شبکه اجتهاد: دیدگاههای متفاوتی در مورد محدوده و نوع پوشش زنان و مردان در قالب مفهوم عام «حجاب» وجود دارد و همین امر موجب شده تا اظهارنظرهای متفاوتی از وضعیت حجاب جامعه و چارچوب و اصول آن به گوش برسد. حجتالاسلام و المسلمین ذوعلم عضو هیأت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه در گفت وگویی وضعیت امروز حجاب مردان و زنان کشور، نوع برخورد با بدحجابان، تأکید اسلام بر رنگ پوشش و عفت ظاهری و باطنی را مورد بررسی قرار داده است. متن گفت وگوی شفقنا با حجتالاسلام و المسلمین ذوعلم را میخوانید:
پرسشهای متفاوتی مطرح میشود از جمله اینکه چرا باید زن یا مرد حجابی داشته باشند که با آزادی انسان مغایرت دارد، یا اینکه چرا حجاب در مورد زنان چارچوب بسته تری دارد و عدهای از این چارچوب به عنوان نوعی محدودیت برای یک انسان نام میبرند. به عنوان اولین سوال، فلسفه حجاب چیست؟
ذوعلم: مساله حجاب در متن احکامی دینی جایگاه بسیار محکم و مورد اجماعی دارد در حقیقت همه مذاهب اسلامی معتقد به این هستند که براساس مبانی و منابع دینی، آیات صریح قرآن کریم و سیره و سنتی که در صدر اسلام وجود داشته و همچنین سیره مستمرهای که در میان مسلمانان وجود داشته، مساله نوع پوشش و حد پوشش برای زن در اسلام تابع قواعدی هست که معروف به مساله حجاب است. مرحوم استاد مطهری این تعبیر را اصلاح میکنند و میگویند که واژه حجاب در مبانی و منابع دینی ما نیست، آنچه که هست پوشش است. هم در مباحث مربوط به احکام نماز این مساله آمده که برای مردان و زنان یک حدی از پوشش در زمان نماز لازم است که در سیره مسلمانان هم مشاهده میکنید و در حال حاضر در همه جهان اسلام، خانمهای مسلمان وقتی میخواهند نماز بخوانند پوشش مشخصی دارند که بسیار فراتر از پوششی است که مردان لازم دارند. همچنین در مواجهه با افرادی که از محارم تلقی نمیشوند در واقع پوشش از اجنبی و مردم بیگانه به معنی مردم نامحرم در احکام دینی ما مساله مسلمی است. در مورد اینکه حدود این پوشش اسلامی چقدر است و کیفیت آن باید چگونه باشد، ممکن است که دیدگاههای متفاوتی وجود داشته باشد، ولی اصل مساله مسلم و محرز است.
برخی استدلال میکنند که عفت فقط حجاب ظاهر نیست و میتوان قلب را عفیف و پاک نگاه داشت و ضرورتی به پوشش ظاهر نیست. برخی از منتقدان حجاب نیز عملکرد منفی برخی افراد محجبه را ملاک قرار داده و میگویند حجاب دلیلی بر داشتن قلب سلیم نمیشود. عفت باطنی و ظاهری لازم و ملزوم یکدیگرند؟
ذوعلم: اینکه عفاف و رعایت حدود اخلاقی معاشرت زن و مرد فقط به حجاب وابسته نیست، نکته درستی است ولی قطعاً مساله حجاب یکی از ارکان این معاشرت توأم با عفت است، در حقیقت مساله حجاب صرفاً یک مساله شخصی نیست که به ملکه نفسانی مربوط باشد بلکه یک رفتار اجتماعی است که به طور طبیعی در جامعه بازتابها و آثاری را به دنبال خواهد داشت و در نگاه اسلام که یک نگاه جامع و واقع بینانه است، این مساله رعایت و دیده شده است. در حقیقت ضمن اینکه حجاب را در حدود بسیار مشخصی برای زنان واجب کرده ولی به آنها توصیه میکند که صرفاً به حجاب اکتفا نکنند، رفتارها و نوع کلام و لحن گفتار و نوع حرکتشان به گونهای باشد که بتواند در جامعه یک فضای اخلاقی پاک و مبرا از پیامدهای منفی ایجاد کند. در مقابل به مردان هم توصیههای اکیدی از نظر اسلام شده که در حقیقت آنها هم باید مراقب گفتار و حرکت خود باشند که در یک هم افزایی بین رفتار درست زن و مرد است که جامعه میتواند یک فضای پاک اخلاقی داشته باشد، ولی اینکه بگوییم مساله فقط پاکی قلب است، بیشتر به فرار به جلو شبیه است تا به یک رفتار اخلاقی.
