قالب وردپرس افزونه وردپرس
خانه / آخرین اخبار / درس خارج مطلوب از دیدگاه استاد تبادکانی
درس خارج مطلوب از دیدگاه استاد تبادکانی

در گفتگو با «شبکه اجتهاد» تبیین شد؛

درس خارج مطلوب از دیدگاه استاد تبادکانی

اختصاصی شبکه اجتهاد: استاد تبادکانی که درس خارج او از دروس دیرپا و ممتاز حوزه علمیه مشهد است، درس خارج مطلوب را درسی می‌داند که روی نقاط کلیدی و چالش‌های عمیق علمی تمرکز داشته باشد و فهم مطالب ساده را به عهده شاگرد بگذارد.او تقریر را بیان فهم شاگرد می‌داند و نه صرف نگارش مطالب استاد. آنچه پیش روی شماست، حاصل گفتگوی مرتضی ولیان‌پور، طلبه حوزه علمیه مشهد با سیدحسن تبادکانی، استاد باسابقه دروس خارج فقه و اصول حوزه علمیه مشهد است. «اجتهاد» سعی داشته سخن این استاد بزرگوار را که مشتمل بر معرفی و سوابق علمی ایشان نیز هست، با کمترین تغییرات در اختیار خوانندگان قرار دهد.

ورود به حوزه

بنده متولد سال ۱۳۳۴ شمسی هستم که البته این تاریخ ممکن است دقیق نباشد؛ زیرا آن موقع مرسوم بود که تولد پسر را دیرتر ثبت می‌کردند تا دیرتر به سربازی برود و تولد دختر را پیش از زمان تولدش ثبت می‌کردند تا زودتر عروس شود.

دروس حوزوی را حدود سال‌های ۱۳۵۲ تا ۱۳۵۴ در مدرسه آقای موسوی‌نژاد شروع کردم. البته صمدیه را پیش از ورود به حوزه شب‌ها نزد کسی می‌خواندم و حدود هجده سال داشتم که از صمدیه به بعد را در مدرسه آقای موسوی‌نژاد ادامه دادم.

مدیری که وقف مدرسه بود

آقای موسوی‌نژاد در اعتقادات خود خیلی راسخ بودند؛ مثلا نسبت به آقای دکتر علی شریعتی موضع داشتند و به شدت بر موضع خود پافشاری می‌کردند. نسبت به درس و بحث طلاب هم خیلی حساس بودند که در این زمینه خاطره‌ای دارم. طلاب آن زمان نوعا از مقطع ابتدایی و با سنین پایین به حوزه می‌آمدند و من چون در میان آن‌ها هجده یا بیست سال داشتم، ایشان خیلی به من سخت نمی‌گرفتند. اما با این وجود در یک مورد با من هم دعوا کردند و برآشفتند که داستانش از این قرار است: کسی از هنرستان آمده بود و حاج آقا فرمودند به او صرف درس بده. این لطف زیادی در حق من بود! زیرا همین که حاج آقا شخصی را لایق استادی بداند و اجازه تدریس به او بدهد، خودش خیلی مهم بود؛ گرچه یک ریال هم بابت تدریس به کسی پول نمی‌داد.

آن زمان مرحوم دکتر صادقی[۱] هم چهارشنبه‌ها پس از نماز مغرب و عشاء، اعتقادات می‌گفت. من تصمیم گرفتم بحث صرف را با آن یک شاگرد برای یک شب تعطیل کنم و در آن جلسه اعتقادی حاضر شوم. تا خواستم به آن جلسه بروم، مرحوم موسوی‌نژاد اعلی الله مقامه الشریف، جلوی من را در راه پله گرفتند که درس شما با آن آقایی که از هنرستان آمده چه می‌شود؟ او در هنرستان هر روز چند درس داشته، ولی حالا که به حوزه آمده همان یک درسش هم باید تعطیل شود؟ تکلیف ما را معلوم کنید! اگر درس نمی‌دهید، بگویید تا استاد دیگری برایش تدارک کنیم! مگر او چه تقصیری دارد؟

حاج آقای موسوی‌نژاد خود را وقف مدرسه کرده بود و حضور مستمر داشت. صبح اولین نفر می‌آمد و شب هم آخرین نفر هم می‌رفت.

