ما میتوانیم یک موجود روحمند را به ربات پیوند بزنیم، ولی ربات بماهوربات هیچوقت روح پیدا نمیکند. وقتیکه ربات مُدرک نشود پس هیچوقت مجتهد نمیشود، بلکه فقط یک ابزار است که در اختیار مجتهد قرار میگیرد. گاهی اجتهاد سیستمی را به معنای اجتهاد توسط سیستم، بدین معنا که سیستم کار اجتهاد را انجام دهد تعریف کردهاند؛ اما فهمیدهاند که این کاملاً غلط است. اجتهاد سیستمی، در حقیقت اجتهادی روشمند است از یک مبدأ شروع میشود به یک مقصد ختم میشود. وقتی از کلمه سیستم استفاده میکنیم نباید این لفظ ما را فریب بدهد. اجتهاد سیستمی اجتهادی روشمند است که فقیه دستیاری را در کنار خود دارد.
اختصاصی شبکه اجتهاد: ماجرای هوش مصنوعی، دو دههای است که با تشکیل مؤسسه تحقیقاتی علوم کامپیوتری نور، وارد حوزه اجتهاد و علوم اسلامی شده است. پیش از آن، نگاه فقها و حوزویان به هوش مصنوعی، نگاهی از بیرون بود؛ اما با ورود نرم افزارهای علوم اسلامی به درون حوزه و استفاده فراوان از آن در عملیات اجتهاد، این فنآوری جدید، حال حوزویان را نیز به چالش کشانده است. اگر تا دیروز تنها از هوشمند کردن وسائل خانه و ابزارآلات صنعتی کارخانجات سخن گفته میشد، اما امروز کار به هوشمند کردن اجتهاد و نظریاتی همچون اجتهاد سیستمی و مانند آن کشیده است. به همین منظور، با حجتالاسلام دکتر سید امیر سخاوتیان، استاد سطح عالی حوزه علمیه قم گفتگو کردیم. او که از قدیمیهای آیتی قم نیز به شمار میرود معتقد است اجتهاد سیستمی غیر از اجتهاد به وسیله سیستم است. عضو ارشد ستاد راهبری فنآوریهای هوشمند حوزه علمیه همچنین معتقد است سوءبرداشتهای از نقش سیستم در اجتهاد، بسیار فراوان است. مشروح گفتگوی اختصاصی شبکه اجتهاد با این استاد فنآور حوزه علمیه قم، از نگاه شما میگذرد:
اجتهاد: اجتهاد سیستمی به چه معناست؟
سخاوتیان: به این سؤال باید از دو جهت نگاه کرد.
جهت اول اینکه اجتهاد سیستمی چیست؟ و جهت دوم اینکه اجتهاد توسط سیستم به چه معناست؟ این دو با هم کاملاً متفاوت هستند. اجتهاد توسط سیستم را بهنوعی از فعالیت اجتهادی میگویند که توسط دستگاهها نرمافزارها و رباتها و امثال اینها انجام میشود؛ اما وقتی سخن از اجتهاد سیستمی میشود، معمولاً بهاشتباه، همین مطلب به ذهن میرسد درحالیکه باید اجتهاد سیستمی را به صورت صحیح تبیین کرد. اجتهاد سیستمی به معنای اجتهادی است که در یک دستگاه و روش اتفاق بیفتد؛ یعنی همان اجتهاد روشمند. این شیوه از اجتهاد، در طول تاریخ شیعه اتفاق افتاده است و مطلب جدیدی نیست. به عنوان مثال، یک زمان ما از طریق اخبار و روایات، بهصورت صریح، مباحث و احکام را میفهمیدیم و استخراج میکردیم؛ اما این شیوه استنباط احکام، کمکم روشمند شد، بدین صورت که مبادی تصوری و تصدیقی شناخته شد، اصول و قواعد روشن گردید، معیارها استخراج شد و قیاسها در فضای علم اصول شکل گرفت و در فقه بهکارگیری شد. اجتهاد امروزه کماکان فرآیند تکاملی خود را طی میکند. بنابراین اگر منظور ما از اجتهاد سیستمی این مسائل باشد، مطلب جدیدی نیست. اما گاهی منظور ما از اجتهاد سیستمی، فرآیندی است که جناب آقای واسطی در مشهد تعریف میکند. در آنجا، اجتهاد سیستمی، در حقیقت، سیستم تفکر درون دینی است، بدین صورت که نظام کلامی طراحی میشود و درون دین به تفکر میپردازد. گاهی نیز معنای دیگری از اجتهاد سیستمی مدنظر است مانند جناب آقای خسروپناه که ایشان لایههای چندگانه را برای فرآیند اجتهادی تعریف میکند. در این تعریفها، بهوضوح، ترجمه سیستم به معنای روش دیده میشود.
