اختصاصی شبکه اجتهاد: نقش دین عبارت است از واداشتن ما به عمل و کمک کردن به ما برای زیستن. مؤمنی که به حقایق تازهای دست یافته که نامومن از آنها بی خبر است، نیست؛ این مؤمن انسانی است که بیش از نامومن توانای عمل است. او در درون خود نیروی بیشتری احساس میکند، خواه در تحمل دشواریهای زندگی، خواه از لحاظ غلبه برآنها. نخستین ماده هر ایمانی باور به رستگاری از راه ایمان است و سؤال این است که (با منحصر کردن پدیده دین به فکرت و باورها) معلوم نیست چگونه یک فکرت ساده میتواند چنین نتیجه کارآمدی به بار آورد. فکر در واقع چیزی جز عنصری از خود ما نیست؛ پس چنین عنصری چگونه میتواند قدرتی به ما بدهد که برتر از قدرتهایی باشد که ریشه آنها در طبیعت ماست؟ چنین فکری هر قدر هم که از لحاظ هنرهای عاطفیاش غنی باشد نخواهد توانست چیزی بر شور حیاتی طبیعی مان بیفزاید؛ زیرا همه قدرتش در این خواهد بود که فقط همان نیروهای عاطفی موجود در ما را به حرکت در بیاورد، نه اینکه نیروهای تازه بیافریند یا چیزی بر نیروهای موجود بیفزاید از اینکه ما چیزی را شایسته دوست داشتن و مطلوب برای خودمان تصور میکنیم نتیجه نمیشود که ما به صرف این تصور، خود را نیرومندتر حس کنیم برای این کار لازم است که از این چیز نیروهایی برتر از آنهایی که در خود ما وجود دارند ساطع شود و از این بالاتر، ما نیز وسایلی داشته باشیم که آن نیروهای ساطع شده را به درون خود ببریم و با حیات درونی مان بیامیزیم و معلوم است که برای رسیدن به این مقصود فقط اندیشیدن به این نیروها کافی نیست؛ بلکه ضرورت حتمی دارد که خود را در سپهر عمل آنها قرار دهیم و در جهتی بچرخیم که در آن جهت تأثیر آنها را بهتر میتوانیم حس کنیم در یک کلام لازم است که عمل کنیم.
از این نظر، پیداست که مجموعه اعمال منظم تکرار شدهای که در کیش عبادی از آنها تشکیل میشود تا چه حد اهمیت دارد. در واقع کسی که به واقع به آداب دینی عمل کرده است، میداند که همه این تأثرات، برانگیزاننده آرامش درونی، صفای باطن و شوق که از نظر مؤمن دلیل بر صحت تجربی باورهای وی هستند از آثار و برکات عمل به کیش عبادیاند. کیش عبادی فقط دستگاهی متشکل از علایمی که ایمان از راه آنها ترجمان بیرونی پیدا میکند، نیست؛ بلکه مجموعه وسایلی است که ایمان و احساس دینی از راه آنها ایجاد و دوره به دوره تکرار میشود. در واقع جامعه فقط میتواند تأثیر خود را بر افراد محسوس گرداند که آن تأثیر در قالب اعمال باشد و تأثیر اجتماعی، هنگامی به قالب عمل در میآید که افراد جامعه گرد آیند و با هم عمل کنند. جامعه از راه کنش، مشترک است که میتواند از خود، آگاهی بیابد و وجود خود را تثبیت کند؛ جامعه قبل از هر چیز، نوعی تعاون یا همکاری فعال است، حتی افکار و احساسات جمعی، امکانپذیر نیستند مگر در پرتو حرکات بیرونی که نمایانگر آنها باشند؛ پس عمل یا کنش است که بر زندگانی حاکم است و یگانه دلیل آن نیز این واقعیت است که ریشه این اعمال در جامعه است.
