مفاد این روایت این است که کسی که قاتلش مشخص نیست مضمون نیست و خونش هدر است. معلوم نیست چرا مثل مرحوم آقای خویی و مرحوم صاحب وسائل از این روایت استفاده کردهاند که روایت بر مضمون بودن بیت المال دلالت میکند. اتفاقا اینکه مرحوم کلینی هم در ذیل روایت اشاره میکنند که در روایت دیگری گفته شده امام (علیهالسلام) دیه را از بیت المال پرداخت کردند نشان دهنده این است که فهم ایشان هم از روایت، عدم ضمان این نوع قتل و هدر بودن خون مقتول بوده است.
اختصاصی شبکه اجتهاد: چندی قبل در تشییع جنازه مرحوم سپهبد شهید سردار سلیمانی در شهر کرمان شاهد اتفاقی تلخ بودیم که منجر به از دست دادن تعدادی از هموطنان عزیزمان شد. این مسئله فارق از همه چالشهایی که در جامعه به وجود آورد، شایسته است مورد بررسی فقهی قرار گیرد. عنوان فقهی این مسأله، «قتیل الزحام» است. استاد محمد قائینی نجفی، سال گذشته در درس خارج فقه خود، در مبحث فقه الحدود، به این مسأله اشاره کردند که بخشهایی از آن از نگاه شما میگذرد.
مرحوم خویی در مورد قتیل الزحام معتقد است:
«إذا وجد قتیل فی زحام الناس، أو على قنطره أو بئر أو جسر أو مصنع أو فی شارع عام أو جامع أو فلاه أو ما شاکل ذلک، و الضابط أن لا یکون مما یستند القتل فیه إلى شخص خاص أو جماعه معینه أو قریه معلومه فدیته من بیت مال المسلمین».
ایشان ضابطه را این دانستهاند که قتل به شخص خاص یا جماعت مشخص یا روستای معلومی مستند نباشد و در این صورت، دیه باید از بیت المال پرداخت شود تا خون مسلمان پایمال نشود.
دلیل ایشان تعدادی از روایات است:
مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ وَ عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ جَمِیعاً عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ وَ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ بُکَیْرٍ جَمِیعاً عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قَضَى أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع فِی رَجُلٍ وُجِدَ مَقْتُولًا لَا یُدْرَى مَنْ قَتَلَهُ قَالَ إِنْ کَانَ عُرِفَ وَ کَانَ لَهُ أَوْلِیَاءُ یَطْلُبُونَ دِیَتَهُ أُعْطُوا دِیَتَهُ مِنْ بَیْتِ مَالِ الْمُسْلِمِینَ وَ لَا یَبْطُلُ دَمُ امْرِئٍ مُسْلِمٍ لِأَنَّ مِیرَاثَهُ لِلْإِمَامِ ع فَکَذَلِکَ تَکُونُ دِیَتُهُ عَلَى الْإِمَامِ وَ یُصَلُّونَ عَلَیْهِ وَ یَدْفِنُونَهُ قَالَ وَ قَضَى فِی رَجُلٍ زَحَمَهُ النَّاسُ یَوْمَ الْجُمُعَهِ فِی زِحَامِ النَّاسِ فَمَاتَ أَنَّ دِیَتَهُ مِنْ بَیْتِ مَالِ الْمُسْلِمِینَ (الکافی، جلد ۷، صفحه ۳۵۴)
روایت از نظر سند معتبر است و دلالت آن در مورد کسی که قاتلش معلوم نیست روشن است. اما نسبت به مقتول در اثر ازدحام مردم در روز جمعه ممکن است صدر روایت، عام باشد و اینکه حتی اگر افرادی که منشأ قتل شدهاند مشخص و معلوم و محدود هم باشند با این حال باز هم دیه بر عهده بیت المال است. اما اگر نسبت این اطلاق با اطلاق ادله قتل خطایی، عموم و خصوص من وجه باشد تعارض محکم است و هر دو تساقط میکنند و باید به عموم فوقانی یا اصل عملی رجوع کرد.
