گذشته از همهی اشکالات خرد و کلان علامه جعفری بر اعلامیهی جهانی، به نظر ایشان این اعلامیه از مشکلی مبنایی رنج میبرد زیرا مبنای حقوق بشر باید کرامت ذاتی انسان باشد، و فلسفههایی که در غرب پیدا شدهاند نظیر فلسفهی نیچه و طرفداران اصالت قدرت، هیچ یک این مبنی را مطرح نکردهاند.
وی در یک کتاب مستقل به مقایسهی دو نظام حقوقی در اسلام و غرب پرداخت (۲). استاد محمدتقی جعفری در کارگاه حقوق بشر که با همکاری مرکز حقوق بشر سازمان ملل و دولت فیلیپین در مانیل برگزار شد، ریاست هیئت ایرانی را بر عهده داشت که متن سخنرانی وی در این اجلاس نیز یکی از اسناد حقوق بشر اسلامی است(۳).
مبانی و انگیزههای وضع حقوق بشر در غرب
منشأ و انگیزه تدوین حقوق بشر در غرب را میتوان مواردی چون رهایی از تحقیر و اهانت، همزیستی مسالمت آمیز با تحقق آزادی و عدالت و صلح جهانی بر مبنای حیثیت ذاتی انسان برشمرد. این قضایا گزارههای ارزشی هستند که انگیزه بخش تدوین این منشور شدهاند.
علامه جعفری وجود چنین ویژگیهایی را برای بشر ناشی از آن میداند که درک و تمایل به آنها فطری و وجدانی همگان است، هرچند به دلایل مختلف شاید دست یابی به آن برای همگان ممکن نباشد. این حقوق دارای اصولی بنیادین و ثابت برای همهی بشر در طول تاریخ بوده که موجب شده برای همه انسانها محفوظ بماند که عبارتند از:
ـ حق کرامت و حیثیت.
ـ برادری و برابری همه انسانها در برابر قانون.
ـ اصل حیات شایسته، اصل حق حیات شایسته
ـ و حق تعلیم و تربیت
ـ و حق آزادی مسئولانه (۴) .
به رغم استقبالی از این بیانیه از سوی این اندیشمند شده است اما ایشان نقدهای جدی و مهمی را به این اعلامیه وارد میداند؛ به نظر محمد تقی جعفری «برای تحقق واقعی چنین آرمانهای انسانی حتماً باید شرف و کرامت ذاتی انسان اثبات شود در صورتی که دانشگاههای دنیا هنوز برای اثبات این شرف و کرامت نه تنها اقدام صحیح علمی و فلسفی نمینمایند بلکه متأسفانه نظریه اصالت قدرت از یک طرف، و سلب قداست و شرف معنوی انسانی به علت ابتذال فرهنگی و تحلیلهای بی اساس در اصول بنیادین تاریخ مانند مراحل سهگانه تاریخی پوزیتیویزم افراطی از طرف دیگر، روز به روز بیشتر تقویت شده است» .
«مواد حقوق جهانی بشر از دیدگاه اسلام با برخورداری از اصول حقوق مبنایی پنجگانه (حق حیات، حق کرامت، حق تعلیم و تربیت، حق آزادی مسئولانه و حق مساوات ناشی از اتحاد انسانها در امور دوازدهگانه) از یک وحدت و انسجام مهم برخوردار است. به همین جهت است که هیچ تناقضی در میان مواد آن دیده نمیشود. در صورتی که حقوق جهانی بشر ملل متحد به جهت عدم توجه به اصول مبنایی و لزوم وحدت و انسجام میان آنها از دادن پاسخ به تناقضی که در بعضی از مواد این حقوق دیده میشود ناتوان است… آزادی بیان و قلم در ماده نوزدهم بدون هیچ قید و شرطی برای همگان تجویز شده است، در صورتی که این تعمیم در آزادی ممکن است منتهی به اهانت بر شرف و کرامت مردم جامعه خود و یا اقوام و ملل دیگر بوده باشد؛ و همچنین ممکن است فساد اخلاقی و حقوقی و سیاسی را در جامعه خود نویسنده یا در جوامع دیگر ترویج نماید».
علاوه بر این در همین ماده بیست و نهم (بند ۱) میگوید: «هر کس در مقابل آن جامعهای وظیفه دارد که رشد آزاد و کامل شخصیت او را میسر سازد» . از این ماده میتوان استفاده کرد که هر کس آن آزادی (مانند آزادی بیان) را می-تواند محترم برشمارد که رشد آزاد و کامل شخصیت او را میسر سازد ولی مانع آن نباشد. و اگر با گروهی به نحوی از آزادی استفاده کردند که مانع رشد آزاد و کامل شخصیت دیگران گشتند، مابقی مفاد این ماده چنین آزادی نه تنها محترم نیست بلکه باید از آن جلوگیری به عمل آورد»(۵).