قطعاً کسی که قلبش پاک است و هیچگونه گرایش منفی اخلاقی در تعاملات بین زن و مرد در قلب او وجود نداشته باشد او حتماً در ظاهر و رفتار هم این را بروز خواهد داد و در پوشش، آرایش، گفتار و حرکات خود میتواند متبلور باشد. اینکه میبینیم برخی هیچگونه حدی را در پوشش رعایت نمیکنند و تنها به پاکی قلب ارجاع میدهند در حقیقت دم خروس و قسم حضرت عباس است و با هم تناقض دارد و نمیتوان پذیرفت و بیشتر به یک توجیه برای فرار از یک بایستگی اجتماعی و اخلاقی شبیه است.
به حجاب مردان هم اشاره کردید، اما غالباً در کشور حجاب را مربوط به زنان میدانند. این نگاه غالب موجود در جامه باعث نمیشود که حجاب از نظر زنان به یک محدودیت تبدیل شود و در برابر آن مقاومت کنند؟
ذوعلم: متاسفانه ما در جامعه بیش از اینکه در این باره اهل عمل باشیم، اهل حرف هستیم یعنی مطالبات، تحلیلها و شعارها در بحث رعایت حجاب بسیار است، اما در مورد برنامه ریزی، سیاستگذاری، طراحی و به خصوص ایجاد یک فهم درست نسبت به این تکلیف شرعی و الهی ما هنوز دچار چالش هستیم. مقوله پوشش زنان که یک مقوله بسیار مهمی است و به کل وضعیت اخلاقی و اجتماعی جامعه مربوط هست، مطلبی است که واقعاً نیاز به آموزش دارد، ما باید در سطوح مختلف با آموزشهای موثر و صحیح در درجه اول یک نگرش درست نسبت به این مساله ایجاد کنیم. اینکه بسیاری از بانوان تلقی میکنند که حجاب یک محدودیت یا یک تکلیف است، تلقیهای رایجی است، اما واقعیت مساله این است که اولاً حجاب یک محدوده است که این محدوده میتواند زمینه حضور سالم اجتماعی، سیاسی و فرهنگی زنان را فراهم کند، در حقیقت اسلام مانع این شده است که فضای عمومی جامعه به یک محیط رفتارهای نادرست اخلاقی تبدیل شود که آن رفتارهای نادرست اخلاقی خود به خود زمینه را در درجه اول برای بانوان محدود خواهد کرد و نکته دومی که به نظر میرسد، بیش از اینکه حجاب برای زنان یک تکلیف باشد یک حق است، در حقیقت اعمال بی حجابی و ملاعبه کردن زنان برای مردان و سوء استفاده از زنان به عنوان یک ابزار هوسرانی مردان در سطح جامعه یک حق بزرگی را از زنان ضایع کرده، امروز در غرب زنان حق برخورداری از یک فضای سالم اجتماعی برای حضور را ندارند، در حقیقت یک احساس جبری میکنند برای اینکه حتماً باید در مقابل مردانه بیگانه با یک وضعیت زننده و خاصی ظاهر شوند تا مورد پذیرش قرار گیرند، اسلام مانع این تضییع حق زنان شده است. اگر دقت کنیم مساله حجاب برای زنان هم یک حق فردی و هم یک حق اجتماعی و نوعی است یعنی نوع زنان اگر حجاب را رعایت کنند در ترویج مساله ازدواج، تحکیم خانواده و سالم سازی محیط جامعه از رقابتهای نا سالم جنسیتی، از ایجاد فضایی برای اینکه بعضی از زنان از حقوق خانوادگی خود محروم شوند، پیشگیری میکند.