حال در این فضا، گاه ابزارهایی هستند که فقیه در حال اجتهاد از آنها استفاده میکند، مثل نرمافزارهای نور، مکتب اهلبیت و مانند آن که امروزه استفاده زیادی از آنها میشود. اینها ابزارهایی هستند که در کنار دست فقیه، امکانهای جستجو را بیشتر میکنند. لذا اگر منظور ما از اجتهاد سیستمی، این مطلب است، پس اجتهاد سیستمی یک معنای عام است که مصادیق مختلفی برای آن اتفاق میافتد. در ادبیات حوزوی، این معنای عام، همان روش استنباط است. البته در مقام تبیین روشمندی اجتهاد، اقسام دیگری را هم میتوان ذکر کرد، مانند تقسیم اجتهاد به ایستا و پویا.
اجتهاد ایستا به این معنا که مانند یک کارخانه از یک طرف، مواد اولیه را بفرستند و از آنطرف محصول را دریافت کنند. کارهایی که کامپیوتر میتواند انجام دهد از این سنخ است و فراتر از این را نمیتواند انجام دهد. اما اجتهاد پویا که در حوزههای علمیه نهادینه شده، به این معناست که تمام تحولات فرهنگی اجتماعی و سیاسی، در روش اجتهاد فقیه تأثیر بگذارد؛ یعنی یک فقیه، بهعنوان انسانی عالم و شعورمند، در قله این فرایند استنباط قرار گرفته، تمام تحولات پیرامونی را رصد کرده و استنباط میکند.
اجتهاد: آیا اجتهاد هوشمند که تماماً توسط هوش مصنوعی انجام شود، امری ممکن است؟
سخاوتیان: انسان از دو بُعد ماده و روح تشکیلشده است. جسم مادی تماماً درک است و اطلاعات را جمع میکند. چشم میبیند، دست و پوست لمس میکند، بینی با حس بویایی حس میکند، شنوایی میشنود و چشایی میچشد. درست است که حواس پنجگانه، اطلاعات را جمعآوری میکند، ولی مدرک حقیقی، نفس و روح است. کامپیوتر و ربات، با تمام سنسورها و حسگرهایی که به آن وصل میشود، اوج کاری که میتوانند انجام دهد، جمعآوری اطلاعات و پردازش آنها است؛ اما مُدرک این اطلاعات چیست؟ آیا ربات روح دارد که مدرک باشد؟ خیر، پس هیچوقت مُدرک نمیشود. ربات و هوش مصنوعی همیشه در خدمت یک موجود برتری است که دارای روح است. از نگاه فلسفی ما، روحمند شدن امکانپذیر نیست. البته ما میتوانیم یک موجود روحمند را به ربات پیوند بزنیم، ولی ربات بماهوربات هیچوقت روح پیدا نمیکند. وقتیکه ربات مُدرک نشود پس هیچوقت مجتهد نمیشود، بلکه فقط یک ابزار است که در اختیار مجتهد قرار میگیرد. گاهی اجتهاد سیستمی را به معنای اجتهاد توسط سیستم، بدین معنا که سیستم کار اجتهاد را انجام دهد تعریف کردهاند؛ اما فهمیدهاند که این کاملاً غلط است. اجتهاد سیستمی، در حقیقت اجتهادی روشمند است از یک مبدأ شروع میشود به یک مقصد ختم میشود. وقتی از کلمه سیستم استفاده میکنیم نباید این لفظ ما را فریب بدهد. اجتهاد سیستمی اجتهادی روشمند است که فقیه دستیاری را در کنار خود دارد. این دستیار میتواند انسان یا غیرانسان باشد. یکزمان کتابها ابزار بودهاند ولی امروزه نرمافزارها ابزار شدهاند. البته قابلیت نرمافزارها بهمراتب از کتابها بیشتر است ولی فقط در حد ابزار و دستیار میتوانند به فقیه کمک کنند.