گذشته از همهی اشکالات خرد و کلان علامه بر اعلامیهی جهانی، به نظر ایشان این اعلامیه از مشکلی مبنایی رنج میبرد زیرا مبنای حقوق بشر باید کرامت ذاتی انسان باشد، و فلسفههایی که در غرب پیدا شدهاند نظیر فلسفهی نیچه و طرفداران اصالت قدرت، هیچ یک این مبنی را مطرح نکردهاند. حقوق جهانی بشر نیز برای آن که به یک فرهنگ جهانی تبدیل شود باید شرافت و کرامت ذاتی انسان را اثبات کنند تا مجالی برای ظهور تفکرات ماکیاولی اصالت نفع و اصالت قدرت پیدا نشود (۶) .
اصول حقوق بشر اسلامی
در منظر علامه جعفری نظام حقوق جهانی بشر از دیدگاه اسلام مبتنی بر پنج حق اصلی است:
الف- حق حیات
ب- حق کرامت
ج- حق تعلیم و تربیت
د- حق آزادی مسئولانه
ه- حق مساوات ناشی از اتحاد انسانها در امور دوازدهگانه که عبارتند از:
۱. اتحاد در خالق (خالق همه انسانها خدا است) .
۲٫ اتحاد در آن حکمت الهی که به وجود آوردن آنان را اقتضا نموده است؛ و همچنین آنان را در مسیر یک هدف نهایی قرار داده که همه آنها میتوانند با تکاپوی صادقانه به آن هدف برسند.
۳. اتحاد در آغاز خلقت در طبیعت از یک پدر و مادر.
۴٫ اتحاد در ماده خلقت (خاک) .
۵٫ اتحاد در ماهیت و اصول مختصات جسمانی و مغزی و روانی.
۶٫ اتحاد در «کرامت ذاتی» اولی که خداوند بر همه انسانها عنایت فرموده است.
۷٫ اتحاد در داشتن استعداد تحصیل کرامت ارزشی در به ثمر رساندن شخصیت انسانی.
۸٫ اتحاد ناشی از جاذبه کرامت ارزشی میان انسانهای رشد یافته.
۹٫ اتحاد فوق وحدتها و کثرتهای طبیعی.
۱۰٫ اتحاد فوق وحدتها و کثرتهای طبیعی.
۱۱٫ اتحاد در هدفگیریها.
مبانی و انگیزههای تدوین حقوق بشر در اسلام
اسلام در ارائهی حقوق بشر مبانی خاصی دارد که با مبانی اعلامیه حقوق بشر تفاوتهای بسیاری دارد و بر اساس همین مبانی است که انگیزههای تدوین حقوق بشر اسلامی تفاوتهای اساسی با غرب دارد. برخی از این انگیزهها عبارتند از:
۱٫ اسلام حیات و مرگ یک انسان را مساوی با حیات و مرگ همهی انسانها میداند. یعنی انسانها را از منطقهی کمّیت بالا برده و در حوزهی کیفیت مطرح میسازد: من قتل نفساً بغیر نفس أو فساد فی الأرض فکأنّما قتل الناس جمیعاً و من أحیاها فکأنّما أحیا التاس جمیعاً (مائده ۵، آیه ۳۲) .
۲٫ ارزش نیکی به انسانها در خود نیکیها نهفته است. به بیان دیگر انسان باید فقط برای قرب به خدا کار بکند و توقع مزد و پاداش از دیگران را نداشته باشد؛ إنّما نطعمکم لوجه الله لا نرید منکم جزاءً و لا شکوراً (انسان ۷۶، آیه ۹) .
۳٫ محبوبترین انسانها نزد خداوند کسی است که به انسانهای دیگر سود برساند؛ الخلق کلهم عیال الله و أحبهم الیه أنفعهم لهم (محمد بن یعقوب کلینی، اصول کافی، ج ۲، ص ۱۶۴) .
۴٫ اسلام انسانها را به عنوان عضو یک خانواده تلقی میکند. رابطهی آنها باید بر اساس برادری با یکدیگر باشد.
۵٫ اسلام انسانها را به چند دسته تقسیم میکند ولی در عین حال برای همهی آنها یک سلسله حقوق مشترک در نظر میگیرد که عبارتند از:
أ. حق حیات
ب. حق کرامت انسانی
ج. حق کار و فعالیت
د. حق تعلیم و تربیت
ه. حق آزادی
۶٫ برای رشد و تکامل انسانها اعتقاد به عامل ماورای طبیعی الهی ضرورت دارد و این مسأله نیز در اسلام مورد توجه قرار گرفته است. به بیان دیگر انسان برای تکامل آفریده شده و تکامل نیز بدون اعتقاد به خدا و ماورای طبیعت که در سرشت او نهفته است امکان پذیر نمیباشد.
از طرفی مبنای دینی داشتن نظام حقوق بشری اسلام موجب شده چند ویژگی اختصاصی داشته باشد:
۱٫ این نظام متکی به اراده خداست، یعنی اوست که این تکالیف را بر بندگانش مقرر فرموده. با پذیرش این اصل هر انسان آگاهی وظایف خود را با اخلاص و صمیمیت و بدون سوداگری انجام خواهد داد و عمل خود را وسیلهی تکامل و رشد خود قرار خواهد داد.
