حجتالاسلام غرویان با بیان اینکه امام خمینی(ره) نظام سیاسی اسلام را طراحی کردند و این چنین نبود که بگوییم با فقه فردی کشور را سروسامان دادند، گفت: امام(ره) در نجف درس دادند و ولایت فقیه را تبیین کردند و فرمودند که ولایت فقیه فلسفه فقه ماست و با همین فقه سیاسیات اسلام انقلاب کردند.
به گزارش شبکه اجتهاد، چندی پیش آیتالله محمدجواد فاضل لنکرانی در سخنرانی در دومین همایش نکوداشت مرحوم آیتالله موسوی اردبیلی(ره) بیان کرد که فقه فاقد نظام است و نظامسازی فقهی ممکن نیست؛ اگر چنین بود آن کسی که باید در درجه اول به آن میرسید حضرت امام(ره) بود. این سخنان واکنشهایی را در محافل علمی برانگیخت. از همین رو ایکنا با حجتالاسلام والمسلمین محسن غرویان، استاد فقه و فلسفه اسلامی، به گفتوگو پرداخته است.
پیش از شروع بحث توضیح دهید که نظام فقهی چه معنایی دارد و آیا میتوانیم از فقه توقع نظام فقهی داشته باشیم؟
غرویان: چند نکته را باید توضیح بدهیم؛ نکته نخست اینکه اصلاً نظام در این گونه مسائل علمی به چه معناست؟ برای مثال وقتی میگوییم نظام اقتصادی اسلام منظور از نظام چیست، یا وقتی میگوییم نظام حقوقی و قضایی یا فقهی منظورمان چیست. آنچه برداشت میکنم این است که آیا در مجموعه آیات، روایات و همچنین اجماعات و منابع عقلی که برای مسائل مثلاً اقتصادی داریم میتوان یک شاکله منطقی را ترسیم کرد.
برای مثال از مبادی و منابع اولیهای شروع کنیم و موضوع علم اقتصادی اسلام، محمولات، مسائلش و براساس آنچه امروزه در معرفتشناسی گفته میشود که یک علم باید رئوس ثمانیهای داشته باشد؛ مثلاً آیا میتوان در بحث اقتصادی اسلام این ترتیب را داشته باشیم یا نه. همچنین در نظام قضایی یا سایر نظامها نیز این پرسش مطرح است. نظام در اینجا به معنای ترتیب منطقی بین فصول مختلف و مباحث مربوط به موضوع است.
مسئله دیگر این است که اکنون میبینیم برخی از فقها مانند شهید صدر ادعا کردند که در اسلام نظام اقتصادی داریم. دیگران هم برگرفته از شهید صدر کتابهایی مانند نظام اقتصادی اسلام نوشتهاند؛ برخی میگویند که مکتب اقتصادی داریم و برخی هم ادعا دارند که آنچه در اقتصاد در روایات ما از اهل بیت(ع) رسیده یا در آیات قرآن مطرح است، مطالب پراکنده اقتصادی است؛ لذا نظام را باید کشف و استخدام کنیم و به شکل یک مجموعه قضایای منسجم در ابواب و فصول منطقی درآوریم.
پیشنهاد علما این است که حداقل در بخشهایی از اسلام نظام داریم، ولی آنچه آقای فاضل گفتند این است که این نظامها در صدر اسلام و در زمان اهل بیت(ع) نبوده و به تدریج در طول تاریخ برگرفته از سیره عقلای بشر شکل گرفته است. امروزه نظام قضایی داریم و یک پرونده قضایی باید سلسله مراتبی را طی کند؛ دادگاه بدوی، دادگاه تجدیدنظر و در نهایت دیوان عالی کشور و رئیس قوه قضاییه است. این مسائل در زمان امیرمؤمنان(ع) نبوده و اکنون هست؛ چرا؟ دلیلش این است که در دنیای کنونی این گونه عمل میشود و یک دادگاه بدوی، تجدیدنظر یا شورای عالی قضایی وجود دارد.