امروز جامعه ما تحت تأثیر هجوم فرهنگی غرب و تبلیغات بسیار شدیدی که علیه حجاب صورت میگیرد در درجه اول بانوان و دختران هستند که زیان میبینند؛ یعنی اضطراب درونی که در آنها ایجاد میشود، رقابتهایی که برای جلب توجه مردان در میان آنها شکل میگیرد، فضای بسیار مفسده آمیزی که در رابطه بین زن و مرد ایجاد میشود که از هرگونه فضای سالم تعاملات اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، تربیتی و سیاسی باید بتواند پیشگیری کند، جامعه زنان را از آنها محروم میکنیم و متأسفانه عدم تبیین عمیق مساله حجاب از ابعاد جامعه شناختی و روانشناسی اجتماعی و مباحث تربیتی در سطح خانواده و مباحث حقوقی، موجب این شده است که طیف گستردهای از بانوان، دختران و زنان جامعه ما نسبت به این مساله یک نگرش درست نداشته باشند، باید برای این نگرش درست برنامه ریزی کرد در حقیقت ما باید بتوانیم تلقی و قرائت عمیق و درست از مساله حجاب را در سطح جامعه به یک گفتمان تبدیل کنیم. من معتقدم هنوز نگاه عمیق اسلام نسبت به کرامت، ارزش و عظمت زن در جامعه که مساله حجاب ذیل این تعریف میشود در جامعه ما مغفول واقع شده و تبیین نشده است و البته در این زمینه مردان هم بسیار مقصرند، یعنی ما متاسفانه با یک طیفی از مردان مواجه هستیم که آنها بیشتر همین را میپسندند که زنان به گونهای در مقابل آنها ظاهر شوند که آنها بتوانند به یک نوع سوء استفاده اخلاقی یا سوء استفاده در فضای اجتماعی بپردازند و یک کام جویی رایگان را برای خود فراهم کنند و این واقعاً موجب تاسف است؛ به همین جهت من فکر میکنم که ما در مساله حجاب ضمن اینکه در مورد عرضه بی حجابی و بدحجابی باید مراقبت کنیم در بُعد تقاضا هم باید دخالت کنیم؛ یعنی امروز حتی در برخی از محیطهای کسب و کار جامعه ما متأسفانه تقاضای بدحجابی توسط مردان سوء استفاده چی و نابخرد و بی اخلاق وجود دارد. ما باید این مساله را مدیریت کنیم. مردان حق ندارند خواستههای خود را بر زنان تحمیل کنند و به صورت غیر مستقیم فضای منفی اخلاقی برای زنان ایجاد کنند و آنها را درگیر آسیبهای بسیاری کنند. اگر در بررسیهای اجتماعی و اخلاقی که انجام میشود دقت کنید، اضطراب، نگرانی و استرس درونی که یک زنی که تصورش این است که باید بهترین وجه آراستگی و آرایش در مقابل مردان ظاهر شود را میتوانید ببینید. اگر زمانی آن زن احساس کند که زن دیگری و همکارش با وضع جذاب تری ظاهر شده فردا سعی خواهد کرد که او هم وضع جذاب تر را برای خودش فراهم کند و چقدر هزینه، فکر و توان روانی زن صرف این پدیده بسیار زشت در جامعه ما میشود. حقیقتاً این مساله باید بازخوانی شود و ما در این زمینه نیاز به آموزش داریم، هنوز ما در فضای رسانهای عمومی و رسانه جمعی مانند صدا و سیما از ارایه آموزشهای درست، عمیق و اثرگذار خبری نمیبینیم.
در مدارس به خصوص دوره ابتدایی تا دبیرستان آموزش موثر و هوشمندانه حجاب بسیار ضعیف است. حتی ما در تبلیغات دینی نیز تبیین درست و جامع از مساله حجاب و یک نوع اصلاح نگرش در این مورد را کمتر شاهد هستیم. به همین جهت عرض میکنم که علی رغم شعارها و مطالبات رسانهای و تبلیغی که در این باره هست، اما هنوز مساله و نقشه راه جدی، اثرگذار، تلاشهای هوشمندانه، سیاستهای درست و عمیق و طراحیهای جامع در مورد ارتقای وضع حجاب در جامعه صورت نگرفته است.
شیوهای که اکنون در پیش گرفتیم تا حجاب را در بطن جامعه گسترش دهیم، شیوه درستی است؟
ذوعلم: من شیوهای نمیبینم!