۲٫ عامل اجرای نظام حقوق اسلامی و به عبارت دیگر ضمانت اجرایی اصلی آن شخصیت کمال طلب به عنوان ضمانت اجرای درونی است.
۳٫ چون مبنای اسلام دین فطری حضرت ابراهیم علیهالسلام است و همه ادیان آسمانی خود را وابسته به آن میدانند جهانی بودن تکالیف و حقوق بشر را بهتر میتوان اثبات کرد (۸) .
مشترکات حقوق بشر از دیدگاه اسلام و غرب
میان حقوق بشری که اسلام مطرح کرده و اعلامیهی حقوق بشر مشترکات زیر وجود دارد:
۱٫ هر دو نظام حق حیات را جدی تلقی کردهاند.
۲٫ هر دو نظام حق کرامت و حیثیت انسانی را مورد توجه قرار دادهاند.
۳. هر دو نظام حق تعلیم و تربیت را از جمله اصولی دانستهاند که مسئولین جامعه مسئول تحقق آن هستند.
۴٫ هر دو نظام حق آزادی را از حقوق اساسی تلقی کردهاند و دولت و اجتماع را مسئول برخورداری از این حق اساسی دانستهاند.
۵٫ حق مساوات در برابر حقوق و قوانین نیز مورد پذیرش هر دو نظام حقوقی است.
علامه محمد تقی جعفری ره به برسی این موارد پرداخته و تفاوت دیدگاههای دو طرف در این مسایل را نیز تشریح کرده است.
به عنوان نمونه اسلام حق حیات را بخششی خداوندی میداند، ولی در حقوق بشر غربی چنین استنادی وجود ندارد. به علاوه در حقوق بشر اسلامی بیان شده که از هیچ وسیلهای نمیتوان برای نابودی حیات بشر استفاده کرد در حالی که در حقوق بشر غربی به چنین چیزی اشاره نشده است.
در تفکر اسلامی کرامت ذاتی ناشی از عنایت خداوندی به بندگان خویش است، در حالی که در تفکر غربی چون نظام انسان شناسی دقیقی وجود ندارد توجیه منطقی برای این اصل نمیتوان یافت.
در زمینهی تعلیم و تربیت نیز حقوق بشر غربی تعلیم در سطح تحصیلات ابتدایی را واجب دانسته، در حالی که در اسلام تعلیم و تربیت در طول عمر انسان ضروری دانسته شده است. همچنین از نظر اسلام تبلیغات و وسایل ارتباط جمعی باید در خدمت رشد و تعالی انسانها باشند، ولی در نظامهای غربی این امور در خدمت نفع پرستی و لذت گرایی هستند.
در مسئلهی آزادی نیز در اسلام، منع فقط متوجه مواردی نیست که به حقوق دیگران ضرر وارد میسازد بلکه انسان نباید به خود از نظر رشد و کمال آسیبی وارد کند. آزادی قلم و عقیده نیز نباید موجب اختلال در زندگی مطلوب مردم شود؛ آزادی فینفسه هدف نیست بلکه وسیلهای برای نائل آمدن به حیات معقول است.
مساوات انسانها با هم نیز به این معنا نیست که همهی انسانها با هم تشابه کامل دارند و همچنین مقصود آن نیست که همه انسانها عین هم هستند، بلکه مراد تساوی در یک سلسله اصول و مختصات مانند تساوی در ارتباط با مبدأ و علت عالیهی هستی، تساوی در ماهیت انسانی و تساوی در برابر حقوق طبیعی و وضعی لازم برای زندگی است (۹).
منابع:
(۱) تکاپو گر اندیشهها، زندگی آثار و اندیشههای علامه محمدتقی جعفری، عبدالله نصری، سوم، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، تهران، ۱۳۸۳ ش، ص ۶۳۳٫
(۲) حقوق جهانی بشر، تحقیق و تطبیق در دو نظام: اسلام و غرب، محمدتقی جعفری تبریزی، تهران، مؤسسه تدوین و نشر آثار علامه جعفری، ۱۳۸۵ ش.
(۳) مقاله استاد محمدتقی جعفری در هماندیشی حقوق بشر مانیل، http: //tahoor. com/fa/Article/View/211773
(۴) اندیشه سیاسی علامه محمدتقی جعفری، مرتضی یوسفی راد، اول، بوستان کتاب، قم، ۱۳۸۵ ش.
(۵) /مقایسه حقوق بشر اسلام و اعلامیه جهانی/https: //rasekhoon. net/article/show/673224/
(۶) تکاپو گر اندیشهها، ص ۶۳۴٫
(۷) پیام خرد، جعفری، محمدتقی، تهران، انتشارات مؤسسه تدوین و نشر آثار علامه جعفری، ۱۳۸۹ ش.
(۸) تکاپو گر اندیشهها، ص ۶۳۴ و ۶۳۷٫
(۹) همان، ص ۶۴۶۶۵۱٫
نویسنده: حجتالاسلام مصطفی شریفیپور
منبع: اختصاصی شبکه اجتهاد