تا پایان لمعه و اصول‌فقه را تا حدود سال ۱۳۵۴ در آن مدرسه خواندم و تا سال ۱۳۵۸ به‌طور مستمر و پس از آن، حتی زمانی که به قم رفتم و برگشتم، تا همین اواخر که ایشان در قید حیات بودند، با آن مدرسه ارتباط علمی داشتم و سر می‌زدم.

رسائل، کفایه و قم

تا سال ۱۳۵۸ مقداری از رسائل را نزد سیدمحمد موسوی‌شاهرودی و مقداری را نیز نزد آقای رضازاده درس گرفتم. کفایه را هم نزد آقای مهدوی‌دامغانی و استاد مهامی فرا گرفتم که البته درس آقای مهامی خصوصی بود.

سال ۱۳۵۸ به قم رفتم. ابتدا در درس کفایه آیت‌الله فاضل حاضر شدم و از سال ۱۳۵۹ خارج فقه و اصول را شروع کردم که حدود ۲۰ سال به طول انجامید.

مقداری به درس آقای وحید رفتم و بیشتر از درس آیت‌الله تبریزی بهره بردم. مقدار کمی هم به درس آقای روحانی رفتم.

درس فقه آقای تبریزی ابتدا در حسینیه ارگ بود که پس از مدتی شلوغ شد و به مسجد اعظم انتقال یافت؛ البته با همکاری سید بزرگواری که درسش در مسجد اعظم خیلی شلوغ نبود و پذیرفت که درس مرحوم تبریزی به آن‌جا منتقل شود و خودش جای دیگری درس بگوید، خداوند رحمتش کند و اعلی الله مقامه الشریف.

درس اصول آقای وحید هم ابتدا در مسجد سلماسی بود که پس از مدتی به مسجد اعظم منتقل شد؛ اما درس اصول مرحوم تبریزی[۲] و فقه آیت‌الله وحید[۳] در همان مکان اول باقی ماند و به مسجد اعظم منتقل نشد.

چالش‌های انتخاب درس خارج

بنده ابتدا به درس آیت‌الله تبریزی رفتم، اما پس از چند جلسه احساس کردم ایشان برخی مطالب را حذف می‌کند و محتوای مرتب مرحوم خویی را به هم می‌زند و خراب و بی‌نظم می‌کند! به همین دلیل درس آقای تبریزی را ترک کردم و به درس آقای وحید رفتم. آیت الله وحید به نقل و نقد اقوال اعلام خمسه یعنی شیخ، آخوند، نائینی، آقا ضیاء و حاج شیخ، می‌پرداختند.

پس از مدتی متوجه شدم مرحوم تبریزی حرف‌های جدید و آرائی دارد و به همین دلیل است که ترتیب مطالب مرحوم خویی را به هم می‌زند! گویا نمی‌توانست نظریات خودش را با آن شکل مرتب و منقحی که از مرحوم خویی سراغ داریم، بیان کند.

ایشان آرائی داشتند و مطالبشان هم استحکام داشت و مسلط هم بودند، اگرچه که عمدتا با استادشان آیت‌الله خویی همراه بودند.

درس مرحوم تبریزی

مرحوم تبریزی حضور ذهن خوبی داشتند، احاطه و تسلط فراوان داشتند، با دست پر به درس می‌آمدند و حرص و ولع زیادی در تدریس و تحصیل داشتند. همیشه مطالب را برای بیش از زمان درنظر گرفته شده آماده داشتند و برای ادامه بحث چانه می‌زدند! آن اوایل که درس اصول ایشان در حسینیه کوچه ارگ بود، سیدی در انتها می‌نشست و اشکال می‌کرد، ایشان می‌گفت: جدت را فدا … مطلب زیاد است بگذارید بیان شود!