منظور نوع برخورد با زنان بدحجاب است؟
ذوعلم: بنده در جامعه رفت و آمد دارم و حداقل دو سفر و گاهی در روز ۶ تا ۷ سفر درون شهری با وسیله نقلیه عمومی یا شخصی دارم و هیچ برخوردی با بدحجابی ملاحظه نمیکنم. گاهی در ایستگاه مترو چند مأمور نیروی انتظامی ایستادند ولی تاکنون ندیدم که برخوردی با کسی کنند. تلقی بنده این است آنچه در جامعه سعی میگردد، تبلیغ شود که یک برخورد انتظامی سختی با بی حجابی صورت میگیرد، اصلاً وجود ندارد البته این مساله شاید مورد گلایه برخی باشد ولی برخورد اصلا وجود ندارد.
اما گاهی ویدیوهایی از این نوع برخورد منتشر میشود…
ذوعلم: ممکن است که نیروی انتظامی در یک سطح بسیار مستهجن از لباس پوشیدن برخی از بانوان، برای خود یک وظیفه را احساس کند (که نسبت به کل تعداد بانوان جامعه ما محدود است) اما این وظیفه به درستی انجام نمیشود.
از نظر شما برخورد و شیوه درست به چه صورتی است؟
ذوعلم: باید طیف بندی و درجه بندی کنیم و برای همه به یک صورت حکم صادر نکنیم. برخی از بانوان هستند که حجابشان کامل و درست است که اکثر بانوان همین طیف را تشکیل میدهند. در محیط جامعه که میبینیم اکثر دختران، خانمها و دانش آموزان و دانشجویان حجاب را در حد قابل قبول رعایت میکنند، عدهای هستند که به خاطر عدم آموزش دچار کم حجابی هستند، رعایتی که باید را نمیکند و حتماً نیاز به آموزش دارند و درصد بسیار قلیلی داریم که اگرچه درصد کمی است، اما بسیار مهم است چون محیط را دچار آلودگی میکند. آنها اساساً تلاششان این است که روز به روز با وضعیت مستهجن تری وارد جامعه شوند که اساساً این روند ممکن است که یک روند برنامه ریزی شده از طرف دشمنان فرهنگی جامعه ما باشد. این مساله نیاز به بررسیها و مواجههای امنیتی و انتظامی دارد و باید هشدارهایی داده شود و نوع برخوردی که میشود باید همان برخورد با وجه غالب آموزشی و فرهنگی باشد، اما به هر حال جامعه ما برای نظام سرمایه داری غرب جامعه هدف است و آنها به خاطر اینکه بتوانند زنان و جامعه ما را تحت تأثیر خودشان قرار دهند در حال سوء استفاده گستردهای از اهرم پوشش زنان هستند که باید جلوی آن را بگیریم ولی در حال حاضر من خودم به هیچ وجه هیچ برخورد محسوسی را احساس نمیکنم.
یکی از دلایلی که برخی از بانوان نگرش درستی نسبت به حجاب ندارند بحث رنگ است، این القا صورت گرفته که در نوع پوشش مدنظر اسلام باید از رنگهای تیره استفاده شود و همین مساله موجب شده که عدهای نگاهی منفی نسبت به پوشش اسلامی داشته باشند. نوع و رنگ خاصی از حجاب مد نظر اسلام است یا معیار حجاب صرفا داشتن پوشش شرعی است؟ اصرار بر رنگی خاص از ضرورتهای پوشش شرعی است؟
ذوعلم: آنچه در احکام شرعی حجاب است، ضمن اینکه قسمتهای عمده بدن خانمها باید پوشیده باشد و در معرض نامحرمان قرار نگیرد در کنار آن یک نکته دیگر هم هست و آن اینکه این پوشش باید به گونهای باشد که به طور عرفی توجه نامحرمان را جلب نکند. ممکن است که نگاه و احساس برخی به زن برخلاف عرف باشد و حتی با دیدن خانمی با چادر مشکی هم دچار لغزش شوند که تعداد این افراد محدود هستند. ممکن است که عده معدودی هم باشند که بگویند ما نسبت