عقلای بشر بودند که به این روشها، الگوها و سلسله مراتب رسیدند. اینها را از دیگران یاد گرفتیم و در نظام و حکومت اسلامی پیاده کردیم. در نظام سیاسی تفکیک قوا داریم؛ قوه مقننه، قوه قضاییه و قوه مجریه از یکدیگر جدا هستند، ولی در زمان امیرمؤمنان(ع) این چنین نبوده است. ایشان خود رئیس قوه مقننه، قضاییه و… بوده و تمام این قوا در یک نفر خلاصه میشده است، اما دیدگاههای فلاسفه سیاسی مانند مونتسکیو در جهان ظهور کرد که نظریه تفکیک قوا را مطرح کردند و ما هم پذیرفتیم. اجمالاً آنچه از بیانات استاد فاضل لنکرانی دریافت کردم این بوده که گفتهاند این نظامها را از دیگران استفاده کردیم. در اسلام چنین نظامهایی از ابتدا نبوده است.
با این تعریف یعنی وجه اسلامی بودن این نظامها را زیر سؤال میبرند و آنها بیشتر عقلایی هستند؟
غرویان: بله عین این نظامها این چنین نبوده که بگوییم از ائمه معصومین(ع) فراگرفتیم بلکه از عقلای بشر گرفتیم و منافاتی هم با اسلام ندارد. چون دیدیم که روشهای عقلایی خوبی است از آنها استفاده میکنیم و مشکلی هم نداریم.
به رویکرد شهید صدر در تدوین نظام اقتصاد اسلامی اشاره کردید. آیا این شکل نظامسازی که مبتنی بر برایندگیری فتاواست قابل دفاع هست؟
غرویان: اینکه یک فقیه و مجتهدی مثل شهید صدر نظری میدهد، محصول خوشفکری و اجتهاد اوست. شهید صدر وقت مبسوطی میگذارد، کار علمی میکند و یک طرح نظاموارهای برای مسائل اقتصادی استنباط میکند. در واقع او تلاش دارد تا طرح نظاممند خود را از قرآن، سنت و کتب فقهی استخراج کند. به هر حال به نظر من اجتهادات نوع شخصی فقها و مجتهدین این گونه است و وقتی ارائه میشود، مجتهدان و فقهای دیگر هم میبینند که حرف خوبی است و مخالفتی با اصول و مبانی فقهی و استدلالی ندارد. لذا پیگیری میشود.
آیا به نظر شما این اختلافنظر و فتاوا مشکلی برای دستیابی به نظام ایجاد نمیکند؟
غرویان: به هر حال باید منطقی بررسی کرد و اگر کسی پاسخ و نقدی در برابر این دیدگاه دارد، باید آن را ارائه کند. اینها بحث علمی و فنی است و بین صاحبنظران همیشه بوده و هست؛ در بین علما از این اِنقُلتَ و قَلتها زیاد است. باید به طور منطقی و اجتهادی مورد نقد و بررسی قرار بگیرد.
آقای فاضل در بخشی از سخنرانی خود بیان کردند که اگر فقهی به نام فقه نظام داشتیم باید امام خمینی(ره) به آن میرسید، ولی ایشان با همین فقه فردی انقلاب کرد. نقد شما به این نظرگاه چیست؟ آیا صحیح است که بگوییم چون امام خمینی(ره) نرسیدند ما هم نمیتوانیم برسیم؟
غرویان: این استدلال خیلی قوی نیست و به نظر من روایت «فَرُبَّ حَامِلِ فِقْهٍ إِلَى مَنْ هُوَ أَفْقَهُ» مسئله دیگری را میگوید؛ یعنی چه بسا فقیهی فقه را به نسل بعد از خودش بدهد که از آنان افقه باشد. این منطق خود علماست. امام خمینی(ره) نظام سیاسی اسلام را طراحی کردند و این چنین نبود که بگوییم با فقه فردی کشور را سروسامان دادند. نه ایشان یک طرحی در ذهن خودشان داشتند که طرح اولیه و بسیط بود. نمیشود به امام خمینی(ره) نسبت داد که قائل به نظام نبودند. نکته دیگر اینکه استدلال تمامی نیست که بگوییم چون امام خمینی(ره) نرسیدند پس در اسلام این اندیشه را نداریم. خود امام خمینی(ره) هم چنین ادعایی نداشتند.