اسلام مانند بسیاری از ادیان دیگر، دارای مناسکی است که ماهیت جمعی دارند؛ حج، نماز جماعت، نماز جمعه، و دعاهای دسته جمعی و نیز زیارت از جمله مهمترین این مناسک اند. زیارت، اگرچه در اصل به معنای قصدکردن و ملاقات نمودن است؛ ولی در معنای اصطلاحی متداول آن، هرگونه دیدار و ملاقاتی، زیارت اطلاق نمیشود. زیارت، ملاقات با اشخاص و دیدار از اماکنی است که از نظر زیارت کنندگان دارای احترام، شرافت و برتری خارقالعادهای هستند. همین مفهوم را نیز میتوان در متون دینی مشاهده کرد، مثلاً در متون دینی به ما تاکید میشود که به زیارت عالمان دین برویم یا خانه خدا و قبر شریف پیغمبر و قبور شریف امامان شیعه را زیارت کنیم. بدین روی افراد به زیارت چهرهای علمی و معنوی میروند یا زائر اماکن مشرف میشوند تا از اعتبار، قدسیت، فضیلت، معنا و روحانیتی که به نظر آنها در شخصی یا مکان مزبور وجود دارد، بهرمند شوند. مطالعه درباره زیارت، نیازمند ترکیبی از رویکردهای گوناگونی از امور روان شناختی، عوامل سیاسی، اقتصادی و فرهنگی است. در جایی که تعامل میان سفر، خانه و زیارتگاه به واقعیت اجتماعی تبدیل میشود. منطق دینی یک مکان ویژه و معنای دینی و فرهنگیای که این مکان برای مؤمنان داراست باید در کنار هم مورد توجه قرار گیرند.
پرکشش ترین زیارت جهان
زیارت، سفری است که یک شخص در جست و جوی حالتی انجام میدهد که معتقد است در بردارنده آرمانی ارزشی است. در مرسومترین حالت، زیارت، زیارتگاهی است که در نقطه جغرافیایی ثابتی قرار گرفته است. این مکان شهرتی به دست آورده است که زائران به خود جذب میکند. کسی که به نقطهای سفر میکند که فقط به خاطر خودش حائز اهمیت است، نزدیک یک زائر است.
زیارت، این قدرت را دارد که بخش بسیاری از مردم را در دنیا به حرکت درآورد، اقتصاد کشورها را تغییر دهد و پیامهای سیاسی و دینی را در سراسر جهان منتشر کند. زیارت کعبه به عنوان حج از شناخته شدهترین و پرکشش ترین زیارتهای جهان است که هر سال حدود دو میلیون بازدیدکننده را به خود جلب میکند. به نظر (ترنر) زیارت، مردم را از جامعه معمول بیرون میبرد و اشخاص را در کنار یکدیگر قرار داده و با هدفی مشترک پیوندشان میدهد. این امر در تخالف با جامعه بهنجار است؛ یعنی جامعهای حاوی سلسله مراتب و هنجارها و مفاهیم نهادینه شده. این حالت ضدساختار، خالق و دگرگون شده است؛ و اما زیارت به عنوان پدیدهای اجتماعی از منظر جامعه شناختی نیز قابل بررسی است؛ مثلاً در مقالهای از داوری با عنوان «جامعه شناسی زیارت» آمده است که مقصود ما از جامعه شناسی زیارت، عبارت از مطالعه رفتارهای گروهی و جمعی جامعهای که عرفا به عنوان عمل «زیارتی» نامیده میشود به عبارت دیگر هنگامی که پدیده زیارت را چه در قالب زیارت یک گروه کوچک یا در قالب یک جمع بسیار بزرگ با راهها و روشهای جامع شناسانه مورد تحقیق قرارمی دهیم و در واقع به جامعه شناسی زیارت مبادرت ورزیدهایم.
بنابراین اگر «راهپیمایی زیارتی اربعین» را که موضوع بحث حاضر است به عنوان پدیدهای اجتماعی بنگریم با اتکا به روشها و دلالتهای جامعه شناختی میتوانیم تا حدی از چرایی و چگونگی ظهور و بروز آن و نیز پیامدهای اجتماعی که به دنبال خواهد داشت آگاهی یابیم. (آن گونه که آثاری چون تراژدی کربلا) از ابراهیم حیدری به ما گزارش میدهند، مناسک اربعین حسینی با آداب و رسوم و زندگی شیعیان عراق و در نگاهی گستردهتر با بخش قابل توجهی از مردم آن سرزمین گره خورده است. اربعین در عراق، فقط مناسکی مذهبی و دینی نیست. اربعین با فرهنگ عراق گره خورده است و ریشههای عمیق در فرهنگ این جامعه دارد.
اما در ایران، همسایه دیوار به دیوار شیعه عراق، شرایط اندکی متفاوت به نظرمی رسد تا همین یک دهه قبل، مناسک اربعین چه به لحاظ وسعت و عمومیت آیین و چه از منظر تعین یافتگی اعمال جمعی همبسته با این نقطه از تقویم شیعی در جامعه ایران برجسته و متمایز نبود؛ اما در سالهای اخیر، آمارها از وقوع تغیری ملموس خبرمی دهند؛ به عنوان مثال در اربعین امسال، بیش از بیست میلیون نفر زائر شرکت داشتند.