به پوشش زن هیچ احساسی نداریم حتی اگر زنانِ بدون پوشش هم بیایند، ما احساس خاصی نسبت به آنها نداریم، عرف جامعه مردان نسبت به پوشش زنان خود به خود حساسیتی دارد و عرف جامعه باید این را قبول کند که از نظر رنگ، مدل و نوع پوشش هم رعایت عدم مفسده شده باشد در واقع ملاکی که هست، ملاک عدم مفسده است، من فکر میکنم که خود زنان بیش از هر کسی متوجه این مساله هستند و اگر بخواهند خودشان این مساله را به خوبی تشیخص میدهند؛ اما اینکه لزوماً رنگ چادر زنان یا پوشش زنان با رعایت حریم شرعی و غالب این پوشش رنگش چه باشد، رنگ خیلی مدخلهای ندراد کما اینکه در برخی از جوامع اسلامی هست که رنگارنگ بودن پوشش زنان یک عرف است و آن را هم حجاب تلقی میکنند و هیچ کسی هم به حجاب آنها ایراد نمیگیرد. در محیطهای مختلف جامعه ما برای افراد مختلف این عرف متفاوت است مثلا برای جامعه عشایری لباس زنان رنگی است و هیچ وقت کسی نمیگوید که بی حجابی یا خلاف شرع است ولی در یک محیط رسمی مثلاً رنگهای جلف و زننده پوشش عرف نیست و امروز هم کاملاً رعایت میشود یعنی کارمندان و مدیران جامعه ما با رنگهای زننده و جلفی در محل کار خودشان حاضر نمیشوند. به هر حال درک این مطلب که محیط خانواده، محیط مهمانی و محیط کار و آموزش و تعامل اجتماعی با هم متفاوت است و اقتضائات گوناگون دارد، مطلب روشنی است، ولی ما امروز متاسفانه با یک نگاههای شبه روشنفکرانهای مواجه هستیم که تمام این حقایق را نادیده میگیرد و میخواهد سعی کند که یک نوع عادی سازی پوشش زن را در محیط اجتماعی رواج دهد که واقعاً این رویکرد خدمت به جامعه نیست. مثلاً فرض کنیم که از نظر شریعت اسلامی هیچ حدودی برای پوشش زنان ترسیم نمیشد، واقعاً نگاه عقلانی و اخلاقی به جامعه، نگاه دلسوزانه به جامعه زنان و مردان و خانوادهها و نسل آینده چه اقتضا میکند؟ یعنی ما باید روز به روز به دنبال این باشیم که دختر بچههای ما با بی پوششی و لا ابالی گری مأنوس شوند و برای آنها عادی شود؟ آیا این به نفع خانومی است که با وضع زنندهای در جامعه ظاهر شود؟ او فردا در خانواده خود با دختران و همسر خود چه نوع تعاملی میتواند داشته باشد که این خانواده را پایدار کند؟ ما در حواثی که رخ میدهد چقدر شاهد اهانت به زن و هتک حرمت زنان هستیم به خاطر همین عدم رعایتهایی که در میان خود زنان وجود دارد. اینها مسایل جامعه ماست و باید دلسوزانه با این مساله مواجه شد و به نظر میرسد که صرفاً نگاه فقهی به مساله اگرچه آن نگاه هم لازم است، اما باید نگاههای تربیتی، اجتماعی و فرهنگی هم از نظر دور نداریم.
من باز برمیگردم به بحث آموزش، یعنی ما حتماً باید آموزشهای موثر و درستی را طراحی و ارایه کنیم که نشان دهد حضور زنان در جامعه و انجام رسالتها و نقش اجتماعی، فرهنگی و سیاسی زنان به هیچ وجه مستلزم هتک آنها در مساله پوشش نیست و این یک جفایی است به زنان جامعه که نگاهها و رویکردهای جدی عقلانی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی با نگاههای شهوانی، آلوده و هوس بازانه درآمیخته شود که متاسفانه در میان برخی از مردان وجود دارد و فضای جامعه را رو به تخریب و انحطاط پیش خواهد بُرد.
