از آنجاکه هردو بزرگواری که با آنها مصاحبه شده، ممحض در رجال نبودند و نقدیاتی سطحی به علم رجال وارد کردهاند، بر آن شدیم تا عرایضی را در خطاب به این دو بزرگوار بنویسیم. انشاء الله اساتید بزرگوار، دقت بیشتری در آراءشان به خرج داده و حداقل، نظرات بدون تحقیقشان را به شکل علنی و از طریق رسانهها اعلام نفرمایند.
اختصاصی شبکه اجتهاد: دو گفتگویی که شبکه اجتهاد چند هفته پیش با دو استاد رجال در رابطه با میزان اعتبار این دانش در عملیات استنباط فقهی انجام داد، بازخوردهای فراوان و مختلفی داشت. برخی از این واکنشها، در کامنتهای این دو گفتگو منعکس شد و برخی دیگر که مفصلتر و علمیتر بودند بهصورت یادداشت منتشر شدند. این یادداشت نیز یکی از این واکنشها البته از نوع منفی است که نویسنده سعی دارد نقدهای صورت گرفته در این دو گفتگو را به بحث بگذارد. شبکه اجتهاد بدون هیچ داوری، این یادداشت را نیز همانند دیگر واکنشها، در اختیار نگاه دقیق شما میگذارد.
مطلع شدیم به مناسبت درگذشت ابن غضائری، رجالی معروف (که این اشتباه است و تاریخ فوت احمد بن الحسین ابن غضائری که رجالی معروف بوده ناشناس است و مصاحبهگر بهاشتباه، تاریخ فوت حسین بن عبیدالله، پدر رجالی معروف را تصور کرده است) مصاحبهای با دو نفر از اساتید رجال برگزارشده و هردو بزرگوار، مطالبی را در نقد و عدم نیاز به علم رجال مطرح کردهاند که جای بسی شگفتی است.
ازآنجاکه هردو بزرگواری که با آنها مصاحبه شده، ممحض در رجال نبودند و نقدیاتی سطحی به علم رجال وارد کردهاند، بر آن شدیم تا عرایضی را در خطاب به این دو بزرگوار بنویسیم. هرچند که احقر بههیچوجه در چنین جایگاهی نیستم ولی چون بعد از چند روز از انتشار صحبتهایشان، هنوز مطلبی در جواب آنها نیامده بر خود لازم دیدم چندکلمهای را در این زمینه بنویسم.
همه میدانیم که راویان بسیاری در طول تاریخ بودند که روایات جعلی زیادی را وارد کتب حدیثی کردهاند. بهطوریکه برخی مثل ابن ابی العوجا، خودش اعتراف به این کار میکند! تا جایی که نبی اکرم بارها و بارها مجبور میشوند که بفرمایند هرکس بر من دروغ ببندد جایگاهش در آتش است. این حدیث را حداقل ۶۸ صحابی در کتب اهل سنت نقل کردهاند که این، نشان از شدت جعل حدیث در آن زمان بوده وگرنه نیاز نبود پیامبر به این شکل گسترده، این سخن را نقل کند.
ایضاً نقلقولهای زیادی از معصومین علیهمالسلام داریم که درباره راوی خاصی گفتهاند که او جعل حدیث میکرده و دهها مورد از این احادیث در کتاب رجال کشی موجود است. با این دلایل، ما نیاز داریم وقتی یک حدیث را میبینیم، نگاه کنیم که چه کسی آن را نقل کرده و بعد، آن را قبول یا رد کنیم و مثل متقدمین نیز قرائن و شواهد کافی نداریم که بدون بررسی سندی بتوانیم بگوییم فلان حدیث از معصوم هست یا خیر، مگر اینکه به دلایل ضعیفی مثلاینکه «این سخن از غیر معصوم صادر نمیشود» و «اتقان متن دلیل بر صحتش است» رجوع کنیم که با این کار، اعتبار دینمان زیر سؤال میرود.
