استاد حوزه و دانشگاه در تبیین نسبت معنویت و فقاهت گفت: اگر نسبت بین معنویت و فقاهت از منظر نصوص دینی و نه صرفاً کتب فقهی و رسالههای عملیه سنجیده شود، معنویت عین فقاهت و فقاهت عین معنویت اسلامی خواهد بود.
به گزارش شبکه اجتهاد، حجتالاسلام والمسلمین عبدالحسین خسروپناه، عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی و استاد حوزه و دانشگاه، در نشست علمی «نسبت معنویت با فقه»، با اشاره به تلقی خود از معنویت و فقه، گفت: قدر متقن مؤلفههای بینشی معنویت، اعتقاد به ماوراء طبیعت و حداقل عبور از مرز ماتریالیسم است. باور به هدفمندی طبیعت و ماورایی عالم و آدم، اعتقاد به خالقیت و ربوبیت هستیبخش و ربوبیت تکوینی و تشریعی خداوند بر عالم و آدم هم از دیگر مؤلفههای معنویت و روحانیت است.
خسروپناه افزود: امیدبخشی و آرامش درونی و انس و الفت با خداوند هم در ساحت منشی معنویت برای انسان ایجاد میشود که آن هم ذومراتب است؛ در ساحت کنشی معنویت هم اگر انسان از بینش و منش معنوی برخوردار باشد وارد این مرحله میشود و ظهور دو مرحله قبل در این ساحت قابل تحقق است و سبک زندگی او براین اساس شکل میگیرد. نازلترین ارتباط و کنش فردی و اجتماعی و سبک زندگی هم، حسن خلق و گفتار و رفتار نیک با مردم است. اگر کسی این را ندارد از ساحت دینداری برخوردار نیست زیرا پیامبر(ص) حقیقت دین را حسن خلق معرفی کردند.
وی اضافه کرد: اخلاق، رفتار انسان را ایثارگرانه و عادلانه میکند؛ وقتی انسان در اوج ساحت بینشی یعنی توحید در ربوبیت و خالقیت پیدا کرد، در ساحت منش، بهجت و سرور معنوی خواهد یافت زیرا همه جا خدا را میبیند و عالیترین ساحت معنویت کنشی هم جهاد در راه خداوند است و نازلترین آن حسن خلق است که ذکر شد. براین اساس جامعه بر مبنای معنویت حیات طیبه ذومراتب پیدا میکند.
خسروپناه با اشاره به چیستی فقه، گفت: فقه در معنای عام یعنی فهم دین؛ فقه از لب و عقل و خرد ناب شروع میشود و مراحل بعدی لب، فؤاد و قلب و … است البته گاهی اوقات، فقه روش اجتهاد است. معنای سوم فقه هم دیسیپلین و دانش فقه یعنی دانش به احکام فرعیه از ادله است؛ در این معنای فقه، احکام شرعی، اصول و روش اجتهاد و حتی تاریخ فقه و مذاهب فقهی هم جزء آن هستند. دیسیپلینی که روشمندانه به کشف احکام از ادله میپردازند. معنای دیگر از فقه خود احکام فقهی و شرعی است.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی اظهار کرد: گاهی علمی به نام دانش معنویت شکل گرفته است و خوب است با دانش فقه در مبانی، اهداف، مسائل و … مورد مقایسه قرار گیرند؛ من معنویت را به عنوان یک فکت و واقعیتی در جهان آدمیان مدنظر دارم و این جهان آدمیان اعم از ساحات بینشی، منشی و کنشی است و سؤال ما این است که واقعیت انسانی به نام معنویت چه رابطهای با حکم به معنای یک واقعیت اعتباری دارد؟ آیا حکم شرعی با گستره احکام عبادی، معاملات عام و خاص و طلاق و وصیت با معنویت نسبتی دارد؟
استاد حوزه علمیه با بیان اینکه سنت شامل واجبات الهی و واجباتی است که پیامبر(ص) و ائمه(ع) تعیین فرمودهاند، گفت: دو روایت را مرحوم صدوق و مرحوم شیخ طوسی از امام باقر(ع) نقل کردهاند که ۵ مورد یعنی طهارت، وقت، قبله، رکوع و سجود در نماز است که اگر کسی سهوا ترک کند اعاده لازم نیست ولی تشهد و قرائت و … حتما باید اعاده شود.