برخی قانون حجاب را مورد اشکال قرار میدهند و خواهان اختیاری شدن حجاب هستند، اختیاری شدن حجاب کمکی به بهبود اوضاع میکند و اساسا فایدهای دارد؟
ذوعلم: ممکن است در جامعه درصد بسیار قلیلی از زنان تحت تأثیر آموزهای غربی، به خاطر بی بند و باری خود یا به خاطر سوء استفاده از پوششهایی که بروز میدهند و همچنین به منظور سر کیسه کردن برخی از مردان، به دنبال بی حجابی مطلق باشند، ولی این درصد بسیار ضعیف است و اصلاً درصد نیست؛ شاید بتوان گفت که چند در ده هزار است، اما آیا باید زمام جامعه را به دست این دسته از زنان دهیم؟
کما اینکه ممکن است درصدی از افراد کارمند در جامعه کارمندی با کنترل حضور و غیاب موافق نباشند، به خاطر اینکه خودشان میخواهند هیچ کنترلی بر آنها وجود نداشته باشد یا قطعاً درصد قابل توجهی از کسبه ما با تعزیرات حکومتی موافق نیستند چون به هر حال قیمت را کنترل و از گرانفروشی پیشگیری میکند. ما باید نگاه عقلانی جامعه را مدیریت کنیم و ببینیم که آن نگاه عقلانی چیست. از حیث سوالی که مطرح کردید تلقی من این است که در حال حاضر در جامعه ما حقیقتاً میتوان نشان داد که در بطن جامعه درصد بانوانی که به دنبال بی حجابی هستند، بسیار کم است چون در شرایطی که برخیها با پوشش بسیار مستهجنی ظاهر میشوند و معمولاً کسی هم با آنها برخوردی نمیکند، آنهایی که پوشش بهتری دارند میتوانستند آنگونه ظاهر شوند و نشدند بنابراین مشخص است که حجاب در جامعه ما در حال حاضر امری است که انتخاب بانوان ماست.
شما اگر از بانوانی که پوشش دارند سوال کنید که پوشش شما به خاطر قانون حجاب است؟ من معتقدم خیلی کمتر از ۱۰ درصد پاسخ خواهند داد که به خاطر الزام قانونی است. حتی در برخی از محیطها میبینیم که بعضی کم حجاب هستند و به خاطر همین عدم عادت به حجاب کامل یا عدم توجیه نسبت به حجاب کامل، همانها هم نسبت به این بحث بدحجابی واقعاً انتقاد دارند، ولی این انتقادها مطرح نمیشود. تریبونهایی که باید در جامعه ما وجود داشته باشد که این انتقادات را بیان کند، کمتر وجود دارد و یک فضای مصنوعی در جامعه شکل میگیرد و تلقی این میشود که گویا اکثر زنان جامعه ما با حجاب مخالف هستند. شما ملاحظه میکنید که برنامه سازیهایی که رسانههای بیگانه درباره حجاب مطرح میکنند و بسیار ظریف و پر هزینه کارهای زیادی انجام میدهند، حجمش صدها برابر کاری است که رسانه ملی ما در جهت مقابله با این موج انجام میدهد یعنی امروز به اعتقاد من رسانه ملی باید در این زمینه یک وظیفه شناسی جدی داشته باشد.
باز هم من تاکید میکنم که در واقعیت مساله صرف نظر از اینکه چگونه این مساله نشان داده میشود، باید به سراغ بحث آموزش برویم و بانوان، دختران و زنان ما به این باور برسند که حجاب یک حق مسلم است و تلکیف نیست، حجاب ذیل کرامت آنها تعریف میشود نه ذیل تکالیف آنها، حجاب یک محدودهای است برای حفظ جامعه از آلوده شدن به گرایشهای منفی اخلاقی، نه یک تحدید. در صورت بیان و باور این اصول وضعیت جامعه بهتر از آنچه هست، خواهد شد.
تجربهای دارید از اینکه در برخورد با کسی (چه زن و چه مرد) که از نظر حجاب خیلی موجه نیست، از شیوهای استفاده کرده باشید که تأثیرگذار بوده و برخورد مثبتی دریافت کرده باشید؟
ذوعلم: من بعضی از تجربهها را شنیدم، ولی خودم تجربهای ندارم. تجربهای که شنیدم، مواجهه خانمهای موقر با حجاب با بعضی از خانمهایی که با یک نوع پوشش غیر موجهی ظاهر میشوند، آنها از موضع خواهرانه و مادرانه و تایید اینکه مخاطبشان از جهت وجاهت و زیبایی و این قبیل در حد اعلایی است و با این ادبیات که «حیف شما نیست با این پوشش ظاهر شوید. حیف شما نیست که آنچه را که باید در محیط خانواده برای همسر خود نگه دارید در ملاء عام و خیلی ارزان در اختیار دیگران قرار دهید و از آن کرامت و جایگاه تنزل پیدا کنید.» به مراتب دیدم که این ادبیات پرسشی و همدلانه بسیار مؤثر بوده است.