رسانههای ایران سهم زائران ایرانی در این راهپیمایی گسترده را بیش از دومیلیون تخمین زدهاند، از آنجا که زندگی اجتماعی، دارای تغیر و تناوب و نوسان است، این تغیر و نوسان هم به حیطه امر لاهوتی و قدسی نیز سرایت پیدا میکند. به عبارت دیگر ادیان و امور مقدس و لاهوتی به زیر و بمهای حیات اجتماعی وابسته هستند؛ بنابراین شاید بتوان این استقبال چشمگیر از زیارت اربعین را به نوعی پدیدهای نو ظهور در میان شیعیان ایران تلقی کرد که تحت تأثیر شرایط اجتماعی جدید شکل گرفته است؛ «چرا که مناسک، عملاً همیشه به نوعی با تغیرات هم بستهاند، چون آهنگ حیات اجتماعی، آهنگی متغیر است و مناسک از یک سو مانع از تغیرات بی رویه به واسطه قدرتشان در باز تولید نظم مستقر هستند و از سوی دیگر امکان تغیرات لازمه و مورد نیاز و مشروعیت بخشی به آنها را دارند»
زیارت اربعین در حال تبدیل شدن به نماد هویتی شیعه
راهپیمایی اربعین اگرچه از جمله مناسک دینی است که به لحاظ ریشههای تاریخی به شیعیان عراق تعلق دارد؛ ولی اکنون بعد از گذشت سالها با افزایش معنادار تعداد مشارکت کنندگان ملیتهای مختلف در آن در حال تبدیل شدن به نمادی از هویت مذهبی شیعه هستند. نمادی که سهم به سزایی در ایجاد خودآگاهی در میان شیعیان دارد و به حفظ تداوم احساست مذهبی و ایجاد همبستگی و وحدت در میان آنها کمک خواهد کرد و بیشترین اهمیت آن از آنجاست که بالقوه، وجه نمادین پررنگی دارد؛ چرا که اگر رمزها و نمادها نباشند؛ احساسات اجتماعی، فقط وجودی گذرا خواهند داشت. مادام که آدمیان با هماند وجودشان برهم تأثیر مقابل میگذارد، این احساسات جمعی، بسیار نیرومند خواهند بود، اگر حرکتهایی که قابل بیان احساساتاند بر روی چیزهایی که پایدار هستند حک شوند و در این صورت آن احساسات جمعی و حرکات بیانگر آنها نیز پایدار خواهند شد. وجود آن چیز دائم یادآور آن احساسات بر اذهان است و همواره آنها را بیدار نگاه میدارد؛ باری، علامت گذاریهای نمادین که برای خودآگاهی یافتن جامعه ضرورت دارد از نظر پیوستگی و ارائه این خودآگاهی نیز همچنان ضروری است (همان ۳۱۸)
این نماد هویتی جدید علاوه بر اینکه بیانگر و بازتابنده احساس مشترک جمعی و موج غالبی از باورهای دینی تعداد بسیاری از مردم است از سویی هم به نوعی به بر ساخته شدن دوباره این باورها کمک میکند؛ چرا که «نمادها علاوه بر آنکه بازنمای حیات اجتماعیاند در ساختن آن نیز مشارکت دارند.» از طرفی پایبندی گروهی از افراد یک جامعه به یک شیوه عمل جمعی، مانند برگزاری آیینی مشخص و همگانی ناخواسته پیوندها و ارتباطات میان اعضا را تقویت میکند و در نتیجه ارتباط میان اعضا و همبستگی و انسجام اجتماعی هم تقویت و هم اسباب اثبات، استمرار و پایداری جامعه فراهم میشود. به ویژه وقتی عاملی کمکی، مانند باور دینی به انجام آن آیین جمعی معنا بخشیده و اهتمام به آن را با وعده ثواب جذاب ترکرده باشد (همان ۵۲۳)
از این رو برگزاری منظم گسترده مناسک اربعین نقش مهمی در ایجاد الفت، وحدت و همبستگی هرچه بیشتر میان شیعیان دارد. در چنین بسترهای معنوی که از اجتماع پرشور مذهبی به وجود آمده است امکان از میان بردن اختلافات فرهنگی و کماثر، کمکردن شکافهای موجود میان ملتهای منطقه میسرتر به نظر میرسد. تحمل رنج، تطهیر نفس و احساس رضایت اخلاقی «مناسک، محل تلاقی رفتارها و باورها هستند» یعنی جایی که یکسری باورهای مذهبی به رفتارهای علمی پیوند میخورند به عبارت دیگر مناسک عرصه پراکسیس هستند در فضای مناسکی اربعین هم به خوبی میتوان شاهد پراکسیس و تلاقی و پیوند میان باور و رفتار بود. باوری که فرد را در مسیر حرکت عینی قرار میدهد، مسیری پر از رنج و سختی. در واقع مسیر زیارت و سختیهای