ایشان قبل از وقت بر منبر می‌نشستند و تا پایان پربار بود. حرف دیگران را دیده بود و با تسط بر همه اقوال، مطالب را گلچین می‌کرد و مباحث اصلی و اشکالات جان‌داری که هم در مسئله جاری و هم در مسائل دیگر به درد می‌خورد را مطرح می‌کرد؛ نه این‌که وقت درس را با مطالب پیش‌پا افتاده و ساده بگیرد و از مطالب صعب و مشکل عبور کند.

درس خارج مطلوب از دیدگاه استاد تبادکانی

آقای تبریزی به نجف که می‌رود، در درس آیت‌الله خویی حاضر می‌شود و پس از مدتی درس ایشان را ترک می‌کند. آیت‌الله خویی می‌گویند: چرا نیامدی؟ وی می‌گوید: درس چیزی نداشت! آیت‌الله خویی می‌گوید: بیا منزل. مرحوم تبریزی به منزل آیت‌الله خویی می‌رود و می‌بیند که خویی در منزل با خویی در درس عمومی خیلی متفاوت است! از آن‌جا به بعد مرحوم تبریزی ملازم درس آیت‌الله خویی می‌شود.

ایشان ظاهرا در قم هم خودشان را جمع‌وجور کرده بودند؛ زیرا مرحوم بروجردی را یک فقیه می‌دانستند و گاهی که از او نقل می‌کردند، با اشاره می‌گفتند: هذا الفقیه… .

استاد و مراوده علمی

مراوده علمی با استاد خیلی مهم است؛ حل اشکالات و بیان مجهولات نزد استاد، علاوه بر حضور در درس و پیش مطالعه و پیش مباحثه باید مورد توجه باشد.

مرحوم تبریزی پس از درس از ساعت ۱۰ تا ۱۲ در منزل بود و آقایان گنجی و شهیدی می‌رفتند و کار علمی انجام می‌دادند، لذا قوی شدند و مرحوم تبریزی نیز همواره قوی و مسلط ماندند.

درس خارج مطلوب

استاد درس خارج نباید همه مطالب را بیان کند. مثلا بنده کلمات شیخ انصاری را در درس نمی‌گویم، چون خیلی کرّ و فرّ دارد! بایستی بزنگاه‌ها و اشکالات اساسی بیان شود و شاگردی هم که به دنبال بیان همه مطالب توسط استاد باشد، به جایی نمی‌رسد. پیش‌مطالعه و پیش‌مباحثه هم سنت نیکویی برای درس خارج بوده است که در این روش ضرورت بیشتری پیدا می‌کند. قوت در فهم از نتایج چنین روشی است.

البته این روش مستلزم احاطه و تسلط علمی استاد است و در چنین درسی است که مباحث دقیق، قوی و علمی پیدا می‌شود و همین‌طور راه‌حل‌های کلیدی‌ای که قفل مسائل مختلف بوسیله آن‌ها گشوده می‌شود.

در چنین روشی درس، محور است و شاگرد باید حول آن بررسی و تطبیق داشته باشد؛ مگر درخصوص مطالب نو و جدید، مانند مطالب شهید صدر، که اگر قبلی‌ها کافی بود، بزرگی مثل شهید صدر متعرض آن مباحث نمی‌شد. در خصوص چنین مطالبی باید مطالعه و کار اضافی انجام شود، وگرنه محور همان درس استاد است. در این روش استاد گزینش می‌کند، نه این‌که هرچه بلد هست را بگوید.

مرحوم تبریزی این‌گونه بود. البته به ما اشکال نشود که درس شما چرا این‌طور نیست! ما روش مطلوب را بیان کردیم، ولی ادعا نمی‌کنیم که ما هم در درس این‌چنین هستیم.