روایت دیگر:
عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ أَبِی أَیُّوبَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ ازْدَحَمَ النَّاسُ یَوْمَ الْجُمُعَهِ فِی إِمْرَهِ عَلِیٍّ ع بِالْکُوفَهِ فَقَتَلُوا رَجُلًا فَوَدَى دِیَتَهُ إِلَى أَهْلِهِ مِنْ بَیْتِ مَالِ الْمُسْلِمِینَ (الکافی، جلد ۷، صفحه ۳۵۵)
دلالت آن مثل ذیل همان روایت قبل است.
عِدَّهٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ سَهْلِ بْنِ زِیَادٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ شَمُّونٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ عَنْ مِسْمَعٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع أَنَّ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ ع قَالَ مَنْ مَاتَ فِی زِحَامِ النَّاسِ یَوْمَ الْجُمُعَهِ أَوْ یَوْمَ عَرَفَهَ أَوْ عَلَى جِسْرٍ لَا یَعْلَمُونَ مَنْ قَتَلَهُ فَدِیَتُهُ مِنْ بَیْتِ الْمَالِ (الکافی، جلد ۷، صفحه ۳۵۵)
روایت از نظر سندی ضعیف است و لذا قابل اعتماد نیست وگرنه میتوانست مقید اطلاق ذیل روایت عبدالله بن سنان و ابن بکیر باشد. این روایت هم چنین به ازدحام در روز جمعه، موارد دیگری را هم اضافه کرده است.
البته روایت دیگری شبیه همین روایت در من لایحضره الفقیه نقل شده است:
رَوَى السَّکُونِیُّ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِیهِ ع قَالَ قَالَ عَلِیٌّ ع مَنْ مَاتَ فِی زِحَامِ جُمُعَهٍ أَوْ عِیدٍ أَوْ عَرَفَهَ أَوْ عَلَى بِئْرٍ أَوْ جِسْرٍ لَا یُعْلَمُ مَنْ قَتَلَهُ فَدِیَتُهُ عَلَى بَیْتِ الْمَالِ (من لایحضره الفقیه، جلد ۴، صفحه ۱۶۳)
سند این روایت معتبر است.
روایت دیگر:
عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنِ النَّوْفَلِیِّ عَنِ السَّکُونِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع لَیْسَ فِی الْهَائِشَاتِ عَقْلٌ وَ لَا قِصَاصٌ وَ الْهَائِشَاتُ الْفَزْعَهُ تَقَعُ بِاللَّیْلِ وَ النَّهَارِ فَیُشَجُّ الرَّجُلُ فِیهَا أَوْ یَقَعُ قَتِیلٌ لَا یُدْرَى مَنْ قَتَلَهُ وَ شَجَّهُ وَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع فِی حَدِیثٍ آخَرَ یَرْفَعُهُ إِلَى أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ ع فَوَدَاهُ مِنْ بَیْتِ الْمَالِ (الکافی، جلد ۷، صفحه ۳۵۵)
«هایشات» آن طور که در روایت معنا شده (که معلوم نیست این قسمت معنا هم از امام علیه السلام است یا از یکی از روات) یعنی اتفاقات ناگهانی که واقع میشود. اگر در اثر اتفاقات ناگهانی که رخ میدهد مثلا زلزلهای رخ میدهد و مردم هجوم میآورند یا کسی از روی وحشت و ترس ناخودآگاه عکس العملی نشان میدهد که منجر به قتل کسی شود، قتل صورت گیرد، مضمون نیست.
«الهوش» در لغت به معنای اجتماع عدهای و اختلاط آنها معنا شده است. و به معنای فتنه نیز آمده است.
مفاد این روایت این است که کسی که قاتلش مشخص نیست مضمون نیست و خونش هدر است. معلوم نیست چرا مثل مرحوم آقای خویی و مرحوم صاحب وسائل از این روایت استفاده کردهاند که روایت بر مضمون بودن بیت المال دلالت میکند. اتفاقا اینکه مرحوم کلینی هم در ذیل روایت اشاره میکنند که در روایت دیگری گفته شده امام علیه السلام دیه را از بیت المال پرداخت کردند، امری که نشان دهنده این است که فهم ایشان هم از روایت، عدم ضمان این نوع قتل و هدر بودن خون مقتول بوده است.
به هر حال مسئله واضح است که این نوع صدمات دیه آنها باید از بیت المال پرداخت شود.