آن هم جزئی از عمل مؤمنانه است و زیارت از همان نقطه شروع حرکت زائر آغاز شده است و از آنجا که هر «مناسکی نوعی فرایند تطهیر محسوب میشود» از این رو فرد در این پراکسیس خاص و با تحمل سختیهای مسیر به نوعی به دنبال تطهیر نفس و رهایی از آلودگیها و خالص شدن است؛ البته در مسیر زیارت اربعین برای تحمل رنجها و سختیها علاوه بر نیازها فرد به تطهیر، دلالتی دیگر هم وجود دارد و آن تلاش زائر امام حسین علیهالسلام در دستیابی به نوعی همذات پنداری با امام و خانواده و یاران ایشان است؛ یعنی مرور و تکرار تجربه جدیدی از آنچه قرنها پیش اتفاق افتاده است و از امام حسین (ع) و یارانش برای ابد تصویری زنده و مقدس در اذهان حک کرده است. مهمترین مکانیسم اثرگذاری مناسک برمومنان نه در استدلال، بلکه در ایجاد نوعی «احساس رضایت اخلاقی حاصل از به جا آوردن منظم مناسک» است (همان ۴۹۵)؛
بنابراین از دلایلی که میتواند برای زائران اربعین ایجاد انگیزه قوی کند نوعی احساس رضایت اخلاقی است که به دنبال طی طریق و رسیدن به پایان مسیر برایشان محقق میشود. احساس رضایتی که در طی مسیر نیز از دیدن زائران دیگر و همراهی با آنان تجربه کردهاند؛ (چرا که افراد با حضور در یک مناسک به یکدیگر شهادت میدهند که همگی از اعضای یک جماعت با نظام اخلاقی مشترکاند و به پیوندهای خویشاوندی که آنان را به هم متصل میکند، آگاهی مییابند) (همان) این احساس رضایت، خود تقویت کننده روحیه و موجد پیوند با جامعه است؛ بنابراین فرد در بازگشت با روحیهای مضاعف در تعامل روزمره با دیگران قرار میگیرد؛ روحیهای که محصول زیارت است.
برانگیختگی و گسترش باورهای مؤمنان
اگر زندگانی جمعی در مواقعی که به درجه معینی از شدت میرسد، زمینه را برای بیداری اندیشه دینی فراهم میکند برای آن است که از این زندگانی جمعی حالتی از جوش و خروش بر میخیزد که شرایط فعالیت روحی را تغیر میدهد. در این حالت، توانهای حیاتی بیش از حد، معمول برانگیختهاند، سودهای درونی تندتر و حادتر هستند و احساسها نیرومندتر، حتی احساسهایی داریم که فقط در چنین مواقعی در بشر پیدا میشوند. بشر در این حالت خود را باز نمیشناسد؛ احساس میکند وجودش دگرگون شده و در نتیجه، محیطی را که خود در آن است، تغیر میدهد. بشر، برای درک تأثرات بسیار خاصی که در این حالت احساس میکند به چیزهایی که با آنها بیش از همه رابطهای مستقیم دارد، خواصی نسبت میدهد که در آنها نیست، قدرت استثنایی، هنرهایی که اشیای موجود در پیرامونش عملاً فاقد آنها هستند به این اشیا نسبت میدهد. در یک کلام بر جهانی که زندگی ناسوتیاش در آن میگذرد، جهان دیگری میافزاید که به یک معنا جز در اندیشه خود او وجود ندارد، ولی خود او برای این جهان دوم، نسبت به جهان اول، نوعی حیثیت و منزلت بالاتری قائل است. (همان،۵۸۴)
اربعین، فرصت و بستر مناسب شکل گیری چنین جمعی از مؤمنین است؛ یعنی فضایی که در آن برانگیختگی باورهای دینی اتفاق میافتد و هم زمان با احساسات و عواطف مشترک زائران به هم میپیوندند و تایید و تشدید میشوند. عواطفی که این قدرت را دارند افراد را برای روزهای متوالی از روز مرگی حیات اجتماعی و نظم مألوف و زندگیشان بیرون کشانده و در موقعیتی ناب از شور و هیجان مذهبی قرار دهد. موقعیتی که در آن دستیابی به همه آمال و آرزوها در پرتو عشق و ارادت ورزی به امام -به عنوان یک وجود مقدس الهی- میسر و قابل تحقق است. زائر اربعین، نیرو و قدرتی در درونش حس میکند که در عین حال حمایتش میکند و او را به فراسوی خود میخواند با تکیه بر همین نیرو است که بنظرش میرسد، میتواند بهتر با ابتلائات و مشکلات زندگی مواجه میشود و حتی میتواند طبیعت را در برابر خواست خود به زانو در آورد.