وی با طرح سؤال نسبت معنویت و فقه، افزود: به این سؤال دو جواب یکی از منظر کتب فقهی و دیگری نصوص دینی بدهم. وقتی از منظر کتب فقهی سؤال را بررسی کنیم میبینیم که معنویت در ساحت بینشی مبانی احکام شرعی هستند یعنی اگر کسی باور به ربوبیت تشریعی نداشته باشد نوبت به احکام شرعی نمیرسد که بگوییم شارع مقدس جعل حکم کرده است یعنی ساحت بینشی معنویت مبنای احکام شرعی است و احکام شرعی محتاج معنویت بینشی است اما در ساحت منشی که مربوط به نیت و امر درونی و قصد است بخشی از احکام با معنویت نسبت و پیوند دارند.
خسروپناه بیان کرد: ساحت کنشی معنویت، مربوط به عدالت و عقلانیت و سبک زندگی عادلانه است و این برمیگردد به اینکه احکام شرعی چقدر با عدالت سازگار است؛ اگر تبیین جامعی از عدالت و عقلانیت احکام شرعی ذکر کنیم خواهیم دید احکام شرعی عدالت مدار و عقلمدار هستند؛ کنش، کنش عادلانه و عاقلانه است؛ البته برخی مانند صاحب جواهر به تبیین عقلانی و عادلانه برخی احکام پرداخته است ولی برخی هم مطرح نشده است چون دغدغه آن مطرح نبوده است.
وی اضافه کرد: وقتی سراغ نصوص دینی برویم فکر میکنم حتی دیسیپلین فقه هم در داوری ما اثرگذار است؛ وقتی به نصوص دینی میپردازیم به این نتیجه میرسیم که نسبت میان معنویت و احکام شرعی از منظر نصوص دینی، عینیت است یعنی فقاهت اسلام همانند و عین معنویت اسلام است و معنویت اسلام عین فقاهت است.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، اظهار کرد: مثلاً تقوا دارای ساحت بینشی، منشی و کنشی است و براساس آیه صیام، فلسفه صیام و روزه، رسیدن به تقواست بنابراین حکم شرعی از معنویت جدا نیست، شهر رمضان، پیوند با نزول قرآن دارد و هدی للناس است و کسی که این ماه را درک کند باید روزه بگیرد. در ادامه آیه صیام، بحث بیماری و عسر و یسر را مطرح کرده است و در انتها فرموده است لعلکم تتقون یعنی تقوا مبنای عناصر معنویت است.
خسروپناه گفت: خداوند صیام را به عالیترین سطح معنویت پیوند زده است لذا اگر با روش تفسیر شبکهای، آیات قرآن را بررسی کنیم خواهیم دید چقدر آیات احکام صیام با معنویت پیوند دارد؛ در روایات هم این مسئله وجود دارد؛ در کتاب الصیام اصول کافی اولین بخش فضل صائم و صوم مطرح شده است؛ در اینجا اولین روایت معتبری که نقل شده این است که الصوم جنه من النار؛ یا روایت دیگر نقل است که پیامبر فرمودند: صدقه و صوم صورت شیطان را تیره میکند، یعنی پیوند صیام با شیطان و ولایت شیطان بیان شده است.
استاد فلسفه حوزه و دانشگاه تأکید کرد: بحث صیام را باید نظامواره ببینیم، در این صورت صیام قرآنی و روایی با معنویت جدایی ندارد و احکام دیگر مانند حج و قصاص و طلاق و دیات هم همینطور و از این زاویه فقاهت عین معنویت و معنویت عین فقاهت است و هر سه ساحت فقه با معنویت پیوند دارد.
منبع: ایکنا