نظر مرحوم تبریزی برای من خیلی جایگاه دارد و اگر نسبت به سخن مرحوم خویی نقضی به ذهن برسد، اما ایشان سخن مرحوم خویی را پذیرفته باشد، تأمل می‌کنم.

هدف از بیان متفرِّدات و ممیّزات علمی و شمارش آراء بزرگان

در بیان متفرِّدات و ممیّزات علمی و شمارش آراء بزرگان، علی القاعده غرض نباید شمارش آراء باشد و بیان اختلاف نظرات علمی بایستی به منظور بالابردن دقت علمی باشد.

مثلا در تقریرنویسی برخی موارد در مطالعه جا می‌ماند و انسان جهل مرکب دارد؛ زیرا تأمل‌ها مطالعه‌ای است و نه نوشتاری! اما در نوشتار انسان می‌ماند و پی به موارد جهلش می‌برد. تقریر باید اینطور باشد؛ به معنای بیان فهم انسان.

در موارد آراء اعلام نیز همین‌طور است و حداقل در نود درصد موارد، فهم ما از اختلافات آن‌ها ناقص است و باید مکتوب شود تا دقت در فهم بالا برود.

بیان آراء و نظریات بزرگان و در مقابل هم قراردادنشان اگر به این معنا باشد خوب است وگرنه صرف شمارش آراء که مثلا مرحوم تبریزی مجموعا ده نظریه ابتکاری داشت و مثلا مرحوم خویی فلان تعداد، چیز مطلوبی نیست.

اهمیت تحصیل و کار علمی

نسبت به درس و بحث خیلی تحفظ داشته باشید و راحت از کنار مباحثه و حضور جدی در درس رد نشوید. از شاگردان شیخ انصاری نقل شده است که یکی از شاگردان از مرحوم شیخ می‌پرسد در نماز نیابتی باید نظر مرجع خود را رعایت کنیم یا نظر مرجع منوب‌عنه را؟ شیخ می‌گوید برای خودت می‌پرسی یا می‌خواهی حکم مسئله را بدانی؟ شاگرد جواب می‌دهد: برای خودم می‌پرسم. مرحوم شیخ انصاری اعلی الله مقامه الشریف برمی‌آشوبد که چرا نماز نیابتی قبول کرده‌ای؟ طلبه باید وقتش صرف درس و بحث شود! سپس آن شاگرد که این سؤال را پرسیده بود متوجه می‌شود رفیقش که نماز نیابتی را به او حواله کرده است، قبلا با چنین برخوردی از سوی استاد مواجه شده است و ناگزیر نماز را به او حواله کرده است!

یا برخی طلاب نزد آیت الله سیستانی می‌روند و می‌گویند که ما در درس و بحث چنین و چنانیم و ایشان می‌گویند: پس این‌جا چه می‌کنید؟ چرا سر درس و بحثتان حاضر نیستید؟

می‌گویند استادی می‌بیند که شاگردش در حرم زیارت جامعه می‌خواند. او را عتاب می‌کند که مگر درس نداری؟ شاگرد می‌گوید شما هم جامعه می‌خوانید! استاد می‌گوید: از من گذشته، ولی تو که توان درس و بحث داری زیارت را مختصرتر بخوان و برای درس و بحثت کم مایه نگذار.

————————————————

[۱]. ایشان در جریان انفجار حزب شهید شدند. کسی بودند که با لباس روحانیت در آن زمان‌ها در دانشگاه درس می‌دادند و خیلی هم مقید بودند که هیچ بهره و استفاده‌ای از دانشگاه نداشته باشند؛ تا آن‌جا که می‌گفتند با خودش آب می‌برد که با آب دانشگاه آن زمان [قبل از انقلاب] وضو نگیرد.

[۲]. که در حسینیه کوچه ارگ دایر بود.

[۳]. که در مسجد سلماسی دایر بود.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Real Time Web Analytics
Clicky