به نظر شما آیا نگاه سیاسی، اجتماعی و کلیت رویکرد فقهی امام(ره) در ابواب مختلف باعث انقلاب نشد؟ آیا تعبیر انقلاب با فقه فردی تعبیر درستی است؟
غرویان: فقه فردی یعنی فقه عبادی که این چنین نیست. معمولاً این اصطلاحات را در عبادیات اسلام به کار میبریم و میگوییم که فقه فردی یعنی فقه الصلاه یا صوم؛ این فقه عبادات است که جنبه فردی دارد وگرنه در سیاسیات اسلام فقه تفاوت دارد و امام خمینی(ره) با فقه سیاسیات اسلام انقلاب کردند. در نجف درس دادند و ولایت فقیه را تبیین کردند و فرمودند که ولایت فقیه فلسفه فقه ماست. خود ولایت فقیه یک بعد واحد سیاسی را ارائه میکند. به نظر من این تعابیر که آقای فاضل به کار بردند قابل تأمل است.
اصرار بر نظاممندی فقه جدید به معنای این است که فقه جدید نظام ندارد یا اینکه فقه کنونی نظام دارد و متناسب با نیازهای عصر حاضر هم هست؟
غرویان: این مسئله نسبی است؛ مثلاً اکنون در سیستم قضایی مقداری از اینها را از دنیای امروز گرفتیم. مثلاً آیا در فقه قضایی اساساً احکام زندان وجود داشته یا نداشته است؟ چیزی به نام زندان داریم؟ یا مثلاً در حدود و دیات، مسائلی مانند سنگسار یا رجم را میبینیم که در پیروزی انقلاب این احکام تاحدودی انجام شد. وقتی با تغییر رئیس قوه قضاییه فکر جدیدی ایجاد شد و گفت که باید اینها را برداریم. همچنین نوع دیه شتر و گوسفند طریقیت دارد یا خیر. دیدگاه آیتالله یزدی و آیتالله موسوی اردبیلی چیز دیگری بود. از امام سؤال میکنند و ایشان میفرمایند که اینها به هیچ وجه طریقیت و موضوعیت ندارند.
از آنجا که بحث از انقلاب در ایران مطرح شد ساماندهی حکومت باعث شد به دنبال نظامسازی و ارائه راهکار به دنیای امروز برویم. پاسخگویی به این مسائل فلسفه و منطقی خاصی را در کنار مباحث قضایی و اقتصادی تنظیم میکند؛ یعنی این مسائل ما را به سمت نظام کشانده است. مثلاً مجلس شورای اسلامی، مجمع تشخصی مصلحت و شورای نگهبان در زمان ائمه(ع) نبوده است و برگرفته از سیره عقلای زمان است. اینها به طور نسبی ضرورتهایی است که جامعه و دنیای امروز ما را وادار کرده است که به اینها تن بدیم و ملتزم شویم.
با توجه به اینکه عقل از منابع فقهی و سیره عقلا هم در فقه جایگاه خود را دارد و برخی فقها هم به منطقهالفراق هم پرداختهاند، آیا نظام فقهی که حتی با رویکرد تأسیسی ساخته میشود و رویکرد عقلایی را که در آنها پررنگ است نمیتوان اسلامی در نظر گرفت؟
غرویان: براساس دیدگاه فقهای بزرگ و مجتهدینی مانند آیتالله جوادی آملی عقل و دین و یا بگوییم علم و دین همه زیرمجموعه دین هستند و آنچه برخاسته از عقل و سیره عقلاست خارج از دین نیست؛ یعنی خود خداوند در وحی ما را به عقل ارجاع داده است. این نظامات عقلایی که برخاسته از عقل و سیره عقلاست و منافاتی هم با سیره شرعی ندارد جزو دین است و جزو دینی محسوب میشود.