متأسفانه برخی از اساتید با استناد به این سخن که «علم رجال کاملاً محکم نیست و منابع محدود و ناقصی دارد»، بهجای جبران کاستیها و نواقص این علم، اصل نیاز به این علم را رد میکنند که قدری خندهدار است. مثل این است که یک نفر قبل از وحید بهبهانی بگوید چون در علم اصول کمکاری شده پس اصل علمش را کنار بگذاریم! نه اینکه کاستیهایش را برطرف کنیم.
در قسمتی از مصاحبه، یکی از آن دو بزرگوار فرمودهاند که روش وثوق سندی توسط محقق حلی پایهگذاری شد! بزرگوار دیگر نیز فرمودند تا زمان علامه حلی، چندان بهایی به علم رجال داده نمیشد! این در حالی است که ما کتب رجالی (به معنای راویان حدیث. نه کتب تراجم و غیره) از قبل از این بزرگواران داشتیم. مثل کتاب رجال عبدالله بن جبله و رجال محمد بن عمر واقدی (که آراء او در کتب اهل سنت بهوفور موجود است) و رجال حسن بن علی بن فضال و معرفه رواه الاخبار حسن بن محبوب و کتب بسیار دیگر که نامشان در مأخذ شناسی رجال شیعه از استاد طلاییان موجود است و این کتب، رجال به معنی امروزی هستند و کتب فهرست و طبقات و غیره نیز نیستند.
در جای دیگر فرمودند که تا قبل از سید بن طاووس، روش رجالی در بررسی احادیث وجود نداشت. ماجرا اینجاست که ما قبل از سید بن طاووس، کتب فقهی استدلالی بسیار کمی داشتیم و بروز فقه استدلالی شیعه، با ایشان بوده و به همین دلیل است که در کتب قبل از ایشان، بررسی سندی به این صورت کم است. در جای دیگر نیز فرمودهاند که علمای قدیم به علم رجال بها نمیدادند، درحالیکه استاد رسول طلاییان در مأخذ شناسی رجال شیعه، نام ۶۸۸ کتاب رجالی از علمای شیعه را نام میبرد و بازهم دو سال قبل فرمودند فهرستی که جمع کردهاند دو برابر شده است.
مجدد فرمودند که اگر با سبک آیتالله خویی در رجال جلو برویم در باب خیلی از روایات جواب نمیدهد. علتش این است که راوی آن احادیث یا مجهول است یا ضعیف. اگر ضعیف است که کلاً باید کنار گذاشته شود مگر با قرائن و شواهد. اگر مجهول است سعی در رفع جهلش میکنیم. چنانچه علمای گذشته، هزاران راوی مجهول را شناسایی کردند و ما هم میتوانیم این تعداد را بیشتر کنیم، نه اینکه کلاً منکر این کار شد.
درجای دیگر فرمودند فهرست نجاشی و شیخ، رجالی نیستند و فهرستی هستند و نباید در رجال مطرح شوند. قسمت اول این سخن، صحیح است و این دو کتاب، فهرستی هستند لیکن بسیاری از کتب رجالی ما در تاریخ از بین رفتند و در حال حاضر، این دو کتاب هستند که نقلقولهایی از آن کتب دارند و برای همین، بالاجبار از این دو کتاب استفاده میکنیم.
ایضاً فرمودند که چطور در کافی ۹ هزار روایت ضعیف است درحالیکه مرحوم کلینی در ابتدای کتابش رأی به صحت آنها داده؟ مسئله اینجاست شیخ کلینی خودش کتابی در رجال داشته و آراء رجالی خودش را داشته است! شاید با آراء رجالی ما فرق داشته باشند و ایشان، راویان مکثری مثل سهل بن زیاد را ثقه بداند و با این مبانی، روایاتش را صحیح بداند. ایضاً ما نگفتهایم هر روایتی که صحیح نبود الزاماً جعلی است. ممکن است روایتی ضعیف السند اما قطعی الدلاله باشد و کافی از همین دست است.
انشاءالله اساتید بزرگوار، دقت بیشتری در آراءشان به خرج داده و حداقل، نظرات بدون تحقیقشان را به شکل علنی و از طریق رسانهها اعلام نفرمایند.