این احساس مذهبی در جامعه بشری عمومی تر و مداوم تر از آن بوده است که بتواند توهم باشد. توهم قرنها به این ترتیب تداوم نخواهد یافت؛ پس نیروی که انسان احساس میکند به سویش میآید، باید واقعاً موجود باشد. در این مراسم است که ایمان مشترک کاملاً به طور طبیعی در قلب این گروه تشکیل شده و دوباره تقویت میشود؛ این ایمان دوباره متولد میشود، چون خود را در شرایط واقعی که ابتدا قرار داشت مشاهده خواهد کرد. بعد از آنکه پدید آمد بر همه تردیدهای شخصی که در اذهان فردی ظاهر میشوند غلبه خواهد کرد. افراد مطمئن تر هستند به دلیل اینکه احساس میکنند قوی تر هستند و واقعاً قویترند؛ زیرا نیروهایی که از توان افتاده بودند دوباره در آگاهیها زنده میشوند (همان،۴۸۲)
در واقع در اربعین هر زائر اگرچه به معنای حقیقی کلمه، ایمان و یقین دارد؛ ولی در جمع زائران دیگر قرار میگیرد تا باور و احساس خود را به آنها نیز منتقل کند. این نیازی غلبه ناپذیر در درون او برای گستراندن احساسش است؛ او برای اینکار از حالت فردیت و تنهایی خویش فاصله میگیرد و به سیل زائران اربعینی میپیوندد و این شور اعتقادی برانگیخته از کوشش است که درونش را تسلا میبخشد.
هم ذات شدن در باور اتصال به وجود قدسی امام
امید به شفاعت و نجات از طریق اتصال به موجودی قدسی و الهی یکی از دلالتهای محکم و قطعی ایجاد انگیزه و شوق به زیارت است. «امر لاهوتی تسری پذیری بسیار بالایی دارد» «خصلت لاهوتی تقدس، خصلتی به حد اعلا سرایت کننده است» (همان ۳۰۵)؛ بنابراین هرآنچه در دسترس این امور مقدس باشد در بر میگیرند و حیطه مکانی و زمانی و عناصر مادی و انسانی وابسته به خود را به طور دائم یا به طور مقطعی و در طی زمان انجام مناسک؛ خصلت قدسی و لاهوتی میبخشند افراد در این مسیر تجربهای عمیقاً درونی و بلاواسطه با امرقدسی دارند که برای هرکدامشان معانی خاص خود را دارد در طی مسیر، زائر در حال معنا بخشیدن به خود است و غایت چنین صیروریتی یگانگی با مطلوب است. «احساس لاهوتی در مواقع جمع بودن افراد، بالاخص در مناسک به شدت افزایش مییابد. اجتماع افراد در مناسک سبب میشود این احساس «به حد اعلای شدت» خود برسد چرا که همه افراد در قالب یک فکر یا یک احساس واحد همذات میشوند (همان) و از این روست که غالباً افراد، دسته جمعی زیارت را تجربه میکنند جمعی که با آنها باورها و احساسات مشترک دارند.
در اربعین، شاهد نمونه بارزی از این هم ذات شدن در احساس و باور دینی هستیم. افراد از اقوام و ملیتهای مختلف با انگیزه مشترک اتصال به وجود قدسی امام شان در یک جمع بی نظیر گرد هم میآیند و عشق و ارادتشان را به نمایش میگذارند. در این جمع، روابط معمول و نظم اجتماعی به هم میخورد و نیرویی معنوی، افراد را در تعامل با یکدیگر قرار میدهد. همه چیز صیغهای معنوی الهی دارد و حتی حقوق وظایف هم در راستای یک هدف مقدس، تعریفی دگرگون مییابد. در واقع هر قدر هم مناسک مذهبی اهمیت کمی داشته باشد، میتوانند جمع را به تحرک وادارند؛ گروها برای برپایی آنها تجمع میکنند که از این رو نخستین اثرشان مرتبط کردن افراد، افزایش تماس میان آنها با این واقعیت است که محتوی آگاهیها تغیر مییابد. در این روزهای عادی اینها اشتغالات سودجویانه و فردی هستند که توجه بیشتر افراد را جلب میکنند. (همان،۴۸۶)
(قابل ذکر است، پینوشتها نزد «شبکه اجتهاد» محفوظ است)