به خودش مربوط میشود و حکومت حق ندارد در مسئله خصوصی فرد دخالت کند به شرط اینکه مسئله خصوصی فرد باشد، اما اگر کسی گفت که من میخواهم در عرصه عمومی و در وسط خیابان کاری را انجام دهم، دیگر حریم خصوصی او مطرح نمیشود و در حریم عمومی افراد است که در اینجا حق الناس مطرح میشود. در هیچ جای دنیا به شهروندان اجازه نمیدهند که هر کس هر لباسی که دوست دارد را بپوشد. حتی در دنیا ما شهری را داریم که در آن برهنگی اجباری است ولی آن هم قانون خودش را دارد. در حریم عمومی، قانون اجتماعی ملاک است و این را هم قبول دارند حال ممکن است قانون کشوری فاسد باشد ولی چون قانون است به آن عمل میکنند.
اولین ضربه بی حجابی، ضربه به عشق است
رحیم پور ازغدی در بخش دیگری از سخنانش خاطرنشان کرد: حجاب دفاع از عشق است. انسان کرامت انسانی دارد و باید آن را حفظ کند. نباید زن به مرد دیگری و مرد به زن دیگری توجه کند. اولین ضربه بی حجابی، ضربه به عشق است. بی حجابی رابطه زن و مرد را خراب میکند و در یک جامعه برهنه، خانواده متلاشی و نابود میشود. حجاب، دفاع از زن در برابر چشم مردان هرزه است. اگر زنان این اجازه را به مردان ندهند که آزادانه از او سوءاستفاده کنند، مردها مسئولیت زندگی خود را خواهند پذیرفت. اغلب مردها پشت قضیه نبود حجاب اجباری هستند، چون این کار به نفع آنها است و از آنها در برابر زنها سلب مسئولیت میکند.
حجاب اسلامی، حجاب سختی نیست
وی افزود: حجاب اسلامی حجاب سختی نیست. حجاب ایران قبل از اسلام خیلی دشوارتر بوده و مخصوص طبقات بالا بوده است. آخرین شاه ایرانی قبل از اسلام سه هزار زن داشته است و اسلام با فرهنگ حرمسرا مبارزه کرد. در ایران قبل از اسلام تحصیل علم هم برای طبقات خاصی بود و زنان و مردان حق انتخاب نداشتند. ملت ایران با شمشیر مسلمان نشدند و مسلمان شدن مردان ایران، چهار قرن طول کشید. ملت ایران اگر به زور مسلمان شده بود این همه افتخار برای اسلام در طول این سالها نمیآفریدند. همه آثار بزرگ ادبی، هنری و فلسفی برای اسلام در ایران تولید شدهاند و تمدن جهان اسلام را مردم ایران شکل دادند. ایران بعد از اسلام از ایران قبل از اسلام آبادتر شد. حتی کتاب سوزیهای ایران و جهان اسلام را بخشی از مغولها و غربیها انجام دادند. ارتش اسلام هر جایی که میرفت، کتابخانهها را میساخت و آنجا را آبادتر میکرد.
هویت انسانی باید بر هویت جنسی غلبه کند
عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی تأکید کرد: اسلام میخواهد ما در عرصه عمومی انسان باشیم و هویت انسانی ما بر هویت جنسی ما غلبه کند. در فرهنگ غرب، برهنگی ارزش است ولی در فرهنگ ما اخلاق ارزش است. فرهنگ ما سکس و جنسیت را زیر قالب انسانیت تعریف میکند ولی در فرهنگ غرب، اول جنسیت تعریف میشود بعد انسانیت. اسلام اجازه نمیدهد به زن نگاه ابزاری شود و از زن استفاده تجاری برای تبلیغ کالا نمیکند چرا که این توهین به مقام زن است. حجاب دفاع از بدن زن، کرامت و حقوق زن است. اسلام حجاب دست و پا گیر ندارد و چادر هم واجب نیست، بلکه باید لباسی بپوشند که جلب توجه برای مردان نکند و قانون خاصی برای این لباس وجود ندارد. در واقع لباسی باید پوشیده شود که توهین جنسی به زن نشود و زنانگی زن به چشم مرد نیاید.
بنابر گزارش مهر، رحیم پور ازغدی در پایان سخنان خود در پاسخ به سوالی در خصوص اینکه برخورد رضاخان در رابطه با حجاب چه فرقی با برخورد جمهوری اسلامی با حجاب دارد؟ اظهارکرد: مبنای رضاخان علیه حجاب بر اساس تفکر لیبرال بوده است و طبق مبنای خود نباید علیه حجاب قانون بگذارد چرا که لیبرالیسم میگوید نباید جلوی افراد با حجاب را هم بگیریم ولی او این کار را کرد و با حجاب مبارزه کرد در حالی که ما مسلمان هستیم و مکتب ما اجازه نمیدهد زن بدون حجاب در عرصه عمومی حاضر شود.
سلام
مدافعان ” حجاب اجباری ” که تا حدودی می دانند برای جامعه دلایل موجهی به منظور توجیه این الزام و سلطه گری ندارند، دست به دامان ” قانونی بودن ” آن شده اند.
غافل از این که قانون اجتماعی، وقتی قانونی پذیرفته و موجه تلقی می شود که برخاسته از روح جمعی اجتماع باشد و دست کم، اکثریت جامعه آن را بپذبرند. فعلا که ” حجاب اجباری ” از چنین خصوصیتی برخوردار نیست.