ربات و هوش مصنوعی هیچوقت مُدرِک نمیشود.
البته هوش مصنوعی در مقام دستیار، میتواند تحولات سیاسی، اجتماعی و اقتصادی را در نظر بگیرد؛ اما قله آن، یک فقیه است که با سیطره بر این بدنه، استنباط میکند. در علم تفسیر، ما شأن نزول یک آیه را بررسی میکنیم؛ چراکه میخواهیم ابعاد فرهنگی آن آیه در زمان نزول را کشف کنیم، کما اینکه در حدیث و فقه بسیاری از فقها این کار را انجام میدهند و ابعاد فرهنگی و سیاسی روایات را بررسی میکنند. در هوش مصنوعی هم این مطلب، قابلیت تحقق دارد.
اجتهاد: جهت روشن شدن بحث، دقیقاً بفرمایید منظور شما از هوش مصنوعی چیست و چه تفاوتی با هوش طبیعی دارد؟
سخاوتیان: هوش مصنوعی تا امروز سه دوره را طی کرده است. هوش مصنوعی حداقلی یا کلاسیک، هوش مصنوعی حداکثری و حیات مصنوعی. آن چیزی که امروز در کشور ما بهعنوان هوش مصنوعی شناخته میشود همان هوش مصنوعی حداقلی است. نمونهای هم که برای آن ارائه کردهاند ماشینهای هوشمند است. بالاترین انتظاری که از ماشینهای هوشمند میرود محاسبهگری است. این ماشینها هیچوقت مِدرک نبودهاند، بلکه فقط محاسبهگر هستند، مانند کامپیوتر و ماشینحسابها.
در فضای کلاسیک، وقتی جلوتر میآییم، کمکم تحولاتی ایجاد میشود و به سمت هوش مصنوعی حداکثری حرکت میکنیم. هوش مصنوعی حداکثری، فرآیندی از تأثیر طرفینی است که با عبور از محاسبهگری، به دنبال فرهنگ جامعه و سیاست حرکت میکند. دراینجا، هوش مصنوعی، علاوه بر محاسبهگری، استدلالگر هم شده است.
هوش مصنوعی، قابلیتها و ظرفیتهایی دارد که میتواند هم بر فرهنگ جامعه تأثیرگذار باشد و هم از آن تأثیر بگیرد. در جامعه شما میبینید که هوش مصنوعی بر سبک زندگی تأثیرگذار بوده و سبک زندگی تولید کرده است. از طرفی کسی که این هوش مصنوعی را طراحی کرده نیز از فرهنگ جامعه تأثیر گرفته و متناسب با آن پیش رفته است. البته هوش مصنوعی موارد متعددی دارد و اهداف و اغراض از طراحی آنها هم مختلف است.
حوزههای علمیه باید در برابر پدیدههای جدید فعالانه ورود کنند نه منفعلانه.
بهطور مثال، در نرمافزارهای نور جدید که در حال طراحی و تکمیل هستند، قدرت شناسایی مفهوم هم گنجانده شده است. همچنین نرمافزارهایی در حال طراحی است که میتوانند با کدهایی که به آنها داده میشود استدلال کنند؛ یعنی سامانهای که خودش استدلال میکند. البته خود این سامانه نمیتواند درک کند که در حال انجام چه فرآیندی است، بلکه صرفاً بر اساس کدهایی که یک مُدرک حقیقی به آن داده است استدلال را انجام میدهد. هوش مصنوعی این ظرفیت و قابلیت را دارد که مفاهیم را کنار هم بچیند، صغری و کبری کند و نتیجه را به فقیه ارائه دهد. در اینجا میتوان بالارفتن توانایی فقیه و دستیار بودن هوش مصنوعی را درک کرد.
باید به این نکته توجه کرد اگر صد سال قبل، صحبت از فضای امروز میکردید مردم میترسیدند؛ چون خودشان را ایستا میدیدند و دنیا را در حال یک تحول، ولی صدسال بعد، ما در همین تحولات زندگی میکنیم و هیچ وحشتی هم نداریم؛ چون ظرفیت اجتماعی ما نیز رشد کرده است. زمانی که چنین اتفاقی در فضای آموزشی ما بیفتد، هیچ ترسی نداریم و هیچ مشکلی هم پیش نخواهد آمد، ولی اگر در برابر این رشد منفعل باشیم ممکن است آسیبهای جدی ببینیم.
اجتهاد: آیا هوش مصنوعی میتواند بهتنهایی استدلال کند و خروجی دهد؟
سخاوتیان: خیر، خودش استدلال نمیکند بلکه هوش مصنوعی بر اساس آن مقدمات و قواعدی که فقیه برایش تعریف میکند اطلاعات را جمعآوری مینماید. استدلالش هم در حقیقت، نوعی جمعآوری اطلاعات است. فقیه با توجه به مبانی خود، یک ساختار و پلتفرم طراحی میکند و این پلتفرم را بهوسیله کدهای کامپیوتری یا آی سی یو، در اختیار هوش مصنوعی قرار میدهد. هوش مصنوعی نیز بر اساس این ریلی که فقیه برای آن گذاشته است استدلال میکند. اینکه فرایند اجتهاد هوشمند تماماً توسط هوش مصنوعی انجام شود برداشت غلطی است بلکه کار هوش مصنوعی، درحقیقت، جمعآوری اطلاعات بهصورت منظم و نظاممند است.
اجتهاد: برای نیل به اجتهاد سیستمی، چه گامهایی باید برداشته شود؟
سخاوتیان: چیزی که الآن اتفاق میافتد، ضریب خطایش بهشدت بالاست، لذا ابتدا باید پلتفرمها و ساختارها را خوب بشناسیم. طلاب جوان تحت اشراف علما، باید مبانی فقهی را بهدرستی استخراج کرده و آنها را بهصورت نظاممند مرتب نمایند. الگوها را استخراج کنند و بهصورت کدگذاری در اختیار سیستم قرار دهند. در نتیجه ضریب خطا را همینطور درگذر زمان کم کنیم تا جایی که به صفر برسد. البته یک نکته بسیار مهم است و آن اینکه نباید هیچوقت مرعوب ابزار شویم. بزرگترین آسیبی که ما را تهدید میکند مرعوب شدن در برابر ابزار است.
اجتهاد: با حساسیتی که استنباط و استخراج احکام الهی دارد، چه ضرورتی دارد که ما کار را به سمت اجتهاد سیستمی ببریم؟
سخاوتیان: برای قضاوت در این خصوص ابتدا باید ببینیم هوش مصنوعی چه امکاناتی در اختیار ما قرار میدهد و چه امکاناتی را از ما میگیرد؟ امکاناتی که هوش مصنوعی به ما میدهد، استفاده بهینه از وقت، سرعت و دقت در عملکرد است؛ چراکه وقتی مبنا و قاعده به دستگاه داده میشود، دیگر فقیه نمیتواند در یک مسئله، خلاف مبنای خود نظر بدهد یا در یکجا به یکشکل استنباط کند و در جای دیگر به شکل دیگر. این امکانات و ثمرات بسیار ارزشمند و مفید است؛ اما چیزهایی که هوش مصنوعی از ما میگیرد، مانند قدرت حافظه است. فقهای گذشته، بیشتر از حافظه استفاده میکردند؛ اما طلبههای امروز به خاطر در دسترس بودن محتواها از طریق ابزارها، کمتر از حافظه خود بهره میبرند، لذا باید برنامههایی در روند آموزشی گذاشته شود تا حافظه طلاب تقویت شود، مانند حفظ قرآن از ابتدای طلبگی و مباحث تقویتکننده دیگر.
بزرگترین آسیبی که ما را تهدید میکند مرعوب شدن در برابر ابزار است.
نکته منفی دیگر، مرعوب شدن و منفعل شدن در برابر ابزار است. ما پلتفرمها را طراحی کرده و دستگاه نیز به ما جواب میدهد ولی فراموش میکنیم که این ماشین، مُدرک نیست. دستگاه توانایی ارائه معیار ندارد، بلکه معیار را باید فقیه بدهد.
اجتهاد: آیا با مطرحشدن اجتهاد سیستمی، دروس خارج که بسیار برای حوزه و تولید علم بابرکت هستند، تحت تأثیر قرار نمیگیرند؟
سخاوتیان: استفاده از ابزار به معنای تغییر روش فعلی نیست، بلکه از این ابزار در کنار تدریس و روشهای سابق در عرصه عملیات استفاده میشود، لذا ابزارهایی که ما آنها را هوش مصنوعی و امثال اینها نامیدیم هیچوقت اصالت پیدا نمیکنند، بلکه فقط در مقام مطالعه، تحقیق و تفکر استفاده میشوند.
اجتهاد: تحلیل شما از اجتهاد سیستمی با توجه به وضعیت موجود است یا با نظر به آینده؟
سخاوتیان: خیر، نکاتی که بنده عرض کردم طبق مبنای آیندهپژوهی ما است، البته با این نگاه که همزمان با رشد هوش مصنوعی، هوش طبیعی بشر هم در حال رشد است. باید آینده مطلوب را ما شکل دهیم و برای آن برنامهریزی کنیم. استاد محسن اراکی میفرمودند ما باید روی آینده مطلوب برنامهریزی کنیم و قطعاً یکی از اصول، این است که هر چیزی با اختیار انسان در مقام اجتهاد منافات پیدا کند شرعاً حرام است.
اجتهاد: به نظر میرسد سوءتفاهمهایی نسبت به هوش مصنوعی و میزان تأثیر آن در مسیر اجتهاد وجود دارد. درست است؟
سخاوتیان: بله، امروزه دو تفکر وجود دارد که هر دو هم اشتباه است. تفکر اول، نگاه ابزارگرایانه به هوش مصنوعی و دومی، نگاه جبرگرایانه به آن است، به طوری که غالباً از آن میترسند. این نگاه هم مانند اولی، با مبانی فلسفی ما سازگار نیست. این تفکرات از دو چیز نشأت میگیرد: اینکه افراد یا هوش مصنوعی را نمیشناسند و یا مبانی فلسفی و اصولی را نمیدانند.
البته باید حوزه علمیه نسبت به اتفاقات جدید فعال باشد. فعال بودن با منفعل بودن خیلی فرق میکند. قطعاً اگر فعال نباشیم آسیب میبینیم.
افرادی که در مباحث هوش مصنوعی به خطا افتادهاند، یا هوش مصنوعی را نمیشناسند یا مبانی فلسفی و اصولی را نمیدانند.
اجتهاد: اجتهاد سیستمی یا هوشمند، موجب چه تغییراتی در جایگاه فقها و نهاد روحانیت میگردد؟
سخاوتیان: اجتهاد بهوسیله سیستم، در آینده، نوع آموزش را تغییر خواهد داد. فقها طلبههایی تربیت خواهند کرد که بتوانند از ابزار جدید بهدرستی استفاده کنند و بر آنها سیطره داشته باشد. اگر حوزه علمیه در جامعهای که از هوش مصنوعی استفاده میکند و نسبت به هم روابط را با تأثیر از هوش مصنوعی تعریف میکنند فعال باشد جایگاه این حوزه و فقها بهتر هم خواهد شد؛ زیرا حوزههای علمیه، قلب و مغز مردم در مباحث سیاسی اجتماعی و اقتصادی روانشناسی هستند. ولی اگر فقها و حوزه نسبت این فرآیند منفعل باشند آسیبهای جبرانناپذیری خواهند دید.